۱۳۹۲ آذر ۹, شنبه

مواضع صریح ضد استبدادی و ضد امپریالیستی و عدالت خواهانه


مواضع صریح ضد استبدادی و ضد امپریالیستی و عدالت خواهانه
وجه مشخصۀ سندیکای کارگری واقعی است!
 


سندیکای کارگری تشکلی صنفی و طبقاتی است که اصلی ترین وظیفۀ آن دفاع از حقوق صنفی و اجتماعی  کارگران است . البته این به آن معنا نیست که سندیکا از مسائل سیاسی کاملا ً بر کنار است. در دنیای امروز و بویژه در کشور استبداد زدۀ ایران هیچ سازمان صنفی نمی تواند از منافع صنفی خود دفاع کند ، مگر آنکه با یک سلسله  سدها و موانع گوناگون حاکمیت استبدادی از طرفی و مداخله گریهای امپریالیستی در عرصه های مختلف اقتصادی و سیاسی روبرو گردد و در برابر آنها موضع صریح و قاطع اتخاذ نماید.

به عنوان نمونه پروسۀ تدوین قانون کار و تصویب و تغییرات دائمی آن را در طی 34 ساله بعد از انقلاب در نظر بگیرید تا تاثیرات عمیق مواضع ارتجاعی سیاسی باند های مافیائی و جناحهای مختلف حاکمیت استبدادی از طرفی و تاثیرات سیاستهای نئولیبرالیستی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی و همچنین تاثیر تحریمهای کشورهای امپریالیستی و تهدیدات نظامی آنها را در این رابطه برایتان تداعی کند. فقط در همین رابطه مشخص هزاران نفر از فعالین جنبش کارگری و کارگران پیشرو با اتهامات سیاسی و نه صنفی اخراج و زندانی و شکنجه و دهها نفر اعدام شدند و زندگی میلیونها کارگر و خانواده آنها تحت تاثیر این قوانین که ظاهرا به روابط کار می پردازد و صنفی است ، قرار گرفت.

 برای همه فعالین جنبش کارگری و سندیکائی ایران به صورت ملموس و عینی مشخص است که هر چند تشکل سندیکائی قرار نیست و نمی تواند نقش حزب سیاسی طبقه کارگر را ایفا نماید و وظایف آنرا عهده دار شود  ولی در ضمن نمی تواند بدون تحلیل علمی از وضعیت سیاسی و اقتصادی جهان و منطقه و کشور و داشتن مواضعی روشن و صریح در عرصه های مختلف به وظایف مشخص خود عمل کند.

