۱۳۹۱ اردیبهشت ۱, جمعه

احکام صادره علیه رضا شهابی عضو سندیکای اتوبوسرانی تهران را قویا محکوم میکنیم

رضا شهابی، کارگر شریف و مبارز عضو سندیکای اتوبوسرانی تهران توسط بیدادگاه رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی به تحمل شش سال حبس و پنج سال ممنوعیت از فعالیت محکوم شد. این درشرایطی است که وضعیت جسمی این کارگر زحمتکش وخیم بوده ونزدیکانش بارها درمورد خطری که جان وی را تهدید میکند هشدار داده اند. علیرغم این اما قاضی صلواتی بدون هیچ شرمی چنین حکم ضد انسانی را صادر کرده تا شاید ازاین طریق عزم و ارادۀ رضا شهابی این کارگر مبارز را برای  کسب حقوق حقۀ خویش درهم شکند. زهی خیال باطل!   

این نخستین بار نیست که رژیم ضد کارگری  سرمایهﺩاری جمهوری اسلامی چنین احکامی صادر میکند و دست به  آزار و اذیت  و پرونده سازی علیه فعالین کارگری و مخالفین خود می زند. رژیم  جمهوری اسلامی از روی ضعف و استیصال و برای زهر چشم گرفتن از مبارزین کارگری و خانه نشین کردن آنها به ترور و ارعاب متوسل میگردد تا ازاین طریق مانع رشد جنبش و تشکیل اتحادیهﻫﺎﻯ مستقل کارگری گردد. جمهوری اسلامی همچنان که تا کنون عمل کرده است بقای منحوس خویش را درسرکوب وحشیانه و ضد انسانی کارگران و زحمتکشان می بیند.

 حزب ما ضمن محکوم کردن این اقدام جنایتکارانه و ضد بشری جمهوری اسلامی خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط  رضا شهابی و تمامی فعالین کارگری از زندان است. تنها درسایۀ تشدید مبارزه و پیکار بی امان و متحدانه کارگران است که می توان توطئهﻫﺎﻯ رژیم سرمایهﺩاری جمهوری اسلامی علیۀ فعالین کارگری و نیروهای ترقی خواه را در هم شکست.رژیمی که پاسخ نان، کار، آزادی بیان و تشکل کارگران را با چنین شیوهﻫﺎﻯ فاشیستی و سرکوبگرانه دهد، فرجامی جز مرگ و نیستی در انتظارش نخواهد بود.

 حزب ما از  تمامی احزاب برادر و سازمانهای مارکسیست لنینیست عضو کنفرانس بین المللی ودیگر احزاب و سندیکاههای کارگری می خواهد این اقدام ضد انسانی را محکوم و به هر طریق ممکن  برای آزادی رضا شهابی و دیگر فعالین کارگر زندانی بکوشند.


آزادی فوری و بی قید و شرط رضا شهابی و همه زندانیان دربند سیاسی!
مرگ بر رژیم سرمایهﺩاری جمهوری اسلامی!
حزب کارایران(توفان)
16 آوریل 2012
www.toufan.org



۱۳۹۱ فروردین ۲۱, دوشنبه

مردان ما در ايران؟

مردان ما در ايران؟ سيمور هرش
برپايه اطلاعات منابع سيمورهرش، عليرغم گسترش سرکوب ها به بهانه مداخله خارجی و بموازات گسترش سرکوب ها، اکنون اسرائيل و آمريکا شبکه مخفی کارايی...



روشنگری.مداخله خارجی و سرکوب داخلی متقابلا يکديگر را تقويت ميکنند. نه فقط رژيم به بهانه مداخله خارجي، سرکوب ها را افزايش ميدهد، بلکه گسترش سرکوب ها و وحشت رژيم از مردم و جلوگيری از نقش مردم در اداره سياست داخلی و خارجي، مستقيم و غير مستقيم به افزايش مداخله خارجی می انجامد. گزارش اخير سيمور هرش همين واقعيت را نشان ميدهد. اگر اطلاعات منابع آگاهی سيمور هرش پايه قرار گيرد، عليرغم گسترش سرکوب ها به بهانه مداخله خارجی و به موازات اين سرکوب ها، اکنون اسرائيل و آمريکاشبکه مخفی کارايی در داخل کشور بوجود آورده اند که رژيم ايران آشکارا ناتوان از کشف آن و جلوگيری از عملياتش بوده است و صورت و سيرت و سرشت اين شبکه بکلی با قربانيان سرکوب رژيم متفاوت است. طبيعتا بوجود آمدن چنين شبکه ای بيش از رژيم ايران، آينده ايران و شکل گيری دموکراسی در کشور را تهديد ميکند.
ترجمه گزارش سيمور هرش را در زير ميخوانيد. گزارش اندکی خلاصه شده است.


نيويورکر. 6 آوريل 2012

منطقه ای که سايت امنيت ملی نوادا متعلق به دپارتمان انرژی در آن قرار گرفته، با دشت های خشک بلندش و قله کوه هادر دور دست، از هوا به شمال غربی ايران شبيه است. در اين سايت که در 65 مايلی شمال غربی لاس وگاس قرار گرفته است، قبلا آزمايش های هسته ای صورت ميگرفت و حالا دارای مرکزی برای آموزش عمليات ضد جاسوسی و يک فرودگاه خصوصی برای جت بوئينگ 737 است. اين منطقه ای ممنوعه است که در برخی نقاط آن تابلو ها به اشخاص کنجکاو هشدار ميدهند پرسنل امنيتی در صورت لزوم اجازه دارند به کسانيکه از خط ممنوع عبور کرده اند، شليک کنند.

در اينجا بود که فرماندهی عمليات ويژه مشترک Joint Special Operations Command (JSOC)از سال 2005 آموزش اعضای سازمان مجاهدين خلق ايران را آغاز کرد... وزارت خارجه آمريکا در سال 1997 اين سازمان را در ليست گروه های تروريست خود قرار داد.

سازمان مجاهدين در سال 2002 با افشای اين واقعيت که ايران غنی سازی اورانيوم را بطور محرمانه در يک منطقه زيرزمينی آغاز کرده است، تا حدودی در سطح بين المللی اعتبار کسب کرد. محمد البرادعی که در آن زمان مديرعامل سازمان انرژی اتمی بود بعدها به من گفت که به او اطلاع داده بودند موساد منبع تامين اين اطلاعات بوده است.

روابط سازمان مجاهدين خلق با سازمان های اطلاعاتی غرب بعد از سقوط رژيم عراق در سال 2003 تقويت شد و «فرماندهی عمليات ويژه» تحت تاثير هراس بوش از اينکه ايران در يک يا چند نقطه مخفيانه مشغول بمب سازی است، عمليات در داخل ايران را آغاز کرد. منابعی بطور مخفيانه در اختيار چند سازمان مخالف قرار گرفت تا به جمع آوری اطلاعات و نهايتا عمليات تروريستی عليه رژيم اختصاص يابد. سازمان مجاهدين خلق مستقيما يا غيرمستقيما منابعی از قبيل سلاح يا اطلاعات دريافت کرد. بنا بر گفته مقامات امنتی و مشاوران نظامی عمليات مخفيانه تحت حمايت آمريکا تا امروز ادامه دارد.

عليرغم ارتباطات فزاينده و تلاش های مجدانه و لابيگری فشرده وکلای سازمان مجاهدين خلق، اين سازمان همچنين در ليست گروه های تروريست وزارت خارجه آمريکا باقی مانده است. اين بدان معناست که آموزش در نوادا بايد کاملا محرمانه ميماند.

يک مقام امنيتی سابق به من گفت ما اينجا آنها را تعليم ميداديم و از طريق دپارتمان انرژ ی برای آنها پوشش فراهم ميکرديم زيرا همه زمين های جنوب نوادا متعلق به اين دپارتمان است. «ما آنهارا در فواصل دور در صحرا و کوه تخليه ميکرديم و ظرفيت تماس گيری آنها را ايجاد ميکرديم. هماهنگی ارتباطات مساله بزرگی است.»

به گفته مقام امنيتی سابق اين تعليمات اندکی قبل از اينکه اوباما اداره کشور را به دست بگيرد پايان يافت. يک ژنرال چهارستاره ی بازنشسته که مشاور امنيتی ملی در دولت های بوش و اوباما بوده است در گفتگويی جداگانه به من گفت يک آمريکايی که در برنامه ی تعليم مجاهدين در نوادا شرکت داشت در سال 2005 او را در جريان اين برنامه قرار داده بود. او گفت « به آنها آموزش استاندارد در حوزه های تماس گيری
«commo»، استفاده از رمز «cryptography »، تاکتيک واحدهای کوچک و تسليحات آموزش های استاندارد داده شد. اين تعليمات 6 ماهه بود.»

همچنين به او گفته شد که مربيان از «فرماندهی عمليات ويژه» هستند که درسال 2005 به ابزار عمده دولت بوش در جنگ عليه ترور تبديل شده بود. ژنرال بازنشسته گفت مربيان اعضای درجه اول «فرماندهی عمليات ويژه» نبودند، بلکه تمرين دهنده های دست دوم و سوم و از اين قبيل و آنها شروع کردند به بيرون رفتن از پايگاه های خود: «اگر قرار است به شما تاکتيک ها را ياد بدهيم، بگذاريم اندکی چيزهای واقعا سکسی نشان تان بدهم...»

به گفته ژنرال بازنشسته همين تعليمات ويژه بود که باعث افزايش نگرانی ها و تلفن های متعدد به او شد. او ضمن تاييد خبرها به آنها گفته بود «اين باعث دردسر همه خواهد شد مگر اينکه پايه قانونی برای آن فراهم شود. ايرانی ها در عمليات ضدجاسوسی متبحرند و اين را نميتوان محرمانه نگاه داشت». سايت نوادا در همان زمان برای تعليمات پيشريفته واحدهای جنگی عراقی هم به کار برده ميشد. [ژنرال بازنشسته فقط از آموزش مجاهدين خلق اطلاع داشت. مقام امنيتی ازتعليماتی که تا سال 2007 ادامه داشت با خبر بود.]

آلن گرسون وکيل مدافع سازمان مجاهدين مقيم واشنيگتن به من گفت مجاهدين خلق علنا و مکررا ترور را محکوم کرده اند. گرسون گفت او در مورد آموزش ادعايی در صحرای نوادا اظهارنظر نخواهد کرد. ولی اگر چنين تعليماتی حقيقت داشته باشد « با تصميم وزارت خارجه به ادامه حفظ نام مجاهدين خلق در ليست گروه های تروريست هيچ تجانسی ندارد. چطور ايالات متحده ميتواند کسانی را تعليم بدهد که در ليست گروه های تروريست دولت هستند، در حاليکه يکی ديگر تنها به خاطر تهيه يک کليد با خطر کيفرجنايی روبروميشود.»

رابرت بائر يک مامور بازنشسته سيا که زبان عربی را به روانی صحبت ميکند و بطور محرمانه در کردستان[عراق] و در خاورميانه کارکرده است به من گفت در اوايل 2004 يک شرکت خصوصی آمريکايی که به باور او برای دولت آمريکا کار ميکرد با او تماس گرفت تا به عراق برگردد. او گفت « آنها ميخواستند من به مجاهدين خلق کمک کنم تا در مورد برنامه اتمی ايران اطلاعات جمع کنند. آنها تصور ميکردند که من فارسی بلدم که نبودم. من گفتم با آنها تماس خواهم گرفت ولی هرگز اين کار را نکردم.»
باوئر که اکنون در کاليفرنيا زندگی ميکند به خاطر می آورد آنموقع برای او روشن بود که عمليات دراز مدت بود نه يک کار مقطعی.

مسعود خدابنده يک کارشناس کامپيوترمقيم انگلستان که مشاور دولت عراق است يکی از مقامات سازمان مجاهدين خلق بود که در سال 1996 آنرا ترک کرد. او در يک مکالمه تلفنی با من تاکيد که دشمن آشکار سازمان مجاهدين خلق است و عليه اين گروه کار کرده است. خدابنده ميگويد او از قبل از سقوط شاه به عنوان متخصص کامپيوتر با سازمان بوده و بعنوان يک متخصص کامپيوتر عميقا با فعاليت های اطلاعاتی ونيز تامين امنيت برای رهبری مجاهدين درگير بوده است. طی دهه گذشته او و همسر انگليسی اش يک برنامه حمايتی را برای کمک به ساير کسانی که از سازمان جدا ميشوند،اداره ميکنند. خدابنده به من گفت او از کسانيکه اخيرا سازمان را ترک کرده اند خبر تعليمات در صحرای نوادا را شنيده است. به او گفته اند آموزش ارتباطات در نوادا محدود به اين نبود که طی حمله چگونه بايد تماس را حفظ کرد بلک شامل نفوذ در مخابرات هم بود. به گفته ی او ايالات متحده زمانی موفق شد راهی برای نفوذ در سيستم های عمده ی مخابراتی ايران پيدا کرد. در همان زمان عاملان مجاهد را به ظرفيت نفوذ در مخابرات تلفنی و پيام ها در داخل ايران مجهز کرد. آنها پيام ها را ترجمه کرده و در اختيار متخصصان اطلاعاتی آمريکا قرار ميدادند. او از اينکه اين کار هنوز هم ادامه دارد يا نه اطلاعی ندارد.

پنج دانشمند ايرانی از سال 2007 تاکنون به قتل رسيده اند. سخنگوی مجاهدين خلق شرکت در قتل ها را تکذيب کرده است ولی اوايل ماه گذشته خبرگزاری ان بی سی از قول دو مقام دولت اوباما تاييد کرد که حملات توسط واحدهای سازمان مجاهدين خلق صورت گرفته که توسط سرويس مخفی اسرائيل، موساد، تعليم ديده و تامين مالی شده بودند. ان بی سی از قول يک مقام دولتی مشارکت آمريکا در فعاليت های سازمان مجاهدين خلق را تکذيب کرد.
مقام امنيتی سابق که من با او گفتگو کردم گزارش ان بی سی مبنی بر همکاری مجاهدين خلق با اسرائيل را تاييد و اضافه کرد در عمليات از اطلاعات آمريکا استفاده شده است. او گفت که هدف ها «اينشتين» نبودند: «مقصود تاثير روانی و اخلاقی برايرانی هاست» و « خراب کردن روحيه کل سيستم- وسايل نقل و انتقال هسته اي، تسهيلات غنی سازي، نيروگاه ها».حملاتی هم به لوله های نفتی صورت گرفته است.
او اضافه کرد عمليات « ابتدا توسط مجاهدين خلق و در همکاری با اسرائيلی ها صورت گرفت، ولی ايالات متحده اکنون اطلاعات را در اختيار قرار ميدهد.» يکی از مشاوران عمليات ويژه به من گفت رابطه بين ايالات متحده و اقدامات مجاهدين درداخل ايران ديرپاست. « همه کارهايی که اکنون در داخل ايران انجام ميگيرد توسط بدل های به خدمت گرفته شده است.»

منابعی که من با آنها صحبت کردم نميدانستند آيا کسانی که در نوادا تعليم ديده اند اکنون در عمليات داخل ايران يا جای ديگر فعالند يا نه.و لی آنها بر تاثير حمايت آمريکا انگشت گذاردند. مشاور ارشد پنتاگون گفت « مجاهدين يک جوک کامل بودند، حالا يک شبکه واقعی در داخل ايران هستند. چطور توانسته اند به اين کارايی دست پيدا کنند؟ علت را بخشا بايد در تعليمات در نوادا جستجو کرد. حمايت لجستيکی بخشا در داخل کردستان [عراق.م] قرار دارد، بخشی هم داخل ايران. مجاهدين خلق اکنون دارای ظرفيت و کارايی هستند که تا به حال سابقه نداشته است.»

در اواسط ژانويه، چند روز بعد از قتل يک دانشمند هسته ای ايران بوسيله بمب خودرو در تهران، وزير دفاع لئون پانته آ در جلسه ای با سرابازان مستقر در فورت بليس تکزاس تاکيد کرد دولت آمريکا « درمورد اينکه کی ممکن است اين کار را کرده باشد نظردارد، ولی ما دقيقا نميدانيم کی اينکار را کرده است.» او اضافه کرد «ولی من ميتوانم يک چيز را به شما بگويم: ايالات متحده در اينکارها دست ندارد. اين کاری نيست که آمريکا ميکند.»


منبع

http://www.newyorker.com/online/blogs/newsdesk/2012/04/mek.html