امروز مردم کوچه و خیابان و حتی زنان خانه دار در ایران هم به تجربه دریافته اند که تحولات سیاسی و اقتصادی و بحران و جنگ در گوشه و کنار جهان و منطقه، در وضعیت معیشتی آنها تاثیر گذار است؛ چیزی را که متاسفانه اکثراً تشخیص نمی دهند و فریب می خورند ،جهتِ تاثیر این تحولات در رابطه با منافع مشخص طبقاتی آنهاست. مثلاً سیاستمداران و اقتصادانان نئولیبرالیست حکومتی و اپوزیسیون ارتجاعی و نوکر امپریالیستها، خصوصی سازی هرچه بیشتر ثروتهای اجتماعی و برداشتن تعرفه های گمرکی و حذف سوبسیدها و عدم حمایت از جنبش های استقلال طلبانه و تسلیم بی قید و شرط شدن به زور گوئی ها و اجحافات امپریالیستها را راه نجات از وضعیت بحرانی اقتصادی و سیاسی معرفی می کنند ، در صورتی که یکی از عوامل اصلی بحران اقتصادی فعلی بخصوص در رابطه با ورشکستگی صنایع و کشاورزی و گسترش بیکاری و فقر و وضعیت دهشتناک معیشتی طبقه کارگر و زحمتکشان همین سیاستهای نئولیبرالیستی است که طی 24 ساله گذشته بطور پیگیر دنبال شده است. یا در مورد تحریمها ی اقتصادی و نفتی و بانکی کشورهای امپریالیستی و تاثیر آن، اپوزیسیون دست راستی و امپریالیستها چنین تبلیغ  می کنند که علت این تحریمها ی اقتصادی و تهدیدات نظامی و تاثیرات آن در زندگی مردم نه ناشی از ماهیت امپریالیسم و سیاستهای راهبردی آنها در منطقه ، بلکه ناشی از سیاستهای بنیادگرائی اسلامی و یا تقابل میلیتاریسم و اسلام سیاسی است و چنین تبلیغ می کنند که اگر حاکمیت ایران، اسلامی و ارتجاعی نبود و یا مسئله پرونده هسته ای نداشت و یا مداخلات جمهوری اسلامی در سایر کشورها نبود مشکل تحریمها و تهدیدات نظامی را نداشتیم ؛ ولی واقعیت این است که نه بنیاد گرائی اسلامی و نه مسئله هسته ای و نه دخالتهای جمهوری اسلامی عامل این تحریمها و تهدیدات نیست بلکه عامل اصلی، سیاست راهبردی " خاورمیانه بزرگ " امپریالیسم آمریکا در منطقه است. چرا که رژیمهای عربستان سعودی و شیخک های جنوب خلیج فارس به مراتب فناتیک تر و مرتجع تر از جمهوری اسلامی هستند و هیچ مشکلی هم با امپریالیستها ندارند و یا اینکه رژیم سکولار صدام حسین و بشار اسد که بنیادگرا نبودند چرا مورد تهاجم و مداخله گری قرار گرفتند. قذافی تمام تاسیسات هسته ای خود را نابود کرد و همه شرایط آنها را پذیرفت اما باز هم مورد تهاجم و اشغال قرار گرفت. امپریالیستها چرا با مداخلات عربستان و قطر و آدمخوران مزدور آنها در عراق و سوریه و لیبی مشکلی ندارند ؟ بنابراین  می بینیم همۀ این حقایق نشاندهنده این است که اقداماتی که در راستای منافع امپریالیستها یا مخالف با منافع آنهاست،  تعیین کننده سیاست آنها در قبال کشورهای منطقه است.

مشخص کردن صف دوستان و دشمنان طبقه کارگر در عرصه داخلی و خارجی و مواضع روشن داشتن در این عرصه به پیشروی وتحکیم و تقویت صفوف جنبش کارگری کمک می کند. رهبری جنبش سندیکائی که با بینشی علمی و طبقاتی مسائل جنبش را مورد ارزیابی قرار داده و موضعگیری می کند باید توجه داشته باشد که همه جریاناتی که در عرصه داخلی و خارجی مخالف جمهوری اسلامی هستند ، دوستان طبقه کارگر و زحمتکشان ایران نمی باشند. باید مراقب بود در دام اپوزیسیون ارتجاعی نوکر ، جاسوس و عامل امپریالیسم نیفتاد. طبقه کارگر ایران باید بداند نئولیبرالیستهای سبز پوش طرد شده از حاکمیت ، سلطنت طلبان و مجاهدان ضد خلق جاسوس و جیش العدل و الاهواز و پژاک و سایر تجزیه طلبان عامل امپریالیسم ، دشمنان طبقه کارگر هستند و منافع طبقه کارگر نه تنها هیچ سنخیتی با آنها ندارد، بلکه دقیقاً در تقابل با آن قرار دارد . باید مراقب بود تحت عنوان دفاع از حقوق بشر دامی برایمان تدارک ندیده باشند که به نفع  دشمنان طبقاتیمان موضعگیری کنیم.

 

نقل از توفان الکترونیکی شماره 89 نشریه الکترونیکی حزب کارایران آذر 1392




 

سایت کتابخانه اینترنتی توفان


 
سایت آرشیو نشریات توفان


 
توفان در توییتر


 
توفان در فیسبوک


 
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی


 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر