۱۳۹۲ خرداد ۹, پنجشنبه


انتخابات تقلبی را تحریم کنیم و تحقق آزادیها و حقوق دمکراتیک را برای خلق
ایران طلب نمائیم
 
انتخابات در ایران برای تعیین رئیس جمهور به طور مستقیم از طرف مردم و نه از طریق مجلس توسط نمایندگان تعریف شده که در خرداد ماه سال 1392 در پیش است. رئیس جمهور در ایران توسط رای مستقیم و بلاواسطه مردم تعیین می شود و می تواند ادعا کند که سخنان مردم را بر زبان آورده و نماینده واقعی و منتخب ملت است. وی می تواند مدعی شود که با شرکت در انتخابات و قبول مقام ریاست جمهوری به جمهوریت، به رای مردم متکی است و مقامش بالاتر از کسانی است که خود را نماینده خدای ندیده به حساب می آورند. رئیس جمهور نماینده نقدی است حال آنکه مقام رهبری نماینده نسیه است. رئیس جمهور را مردم انتخاب کرده اند و در انتخابات شرکت کرده اند تا به وی رای دهند ولی فقیه را کسی انتخاب نکرده است و تنها منتخب مجمع کارشناسان بوده که توصیه ای از امام دوازدهم به همراه داشته است. انتخابات نشان می دهد که نماینده مردم در مقابل نماینده خدا قرار گرفته است.
هر وقت ملاها بنا بر مصلحت و نیازهای تبلیغاتی می خواهند از مردم مایه بگذارند، به رای مردم تکیه کرده و خود را نماینده مردم جا زده و جمهوری اسلامی را خواست مردم جلوه می دهند و هرگاه کفگیر استدلالشان به ته دیگ می خورد و نظر مردم را در مخالفت با خود می بینند، مدعی می شوند که مقام رهبری تابع رای مردم نیست و اساس جمهوری اسلامی بر اسلام و دین است و نه بر اساس خواست عمومی و رعایت اصول دموکراتیک. مشروعیت نظام ناشی از ملت نیست ناشی از دین است.
از همان بدو تاسیس جمهوری اسلامی این خیمه شب بازی و بی احترامی به رای و اندیشه مردم وجود داشته و ادامه می یابد. تکرار این ریاکاری حکومت مستبد حاکم به صورت مضحکه در آمده و موجبات تمسخر مردم است.
این وسیله ریاکاری که آخوندها سالهاست بنا بر مقتضیات خویش از آن استفاده کرده اند، حال مانند شمشیر دولبه ای شده است که برگردن خود آنها فرود می آید.
احمدی نژادِ پاچه ورمالیده که به راحتیِ حسین موسوی، هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی تن به این نمی دهد که بعد از دوره ریاست جمهوری سرش را زیر آب کنند و کنارش بگذارند و وی را تنها مسئول خرابکاریها و ندانمکاریهای چند ساله اخیر بشمارند، تمایل دارد باند و قبیله مافیائی خویش را بر سر کار آورد. اشغال مقامات کلیدی از طرف یاران احمدی نژاد همم برای خودشان و هم برای احمدی نژاد ایجاد امنیت می کند. در این مبارزه ی بود ونبود، احمدی نژاد به "اسلحه رای مردم" تکیه می کند و خود را به عنوان "نماینده مستقیم منتخب مردم" در مقابل ولی فقیه قرار می دهد که هرگز از طرف مردم انتخاب نشده است و حق حرف به عنوان نماینده مردم را ندارد. احمدی نژاد خود را به فراموشی می زند که خودش نیز در گذشته با این کُر گسترده رهبری هم آوائی داشته است و مشروعیتش را نه مردم بلکه از رهبر گرفته است.
احمدی نژاد گوشزد کرده است که رد صلاحیت اسفندیار رحیم مشائی توسط شورایِ نگهبانِ بی صلاحیت را نخواهد پذیرفت. وی شمشیر تهدید را از غلاف بیرون کشیده و آماده نبرد است. انتخابات آینده با اختلاف بالائی ها شروع شده است و احمدی نژاد سعی می کند با استفاده از نقاط ضعف حریف که سیاست ارتجاعی ضد ایرانی و ضد آزادیهای فردی را تبلیغ و اجراء می کند به دستآوردهای ملی مردم ایران توجه کند و به مردم بگوید که میان وی و رهبر اختلاف نظر وجود دارد و این همان اختلاف نظری است که شما مردمِ منتقد نیز بدرستی به جمهوری اسلامی وارد می دانید. وی می گوید اگر قالیباف، ولایتی و نظایر آنها بر سر کار بیایند، نه تنها وضع اجتماعی مردم بدتر خواهد شد، بلکه فشار خارجی افزایش یافته و بی احترامی به خواست و رای مردم افزایش می یابد. وی خود را نماینده "ایران دوستی" و "دموکراسی" جا می زند.
نیروهای اپوزیسیون رفرمیست در داخل و خارج ایران از مردم دعوت می کنند که میان بد و بدتر یکی را برگزینند. این دور باطل انتخاب میان بد و بدتر هیچوقت تمامی نخواهد داشت و تا جمهوری اسلامی سرنگون نشود، شما همواره با جناحهای گوناگون حاکمیت روبرو هستید که تضادها در میانشان به علت مخالفت مردم با این جناحها و همچنین به علت افزایش انفرادشان در بین مردم روز بروز افزایش بیشتری می یابد. تا موقعیکه اپوزیسیون واقعا مستقل و انقلابی ایران نتواند به عنوان نیرویی مستقل و قابل محاسبه در مقابل این حضرات قرار گیرد و خود را به عنوان آلترناتیو مطرح کند، وضعیت به صورت کنونی باقی می ماند. رژیم جمهوری اسلامی از ضعف اپوزیسیون غیرخود فروخته ایران استفاده می کند.
فراخواندن مردم به شرکت در انتخابات، دادن آموزش غلط به آنها و تائید وضعیت سردرگمی و چرخ زدن میان جناحهای هیات حاکمه است.
بنظر حزب ما، در شرایطی که سیاستِ راهبردیِ مرحله ایِ نیروهای انقلابی، سرنگونی این رژیم فاسد است، تا موانع راه رشد ایران دموکراتیک را، در همه زمینه ها از میان بردارند و مردم را در تعیین سرنوشتشان دخالت دهند، در شرایطی که هر نیروی انقلابی باید این قطبنمای حرکت را در دست داشته باشد، تا به دامن رفرمیسم و همکاری با رژیم جمهوری اسلامی درنغلتد، باید برای وضعیت کنونی و رهبری مبارزه مردم رهنمودهای روشن، مشخص و راه گشا طرح نمود که در تعمیق خود، راه را برای سرنگونی این رژیم هموار ساخته و فرجامی فراهم آورد. بنظر حزب ما این راه حلهای عملی در شرایط کنونی در میهن ما، فراخواندن مردم به عدم شرکت در انتخابات، فراخوانی به تلاش فعال برای تحریم انتخابات خواهد بود. مردم ایران باید خواست آزادی احزاب و سازمانهای سیاسی، پذیرش تساوی حقوق زن و مرد، رفع سانسور، آزادی فعالیت همه اتحادیه های کارگری و سازمانی صنفی و دموکراتیک را طلب کنند. این خواستهای منطقی و مورد تائید مردم، این خواستهای منطقی و ضد تصمیمات استبدادی فردی ولی فقیه، که زمینه گسترده مادی در جامعه ایران دارد، رژیم جمهوری اسلامی ولائی را در تنگنا قرار می دهد، این خواست از نظر تئوری باید علی الاصول در چارچوب حاکمیت هر نظام سرمایه داری، بورژوائی قابل تحقق باشد، ولی تسلیم جمهوری اسلامی به آن با آن پیشینه فاسد و انفراد میان توده مردم، شکست ولی فقیه خواهد بود که این حرکت را به نیروی قدرتمندی بدل می کند، که تالی مستقلی از دو جناح حاکمیت است و به سردرگمی مردم در انتخاب میان بد و بدتر خاتمه می دهد. خواست برسمیت شناختن حقوق و آزادیهای دمکراتیک به منزله پیش شرط هر انتخابات آزاد، رژیم جمهوری اسلامی را وادار می سازد به مبارزه با مردم برخیزد. توده مردم سخنان ما را درک می کنند و خواهان تحقق آنند، ولی حکام موجود ناچارند در ظاهر نیز دست از مردم بشویند و شمشیرهای پنهان خویش را از رو ببندد و در مقابل صراحت مردم با صراحت بگویند که هرگز تسلیم نتیجه یک انتخابات دموکراتیک که مسلما بر ضد آنها خواهد بود، نمی شوند. پیروزی مردم در یک انتخابات دموکراتیک رژیم را به سوی کودتا خواهد راند تا استبداد سیاه خویش را از ترس مردم سازمان دهد. ولی برای نیروهای انقلابی راه دیگری نمی ماند که در شرایط کنونی کشور ما، مردم را فرا بخوانند انتخابات را تحریم کنند و شرکت خویش در آنرا مشروط به پذیرش آزادیهای دموکراتیک توسط رژیم جمهوری اسلامی نمایند. این تاکتیک بنظر ما رژیم را به تنگنا می برد، زمینه تبلیغاتی را برا ی نیروهای انقلابی می گشاید، به مردم آموزش غلط نمی دهد و ماهیتا سیاستی است که در خدمت تزلزل رژیم و سرنگونی آتی وی خواهد بود. باین جهت ما اعلام می کنیم که اجرای هر انتخاباتی بدون تحقق این مقدمات، غیر دموکراتیک و تقلبی است. شرط هر انتخابات آزاد وجود آزادی های دمکراتیک و برسمیت شناختن حقوق مردم است. در کشوری که زندانی سیاسی وجود داشته باشد نمی تواند انتخابات آزاد صورت گیرد.
رژیمی که به آزادیهای دموکراتیک و حقوق مردم اهمیت ندهد، نمی تواند در مقابل قدرتهای زورگوی بیگانه مقاومت کند و سرانجام ناچار است به نیروهای امپریالیستی برای نجات از دست مردم تکیه کند.

بر گرفته ازتوفان شماره  158 اردیبهشت ماه 1392،  مه سال 2013،  ارگان مرکزی حزب کارایران
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت.       www.toufan.org
 

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۱, شنبه


شصتمین سالگرد درگذشت رفیق استالین و بروز رویزیونیسم خروشچفی

 


استالین در 1938 در پاسخ نویسنده ای که نقش تاریخی او را ستود به سادگی گفت:

"من فقط شاگرد لنینم، و هدف زندگانیم اینست که شاگرد شایسته او باشم".

و تاریخ گواهی داد که وی شاگرد شایسته، شاگرد کبیر لنین بود. و تاریخ گواهی داد که دشمنی با استالین دشمنی با لنینیسم و دشمنی با سوسیالیسم است.

خروشچف از نظر اندیشه نماینده بورژاوزی در درون حزب کمونیست اتحاد شوروی و دشمن سوگند خورده طبقه کارگر بود. وی با تجدید نظر در اصول اساسی مارکسیسم-لنینیسم و توسل به کودتا و سرکوب و جعل حقایق تاریخی در اتحاد شوروی و در درون حزب کمونیست بلشویک، توانست رویزیونیسم را که یک ایدئولوژی بورژوائی است، بر حزب کمونیست شوروی حاکم سازد، که تبعات آن تا فروپاشی شوروی ادامه داشت و هنوز هم دارد.

آنها که  به نیروهای ماوراءالطبیه و معجزه و شعبده بازی معتقدند و با ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیک قرابتی ندارند، می توانند مدعی شوند که "ساختمان مستحکم سوسیالیسم" در شوروی یک شبه در اثر ورد و جادوی از ما بهتران و دستهای غیبی چون خانه ای مقوائی فروپاشید. سوسیالیسمی که به رهبری استالین و فداکاری خلق شوروی در طی دهه ها ساخته شده بود، نمی توانست یکشبه با ورد و جادو فروریزد. ریزش و فروپاشی آن بنای رفیع، محصول سالها تسلط رویزیونیسم و مجوف ساختن بنای سوسیالیسم در شوروی و در سطح جهان بود. ولی هستند کسانی که روش تحلیل صبورانه و غیرمتعصبانه علمی را نمی پذیرند و راه حلهای ساده و گذرا و بی ریشه را ترجیح می دهند. این سبک ذهنی تفکر قرابتی با مارکسیسم لنینیسم ندارد و بدتر از همه برای آینده نیز راه گشا نیست و تنها مرهمی بر زخمهای التیام نیافته و توجیه گرائی محض است. چنین برخوردی هیچگونه قرابتی با صمیمیت و مسئولیت کمونیستی ندارد.

بروز رویزیونیسم در شوروی بعد از درگذشت رفیق استالین بزرگترین ضربه ای بود، که به جنبش جهانی کمونیستی وارد شد و هنوز این جنبش نتوانسته از نقاهات دوران این بیماری جان سالم بدر برد. رویزیونیسم توانست سوسیالیسم را منحط کند و این نتیجه و محصول رویزیونیسم است. رویزیونیسم خروشچفی رویزیونیسم نوع جدید بود که در درون یک کشور سوسیالیستی شکل می گرفت و هنوز برای بسیاری کمونیستها ناشناخته بود. رویزیونیسم کهن در قالب سوسیال دموکراسی، رویزیونیسم شناخته شده ای بود که نمی توانست بعد از سالها مبارزه لنین و استالین علیه آن، کسی را فریب دهد.

خروشچف تجدید نظر در اصول مارکسیسم – لنینیسم را با حمله به شخصیت استالین که مظهر سوسیالیسم در شوروی و جهان بود، آغاز کرد. وی می دانست بدون مبارزه با دستآوردهای سوسیالیسم در دوران دیکتاتوری پرولتاریا، امکان ندارد بتواند سوسیالیسم را نابود سازد.

مبارزه با استالین مبارزه با سوسیالیسم بود و هست. مبارزه با استالین یک خط مشی، یک برنامه، یک سیاست راهبردی حساب شده برای نابودی سوسیالیسم بود و نه جلوه دادن آن به مثابه خطاهای فردی و شخصی و یا ماجراجوئی بیمارگونه دلقکی بنام خروشچف که گویا برکناری اجتناب ناپذیرش همه مشکلات را حل می کند.

استالین رهبر بلامنازع جنبش کارگری و کمونیستی جهان، مورد احترام مردم جهان و مردم شوروی بود. وی بزرگترین سیاستمدار تاریخ قرن بیستم است و بر سر این عنوان بسیاری از شخصیتها و سیاستمداران و پژوهشگران واقعبین، اتفاق نظر دارند.

نقش تاریخی وی در این دوران غیر قابل انکار است.

البته به همان میزانی که استالین اعتماد توده های طبقه کارگر و مردم سراسر جهان را کسب می کرد، بر اساس قانون دیالکتیک تضاد دشمنی و نفرت بی امان بورژواها، امپریالیستها، تروتسکیستها، سوسیال دموکراتها، نازیها و... را نیز بر می انگیخت. اتهامی نبود که این جاعلان تاریخ، به استالین و سوسیالیسم برای نابودی سوسیالیسم نبندند.

خروشچف با الهام از این واقعیت تصمیم گرفت با انجام یک کودتای قصری و سرهم بندی کنگره های ضد کمونیستی، با ماجراجوئی و کیش بی شخصیتی خویش، دمار از روزگار سوسیالیسم بر آورد. وی که از خشم مردم شوروی می هراسید، هرگز اجازه نداد دروغهائی را که تحت نام مبارزه با "کیش شخصیت" استالین در گزارش محرمانه خویش سرهم بندی نموده بود، به گوش مردم و طبقه کارگر شوروی برسد. وی 33 سال همراه با همدستان بعدی خود که کتب استالین را می سوزاندند و بدور می ریختند و از کتابخانه ها جمع آوری نموده بودند، این دروغها را از چشم مردم شوروی که استالین را می پرستیدند، پنهان کرد. وی این گزارش را از راه  رویزیونیستهای خودی به دست سازمان جاسوسی "سیا" رسانید تا از آن بر ضد کمونیستها استفاده کامل کند و یک جنگ تبلیغاتی بر ضد کمونیستها براه بیاندازد.

این گزارش "محرمانه"ی خروشچف از دید مردم شوروی و طبقه کارگر شوروی را، نشریه آمریکائی "نیویورک تایمز" در چهارم ژوئن 1956 که از طریق سازمان "سیا" در یافت کرده بود، منتشر کرد. سپس خبرگزاری "یونایتدپرس" آنرا ترجمه کرد و "لوموند" آنرا انتشار داد. تا سال 1989، توجه کنید تا سال 1989 یعنی به مدت 33 سال این گزارش در خود شوروی علنی نشد.

پس از انتشار این گزارش سراپا مجعول که از قله رفیع اعتبار و حیثیت شوروی مانند سیلی ویرانگر سرازیر شده بود و"ظاهرا" در درون حزب کمونیست شوروی به تصویب رسیده بود، موجی از شگفتی و سردرگمی و آشفته فکری و ارتداد، در جنبش جهانی کمونیستی و رهائی بخش و ضد امپریالیستی خلقهای جهان پدید آمد. این گزارش "محرمانه" جنبش جهانی کمونیستی را با تزلزل و تردید روبرو ساخت و موجب خروج دستجمعی و گسترده بسیاری از یاران کمونیست، از احزاب کمونیست در سطح جهانی شد. جنبش جهانی کمونیستی به انشعاب کشیده شد و مارکسیسم لنینیسم در مقابل رویریونیسم قرار گرفت.

فرجام این مبارزه بر ضد رویزیونیسم بود و هست که فرجام سوسیالیسم را معین می سازد.

مبارزه با رویزیونیسم یک مبارزه عظیم طبقاتی است. تنها در بریتانیا 7000 نفر از حزب کمونیست جدا شدند. آنوقت سازمانهای امنیتی و ارتجاع جهانی راه افتادند و تروتسکیستها را تقویت کردند تا به رفیق استالین و دستآوردهای سوسیالیسم بتازند. ضد انقلاب را در همه جا راه انداختند. اوباشان بورژوازی و پس مانده های نازیسم در مجارستان با استناد به گفته های خروشچف به پائین آوردن مجسمه های استالین در بوداپست دست زدند. ژنرالیسم خائن تیتو حقانیت راه یوگسلاوی را که آنرا به خروشچف توصیه کرد، به رخ روزیونیستها کشید. رویزیونیستهائی که در زندان بودند نظیر گومولکا در لهستان و نووتنی در چکسلاواکی به عنوان "قربانیان استالین" اعاده حیثیت شدند و بر سر کار آمدند تا نابودی سوسیالیسم در لهستان و چکسلاواکی را به کمال برسانند. و ما شاهد بودیم که چه کردند.  

چه اتفاقی افتاده بود؟

در کنگره بیستم حزب کمونیست اتحاد شوروی هیتهای نمایندگی احزاب کمونیست و کارگری از 55 کشور خارجی و در مجموع 1436 نفردر آن نشست حضور داشتند. گزارش محرمانه شب بیست و پنجم فوریه سال 1956 میلادی ارائه شد. خروشچف چهار ساعت سخنرانی کرد. کتابچه گزارش با زیرنویسها که بعدا منتشر شد حدود 100 صفحه است.

خروشچف با اتهام زنی و لجن پراکنی و اسناد قلابی و ادعاهای غیر قابل اثبات و رفتار خاله زنکی، گزارش مجعول ارائه داد که حتی بسیاری از پژوهشگران بورژوازی در صحت ادعاهای خروشچف دچار تردیدند. وی در این گزارش از "خشونت" استالین، از "پرونده سازی های استالین"، از دعوای خصوصی اش با زن لنین و ... از "استبداد" فردی استالین، از ایمان عمیق و کورکورانه مردم فریب خورده که استالین را در اثر "کیش شخصیت" به عرش اعلا رسانده بودند و برای وی ادعای خدائی می کردند، سخن راند.

وی در دشمنی با مارکسیسم لنینیسم، بدون برخورد طبقاتی، تاریخی و علمی به امر نقش شخصیت در تاریخ و به افسانه "کیش شخصیت" استالین، میدان را برای کیش شخصیت مرلین مونروها و مایکل جکسونها باز کرد.   

خروشچف "اسنادی" جعلی و تحریف شده در مورد "وصیتنامه" لنین در گزارش محرمانه خویش همراه با کوهی از اتهامات ساختگی به سوی استالین پرتاب کرد که تا به امروز شما می توانید تکرار آنرا از زبان هر ضد کمونیستی بشنوید. اجازه بدهید ما بخشی از نظر حزب بلشویک شوروی را در مورد این "وصیتنامه محرمانه" از زبان استالین منتشر کنیم.

"حال می رسیم به مساله " وصیتنامه " لنین.

شما در اینجا شنیدید که اپوزیسیون با چه داد و فریادی مدعی شد که گویا کمیته مرکزی حزب "وصیتنامه "لنین را در "خفا" نگهمیدارد! همه می دانید که این مساله تاکنون بارها در کمیته مرکزی حزب ما و هم در کمیته مرکزی کمینترن مطرح شده است.(در سالن :آری، بدفعات.).

تاکنون بارها معلوم شد که کسی چیزی را "مخفی" نمی کند. بعلاوه، مگر قرار نشده بود که مساله "وصیتنامه" لنین را در کنگره سیزدهم حزب مطرح کنیم؟ آیا این "وصیتنامه!" در کنگره حزب قرائت نشد.(در سالن: چرا قرائت شد).

این کنگره حزب بود که باتفاق آرا درباره عدم انتشار "وصیتنامه" لنین تصمیم گرفت. بیشتر باین خاطر که خود لنین مایل بیک چنین کاری نبود. البته اپوزیسیون نیز از تمام این جریانات و بهمان اندازه ای که ما می دانیم اطلاع دارد. معذالک مدعی است که گویا کمیته مرکزی حزب "وصیتنامه" را "مخفی" کرده است !

اگر اشتباه نکنم این مساله "وصیتنامه" لنین برای اولین مرتبه در همان سال ١٩٢۴ مطرح گردید. اما چطور؟

 در آن زمان سخن بر سر فردی بود موسوم به" ایستمن". این آقای ایستمن در آن زمان عضو حزب کمونیست آمریکا بود که بعد ها از این حزب اخراج گردید .

نامبرده بعد از اینکه مدتی در مسکو با ترتسکیستها رفت و آمد کرده و درباره "وصیتنامه" لنین کلی اراجیف محرمانه بدست آورد! به خارج رفت و با عنوان "بعد از مرگ لنین" کتابی منتشر کرد. ولی او در این کتاب از بیان هیچ دروغی درباره حزب، از زدن هیچ انگ و اتهامی به کمیته مرکزی حزب و حکومت شوروی دریغ نکرده و از قضا تمام مطالب خود را نیز بر این پایه و اساس قرار داده که گویا کمیته مرکزی حزب "وصیتنامه" لنین را "مخفی" نگهمیدارد!"(نقل از اثر استالین منتشر شده توسط حزب کار ایران(توفان) تحت عنوان "اپوزیسیون تروتسکیستی در گذشته و حال").

حال خروشچف کلاش که مشتی بله قربان گو را در کنگره بیستم جمع کرده است، به تحریف تاریخ حزب کمونیست بلشویک شوروی مشغول است و آنچه را که سیاه روی سفید وجود دارد، واژگونه ابراز می دارد و از این همه گستاخی شرم نیز ندارد. ما می پرسیم: آیا خروشچف مارکسیست لنینیست و دوست طبقه کارگر جهان است؟

نمایندگان کنگره در زمانهای گوناگون در طی سخنرانی خروشچف به ابراز احساسات برای وی پرداخته و از "جنایات" استالین ابراز انزجار نمودند. خروشچف در خاتمه اظهار داشت: "رفقا بیستمین کنگره حزب کمونیست اتحاد شوروی با قدرت جدیدی اتحاد خلل ناپذیر حزب ما و همبستگی آنرا حول کمیته مرکزی نشان داد و تصمیم قاطع آن را بر انجام وظیفه و استقرار کمونیسم تاکید نمود.(کف زدن حضار)...

ضمنا اینکه در کنگره بیستم در مورد کیش شخصیت و نتایج زیانبار ستایش فرد صحبت شد، نیروی عظیم معنوی و سیاسی حزب ما را به اثبات می رساند.".

شگفت انگیز است که این نمایندگان "واقعی" چگونه با آن همه "بتی" که از استالین ساخته بودند و اعتمادی که به وی داشتند با چهار تا ادعاهای بی سند و اتهامات بی پایه نه تنها دچار بهت و حیرت نگشته و به اعتراض برنخاستند، بلکه در درون نشست کنگره برای خروشچف ابراز احساسات می کردند و نفرت و انزجار خویش را از استالین در همان نشست کنگره نشان می دادند؟ آیا هیچکدام از این نمایندگان از واقعیت "وصیتنامه محرمانه" لنین خبر نداشتند؟.

شگفت انگیز است که چگونه حزبی که مدعی کمونیستی بود و باید نمایندگان کمونیست را به کنگره می فرستاد، آنهم حزبی که رفیق استالین را بعد از خدمات شایسته اش بویژه در بعد از جنگ میهنی می پرستید، نمایندگانی به کنگره فرستاده است که نه تنها تاریخ حزب کمونیست اتحاد شوروی و جعلیات تروتسکی در مورد "وصیتنامه لنین" را که در زمان استالین با حضور همین اپوزیسیون در کنگره طرح شده است نمی دانند، بلکه کوچکترین احساس تعلق خاطر به رفیق استالین ندارند. نمایندگانی که شاهد آنند که ظاهرا گزارش خروشچف محرمانه است و حق ندارد در درون شوروی منتشر شود، ولی در بیرون همه از آن حرف می زنند. طبیعتا این کنگره، کنگره رویزیونیستی و ساخته و پرداخته دموکراسی بورژوائی بود که نمایندگانش را به سبک شورای نگهبان و ولی فقیه از قبل تعیین کرده بودند. این نمایندگان همه سر به زیر بودند و حتی یک نفر نیز به اعتراض بر ضد دروغهای خروشچف برنخاست. این نخستین دستآورد رویزیونیسم خروشچفی بود.

خروشچف نظریه رویزیونیستی "گذار مسالمت آمیز"، "همزیستی مسالمت آمیز"، "مسابقه مسالمت آمیز"، "حزب تمام خلق"، "دولت تمام خلق" و... را مطرح ساخت و با مارکسیست لنینیستها با همان روش اتهام زنانه به مبارزه پرداخت. وی کمونیستها را تصفیه کرد و آنها را "دگماتیگ" نامید که گویا از کاروان تحولات عقب مانده اند و همان "مزخرفات پیشین را بلغور" می کنند.

خروشچف برای مبارزه با سوسیالیسم و انحطاط آن از هجوم به شخصیت استالین آغاز کرد و برای مبارزه با لنینیسم نظریه های مسالمت آمیز و مفاهیم اجتماعی غیر طبقاتی را خلق کرد. برای وی دشمنان طبقه کارگر به "خردمند" و "بی خردان" تقسیم می شدند. جان اف کندی خردمند بود و گلدواتر خطرناک و بی خرد.

خروشچف بقدری فضاحت ببار آورد که امروز کسی را نمی یابید که به دفاع از این دلقک بورژوا برخیزد، ولی رویزیونیستها هنوز فعالند و با توجه به اینکه همه این یورشها به رفیق استالین و لنینیسم و سوسیالیسم نتوانسته اند خواست آنها را برآورده کند، مصممند از استالین به "دفاع" برخیزند و انتساباتی به وی دهند و وی را به شکل و شمایلی در آورند که با روح رویزیونیسم احزاب ورشکسته رویزیونیستی کنونی همخوانی داشته باشد. جعل سوسیالیسم و "اعاده حیثیت" از شخصیت استالین، در واقع ادامه همان سیاست گذشته و در خدمت تبرئه رویزیونیسم است که صدمات جبران ناپذیری به جنبش کمونیستی زده است.

رویزونیستهای نوع مدرن می خواهند رویزیونیسم خروشچفی حاکم در حزب کمونیست و دولت شوروی را تبرئه کنند و به این جهت از درِ حمایت از استالین در آمده اند، تا از وی سنگری برای پوشش افکار رویزیونیستی خویش بسازند. حمایت از استالین یک حمایت شخصی و ناسیونال شونیستی به نفع امپریالیسم روس نمی تواند باشد. حمایت از استالین حمایت از لنینیسم، حمایت از سوسیالیسم، حمایت از انقلاب قهرآمیز و دیکتاتوری پرولتاریاست. حمایت از استالین، نفی نظریات رویزیونیستی خروشچف و طرد تمام تبعات تسلط رویزونیسم در حزب رویزیونیست شوروی و احزاب برادر سابق وی است. حمایت از استالین یعنی انجام انقلاب قهرآمیز پرولتاریائی سوسیالیستی در کشور امپریالیستی روسیه پوتینی.

تنها یک مبارزه بی امان با رویزیونیسم خروشچفی و تبعات و تاثیرات آن در شوروی و جهان است که می تواند راه گشای جنبش کمونیستی باشد. با وصله و پینه و اپورتونیسم نمی شود پرچمی راه گشا برای کمونیستها در سطح جهانی برافراشت.

روشن است که کسانی که در تحت تاثیر گزارش "محرمانه خروشچف" در کنگره بیستم قرار داشتند و دارند و همان سخنان بی پایه را تا به امروز تکرار می کنند، نمی توانند کمونیست باشند.  پذیرش استالین به عنوان مارکسیست – لنینیست بزرگ، معمار سوسیالیسم شرط لازم برای مبارزه با رویزنیسم و بریدن از آن است، ولی نه شرط کافی. کمونیست کسی است که درک کند تسلط رویزیونیسم در حزب، به مفهوم تسلط دشمن طبقاتی، به مفهوم انحطاط حزب و دولت، به مفهوم انحطاط سوسیالیسم است. با رویزیونیسم نمی شود ساختمان سوسیالیسم ساخت. با رویزیونیسم نمی شود مبارزه مردم را رهبری کرد و انقلاب را به پیروزی رساند. رویزیونیستها متحد کمونیستها و دوستان آنان نیستند. رویزونیستها ضد کمونیستند و جائی در احزاب کمونیستی نمی توانند داشته باشند. نمی شود با برچسبهای مضحکی نظیر "سوسیالیسم واقعا موجود"، "سوسیالیسم نوع چینی"، "سوسیالیسم عربی"، "سوسیالیسم بولیواری" و... ماهیت سوسیالیسم را به مصداق "همینه که هست" تحریف کرد و بخورد طبقه کارگر داد.

استالین پیآمدهای نابودی جمهوری شوروی را برای اوضاع سیاسی جهان جمعبندی کرد و پیشگوئی نمود در شرایط پیروزی سرمایه داری بر سوسیالیسم، پیروزی رویزیونیسم بر لنینیسم چه فاجعه خوفناکی می تواند پدید آید و چه هوای مسمومی می تواند فضا را پر کند. وی ابراز داشت:  "پیآمدهای درهم شکستن جمهوری شوروی توسط سرمایه چه می تواند باشد؟

دوران سیاه ترین ارتجاع بر تارک همه ممالک سرمایه داری و مستعمرات فرو می ریزد، طبقه کارگر و خلقهای تحت ستم به بردگی کامل کشیده می شوند و مواضع کمونیسم جهانی نابود می شود"(آثار استالین جلد نهم صفحه 29 چاپ آلمانی). و ما مشترکا در مقابل ویرانه ای که خروشچف و همدستانش تا یلتسین از خود باقی گذاشتند هستیم.

استالین در تما م دوران زندگی پرافتخارش، با اصولیت تمام، با تمام این افکار پوسیده مبارزه نمود و با الهام از لنین می گفت که "هرگز از چیز خرد چشم نپوشید که از خرد است که کلان بر می خیزد". استالین به ایده مارکسیسم و تکامل آن به لنینیسم وفادار ماند. حمایت از استالین و تجلیل از وی در شصتمین سالگرد مرگش، حمایت از لنینیسم، حمایت از حزبیت طبقاتی، دیکتاتوری پرولتاریا و انقلاب قهرآمیز پرولتاریائی، پذیرش اصل مبارزه طبقاتی، نفی پارلمانتاریسم بورژوائی است. حمایت از استالین یعنی پذیرش این واقعیت که جنگ طلبی در سرشت امپریالیسم نهفته بوده و مبارزه با امپریالیسم و فاشیسم، مبارزه با همه گونه انحرافات رویزیونیستی "چپ" و راست برای کمونیستها جنبه حیاتی دارد. در غیر این صورت حمایت از استالین چک بی محل است تا صورت رویزیونیستهای "استالینیست" را سرخ نگهدارد و به آنها امکان دهد رویزیونیسم را در پشت خرقه "اعاده حیثیت از استالین" بپوشانند و بر ضد طبقه کارگر و خلقهای جهان دسیسه بچینند. به همین جهت رویزیونیسم دشمن مکار و خطرناک کمونیستهاست و باید با وی مبارزه بی امان نمود.

 

                    برگرفته ازتوفان شماره  158 اردیبهشت ماه 1392،  مه سال 2013،  ارگان مرکزی حزب کارایران

صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت.               www.toufan.org
  نشانی پست الکترونیکی(ایمیل).                                                                         toufan@toufan.org

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۸, چهارشنبه


اعلامیه حزب کارایران(توفان) در محکومیت تجاوز بیشرمانه صهیونیستها به سوریه


بمباران سوریه توسط رژیم صهیونیستی اسرائیل را قویا محکوم میکنیم

اعمال نفوذ امپریالیستها و سازمانهای جاسوسی و رسانه های صهیونیستی اشکال بسیار آشکار و گستاخانه ای بخود گرفته است. رنگ زورگوئی و وقاحت و ریاکاری از سراپای آن می بارد. همه دراکولاهای خفاش صفت، یکشبه بشردوست شده اند و دندانهای خویش را برای مکیدن خون مردم سوریه تیز می کنند.هواپیماههای جنگنده ارتش اسرائیل در طی روزهای اخیر، ‌پایتخت سوریه را به این بهانه که سوریه به ارسال سلاح به حزب الله لبنان مشغول است بمباران کرده است. اوباما نیز با نشان دادن چراغ سبز به اسرائیل مبنی بر اینکه”اسرائيل حق دارد از خود دفاع کند” ازاین اقدامات تروریستی رسما دفاع کرده است.عنصر اصلی این ماجراجوئی تجاوزکارانه این است ، که آمریکا به رغم تمام زورش موفق نگشت تا بارای شورای امنیت سازمان ملل متحد مستقیما به بمباران سوریه مبادرت ورزد و به اهداف شومش برسد .اما ازتوطئه دست برنداشت وازطریق متحد ان متجاوز خود، اسرائیل، ترکیه، قطر و عربستان و حمایت مالی و معنوی از تروریستهای آدمخوار مذهبی القاعده و.... برضد سوریه وبرای سرنگونی رژیم بشار اسد ادامه داده است.تحریکات مرزی وتسلیح جریانات تروریستی ازطریق ترکیه وبمباران اخیر سوریه توسط اسرائیل به بهانه “دفاع ازخود” پیش زمینه های دخالت مستقیم جامعه جهانی(بخوانید جامعه امپریالیستی!) در سوریه و سرنگونی رژیم بشار اسد است.
حزب ما پیشاپیش این حمله نظامی که نقض آشکار تمامیت ارضی و مغایر با حقوق ملل است را قویا محکوم میکند و از همگان می خواهد به افشای توطئه ای که علیه خلق سوریه درجریان است بپردازند و آن را محکوم نمایند.

دست امپریالیستها و صهیونیستها از سوریه کوتاه باد!
حزب کارایران(توفان)
یکشنبه 15 اردیبهشت ماه 1392
www.toufan.org
لینک زیرسخنان نماینده ابر جنایتکار جهانی آمریکا باراک اوبا ما در حمایت ازرژیم صهیونیستی اسرائیل پس از بمبارا ن دمشق است.
http://www.radiofarda.com/content/o2_syrai_israel_airstrike/24976925.html

توفان الکترونیکی
نشریه الکترونیکی حزب کارایران
شماره82                    اردیبهشت ماه 1392   مه 2013     
 
toufan@toufan.org       www.toufan.org

 
 

بیانیه حزب کارایران(توفان) به مناسبت روزجهانی کارگر     

خجسته باد جشن اول ماه مه


 

              ***        

بمناسبت اول ماه مه روزجهانی کارگر

       سخنی کوتاه درمورد نقش تاریخی طبقه کارگر

***

        دوستان و دشمنان طبقه کارگر چه کسانی هستند؟          

***

 برای آزادی کارگران دربند بکوشیم

   

***

 

نامه ای از ایران درمورد غارت و چپاول  پول نفت و گاز

***

                                         اطلاعیه حزب کارایران(توفان) در رابطه با زلزله استان بوشهر                

این بلای زمینی تا کی؟

***

یادنامهﺍﯼ از شهدای حزب کار ایران (توفان)

***

جنگ علیه سوريه.توطئه ای که از بیرون هدایت میشود

***

 مارگارت تاچر

زنی منفور و جنایتکار،سمبل نئو لیبرالیسم

***

نیروی جهنمی ناتو باز در افغانستان جنایت آفرید.

***

به بهانه سال روزتولد رفیق لنین آموزگارکبیر پرولتاریای جهان   


بیانیه حزب کارایران(توفان) به مناسبت روزجهانی کارگر     

خجسته باد جشن اول ماه مه

 روز اتحاد و همبستگی بین المللی کارگران سراسر جهان علیه سرمایه داری

 

رفقای کارگر!

 بار دیگر اول ماه مه روز جهانی کارگران سراسر جهان فرا میرسد. ۱۲۴ سال پیش کارگران کلیه کشورها تصمیم گرفتند که همه ساله این روز را،روز اول ماه مه راجشن بگیرند. این تصمیم در۱۸۸۹ درکنگره سوسیالیست های کلیه کشورها درپاریس اتخاذ شد. درچنین روزی،درروز اول ماه مه که طبیعت ازخواب زمستانی برمیخیزد، کوه و جنگل سر سبز میشود، مرغزار و چمن بگل می نشینند، آفتاب گرمی بیشتر می بخشد، نشاط نو جوانی درفضا حس میشود، طبیعت جان میگیرد و شادابی می یابد درست درچنین روزی آنها تصمیم گرفتند آشکارا و با بانگ رسا به سراسر گیتی اعلام دارند که کارگران آورنده بهار بشریت اند، گسلنده زنجیر سرمایه داری اند، رسالت دارند که جهان نوین بر بنیاد آزادی و سوسیالیسم بر پا کنند.

 

امسال درشرایطی به استقبال جشن اول ماه میرویم که رژیم ضد کارگری جمهوری سرمایه داری اسلامی همچنان به حقوق کارگران وعموم زحمتکشان، به مطالبات نان، کار، آزادی و امنیت شغلی وحق تشکل تعرض میکند و جززندان و سرکوب و شکنجه پاسخی برای مردم ندارد. شورای عالی کار حداقل دستمزد کارگران درسال ۹۲ را ۴۸۷ هزار و ۱۲۵ تومان اعلام نمود.این درحالیست که با توجه به نرخ تورم و افزایش سرسام آورقیمت ارزاق ومایحتاج پایه ای مردم حداقل دستمزد کارگران نباید کمتراز دو میلیون و نیم تومان باشد. رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی که به اجرای سیاستهای نئولیبرالی بانک جهانی وصندوق بین المللی پول مشغول است جز فقیر تر کردن سفره فقرا و پرکردن شکم اغنیا هنردیگری ندارد.مطابق مطبوعات خود رژیم ازجمله ایلنا، بیش از۸۰ درصد از کارگران سراسرکشورزیر خط فقر گذران زندگی می کنند.اجرای قانون هدفمندی یارانهﻫﺎ، نه تنها موجب بهبود وضعیت معیشتی کارگران وزحمتکشان نگردید بلکه شرایط وخیم تری را برمزدبگیران ایران تحمیل نموده است.تمام جناحهای رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی به رغم تطورات واختلافاتی که با یکدیگردارندامادرسرکوب طبقه کارگرواجرای سیاستهای نئولیبرالی وتشدیداستثمارمزدبگیران متحدعمل میکنند. ازاین روکارگران ایران راهی جز مبارزه متحد علیه بی عدالتی های موجود و ظلم وزوری که رژیم مستبد ومافیائی سرمایه برآنها روا میدارد، ندارند. پرواضح است که پیروزی را باید کشان کشان بدست آورد اما پیروزی نهائی دراتحاد همۀ کارگران و زحمتکشان درزیرپرچم حزب واحد طبقۀ کارگر،حزب واحد لنینیستی میسر خواهد گشت.حزبی که از آموزگاران پرولتاریا، مارکس، انگلس، لنین و استالین الهام میگیرد و با انواع انحرافات بورژوائی و خرده بورژوائی رویزیونیستی و ترتسکیستی، آنارکوسندیکالیستی و سوسیال دمکراتیک و فرقه های ضد حزبی وماجراجوخط کشی روشنی دارد. این تنها مسیر ممکن برای رهائی طبقۀ کارگر ایران از یوغ بندگی سرمایهﺪاری است.

 

پیروزی نهائی در اتحاد همۀ کارگران و زحمتکشان در زیر پرچم حزب طبقۀ کارگر است. این تنها مسیر ممکن برای رهائی طبقۀ کارگر ایران از یوغ بندگی سرمایهﺪاری استپیروزی نهائی در اتحاد همۀ کارگران و زحمتکشان در زیر پرچم حزب طبقۀ کارگر است. این تنها مسیر ممکن برای رهائی طبقۀ کارگر ایران از یوغ بندگی سرمایهﺪاری است

رفقای کارگر!

  جشن اول ماه مه در شرایطی فرا میرسد که امپریالیستها و درراس آن امپریالیست آمریکا با اشاره به فناوری هسته ای ایران ودلایل مضحک وغلو آمیز درمورد خطر اتمی ایران به تحریک و توطئه علیه مردم ایران ادامه میدهند.تحریمهای اقتصادی امپریالیستها اعلان پیروزی نهائی در اتحاد همۀ کارگران و زحمتکشان در زیر پرچم حزب طبقۀ کارگر است. این تنها مسیر ممکن برای رهائی طبقۀ کارگر ایران از یوغ بندگی سرمایهﺪاری استجنگی تبهکارانه علیه مردم ایران بویژه محرومترین اقشارجامعه است.تحریمهای ضد بشری اقتصادی گلوی کارگران و زحمتکشان ایران را میفشاردو ازهمین روبرنیروهای مترقی و انقلابی میهن ما بویژه کارگران پیشرو وآگاهست که هوشیارانه عمل کنند، ضمن طرح مطالبات برحق خود نظیر حق تشکل مستقل حرفه ای ، حق کار، مسکن و بیمه بیکاری، اضافه دستمزد ودریافت حقوق معوقه و آزادی فوری و بی قید وشرط رفقای کارگرزندانی و همه زندانیان سیاسی....برعلیه تحریمها و تهدید به تجاوز نظامی به ایران نیز برزمند وبر تفکیک ناپذیر بودن این دومبارزه تاکید ورزند.

 

رفقای کارگر!

 اکنون در شرایطی به استقبال اول ماه مه میرویم که امپریالیستها با یاری نوکران بومیشان آهنگ آن دارند تا با ترفند دفاع ازحقوق  بشروحمایت ازمردم سوریه درقالب جنگ نیابتی به این کشورتجاوز نمایند وآن راهمانند کشورلیبی به مستعمره خود بدل سازند.ازاین رودر روزاول ماه مه امسال خلقهای جهان و درراس آن پرولتاریا با ابراز همبستگی با مردم سوریه هرگونه دخالت درامورداخلی سوریه را محکوم و به افشای سیاستهای ددمنشانه امپریالیستها می پردازند. طرح خروج فوری و بی قید وشرط ارتش متجاوزعربستان ازبحرین وخروج فوری و بی قید و شرط متجاوزین امپریالیست از خاک افغانستان و عراق و برافراشتن پرچم دفاع ازخلق دربند فلسطین وتاکید برتحریم همه جانبه رژیم متجاوز وصهیونیستی اسرائیل وظیفه انترناسیونالیستی همه کمونیستها و نیروهای انقلابی درسراسر جهان است.وظیفه  انترناسیونالیستی پرولتاریای سراسرجهان است که ازاستقلال ملی کره شمالی درمقابل تهدیدات جنایتکارانه امپریالیست آمریکا حمایت نمایند.

 

حزب کارایران(توفان) به کارگران قهرمان ایران و جهان روز جهانی کارگر را شاد باش میگوید و ایقان دارد که پیروزی اردوی کاربرسرمایه تنها ازطریق وحدت وتشکیلات ورهبری حزب سیاسی و تنها ازطریق انقلاب سوسیالیستی و راهی که لنینیسم  نشان میدهد میسر خواهد گشت. کارگران با پیکارمتحد خود برعلیه سرمایه داری و امپریالیسم، علیه جنگ وخونریزی و فاشیسم و برای نان، صلح و آزادی و تنها از طریق انقلاب  قادرند قدرت سیاسی را به کف گرفته و آینده تابناک بشری را با دستان پرتوان خود رقم زنند. این راه رهائی بشریت و راه تحقق حقوق بشر برای همه کارگران و زحمتکشان است.

 

                                    خجسته باد  اول ماه مه روز نمایش پر قدرت اتحاد کارگران جهان!

سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست کارگران و زحمتکشان ایران!

دست امپریالیستها از ایران و منطقه کوتاه باد!

زنده باد سوسیالیسم این پرچم نجات بشریت!

حزب کارایران(توفان)

اردیبهشت ۱۳۹۲

...............................................................................................................

 

بمناسبت اول ماه مه روزجهانی کارگر

سخنی کوتاه درمورد نقش تاریخی طبقه کارگر

 


 

مارکس و انگلس درمانیفست حزب کمونیست این حقیقت را اعلام داشتند که: " تا کنون کلیه جنبش های تاریخی بوسیله اقلیت ها یا بسود اقلیت ها انجام گرفته است. جنبش پرولتری جنبش مستقل اکثریت عظیم است که بسود اکثریت عظیم صورت می پذیرد.پرولتاریا،این قشر پائینی جامعه کنونی نمیتواند برخیزد،نمیتواند قد علم کند مگر انکه تمام روبنای قشر هائی را که تشکیل دهنده جامعه رسمی اند منفجر گرداند."

 

بحث درباره نقش تاریخی و رهائیبخش طبقه کارگر تا امروز نیز میان مارکسیست لنینیستها و نمایندگان طبقات غیر پرولتری ادامه یافته و بویژه پس از ظهوررویزیونیسم معاصر شدت یافته است. رویزیونیستها که این روزها با قبای سوسیال دمکراسی به میدان آمده و برای نفی انقلابات اجتماعی به هروسیله ای متشبث میشوند مدعی اند که طبقه کارگر درکشورهای امپریالیستی دراثر تکامل افزارهای تولید بسرعت بصورت روشنفکران و تکنیسین ها در می آید و خصوصیات طبقاتی انقلابی خودرا از دست میدهد. این خائنین به طبقه کارگر کوشش فراوان در پوشاندن این اصل بکار می برند که تکامل افزارهای تولید موجب افزایش نرخ استثمار میشود و نه فقط از تضاد طبقاتی میان صاحبان وسائل تولید ومحرومان ازوسائل تولید نمی کاهد بلکه بناچارموجب تشدید آن است.

 

 واقعیت اوضاع کشورهای سرمایه داری و امپریالیستی که حاکی از گسترش روز افزون اعتراضات و اعتصابات عظیم اقتصادی و سیاسی و طغیان توده ها بر نظام موجود می باشد پاسخ محکمی به تحریف رویزیونیسهاست . جنبش ضد سرمایه داری با شعار «تسخیر وال استریت»،درآمریکا، و اعتراضات دهها هزار نفر در ایتالیا و اسپانیا و پرتغال ویونان، انگلیس، بلژیک، آلمان، سویس، لهستان، رومانی ،بوسنی هرزه گوین، کرواسی و همچنین در شهرهای مختلف کانادا و استرالیا....اینها همه نشان از تشدید تضاهای طبقاتی و گندیدگی نظام سرمایه داری و پاسخ کوبنده ای به تحریفات رویزیونیستها و رفرمیستهای و دلالان بورژوازیست.

 

****

 

توفان شمارۀ 158 اردیبهشت 1392
ارگان مرکزی
حزب کار ایران منتشر شد.

 

دوستان و دشمنان طبقه کارگر چه کسانی هستند؟

 

" تا زمانی که افراد فرا نگیرند که در پس هر یک از جملات ، اظهار نظر ها و وعده و وعیدهای اخلاقی ، دینی ، سیاسی و اجتماعی منافع طبقات مختلف را جستجو کنند در سیاست همواره قربانی سفیهانۀ فریب و خود فریبی بوده و خواهند بود. "

( سه منبع و سه جزء مارکسیسم – ولادیمیر ایلیچ لنین )

معیار ما در شرایط فعلی برای شناخت دوستان و دشمنان طبقه کارگر موضعگیری در قبال رژیم ضد انقلابی و ضد کارگری و دیکتاتوری جمهوری اسلامی در کلیت خود و موضعگیری در مقابل امپریالیستها و صهیونیسم و تمامی اقدامات و توطئه های سیاسی و اقتصادی و نظامی از جمله تحریمهای جنایتکارانه علیه مردم ایران می باشد.

 

رژیم جمهوری اسلامی دشمن داخلی طبقه کارگر

نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی در طی حیات سی و چهار ساله ننگین خود  از لحظه ملاخور کردن انقلاب مردم تا به حال نشان داده است برخلاف تمام وعده و وعیدهای دروغین و فریبکارانه رهبران و مقامات و کابینه ها و جناح ها و باندهای گوناگونش در مورد عدالت خواهی و طرفداری از مستضعفین  همواره در عرصه عمل از منافع سرمایه داران و غارتگران ثروت ملی و باندهای مافیائی حمایت کرده و باعث تشدید هرچه بیشتر شکاف طبقاتی در جامعه وگسترش فقر و فلاکت و مصائب اجتماعی در رابطه با طبقه کارگر و زحمتکشان شهر و روستا شده است.

کارنامه دولت رفسنجانی و خاتمی مدعی اصلاحات که از اجرا کنندگان دستورالعملهای نئولیبرالیستی  صندوق المللی پول و بانک جهانی بودند و قدرت دولتی را جمعا نزدیک به بیست سال در دست داشتند سیاه تر از آنستکه باز مدعی اقدامی اصلاحی در جهت منافع کارگران و زحمتکشان شوند ؛ هر چند که حتی در حرف و وعده و وعید هم کارگران و زحمتکشان و توده های میلیونی مردم نیز در قاموس تفکر و عمل آنها جائی ندارند. همین دو روز پیش بود که خاتمی در جمعی از هوادارانش که از او درخواست داشتند در انتخابات ریاست جمهوری کاندید شود ضمن تاکید مجددش بر التزام کامل به قانون اساسی و اصل ولایت فقیه و تاکید بر درستی حذف یارانه ها از خصوصی سازی نشدن بیشتر اقتصاد و حمایت نشدن از بخش خصوصی گلایه داشت . توجه داشته باشید این سید بزدل ریاکار و سایر کاندیداهای وابسته به باندهای مافیائی دیگر اصلاً نیازها و خواستهای نیروی کار جامعه برایشان ذره ای هم مطرح نیست. هیچکدام از آنها نه تنها حتی ککشان هم نمیگزد که تمامی کارگران و زحمتکشان شهر و روستا در زیر بار هزینه های خورد و خوراک و مسکن و درمان و پوشاک و آموزش کمرشان شکسته است، بلکه به دنبال راهی برای بیشتر چاپیدن و دوشیدن و غارت این مردم ستم کشیده و له شده و تحقیر شده هستند. بنابراین هر گونه تغییر و تحول بنیادین در جهت منافع توده های میلیونی کار و زحمت جز با سرنگونی این نظام منحط و ضد مردمی توسط مردم ایران امکان پذیر نیست. هر فرد و جریان سیاسی چه درون و پیرامون و چه خارج حاکمیت و در ظاهر اپوزیسیون حاکمیت بر خلاف این نتیجه گیری واقعی و منطقی و اصولی و علمی را مطرح کند عملا بر خلاف منافع کارگران و زحمتکشان موضع گیری کرده است.

امپریالیسم جهانی و صهیونیسم دشمن خارجی طبقه کارگر ایران

تاریخ انسان بعد از استقرار کمونیسم در عرصه جهانی شروع میشود. تا زمانی که نظم طبقاتی در جامعه حاکم است ما در ماقبل تاریخ زندگی می کنیم. هر کس متوجه این اصل نباشد که روابط کشورها و دولتهای مختلف در عرصه جهانی نه بر اساس قوانین و قواعد عادلانه و برابر بلکه بر اساس قدرت نظامی ، قدرت اقتصادی و قدرت علمی و تکنولوژیک تعیین می شود؛ هیچ چیز از سیاست نمی داند. تمرکز قدرت نظامی و اقتصادی و علمی در دست امپریالیستها باعث شده که آنها بتوانند بر اساس قانون جنگل خواستهای خود را به کشورهائی که در موضع ضعف قرار دارند تحمیل کنند. حاکمیت کشورهای ضعیف یا نوکری آنها را می پذیرند و کارگذار آنها می شوند و یا با زورگوئی های گوناگون اقتصادی و سیاسی و نظامی تحت فشار قرار می گیرند و  در صورت عدم اتکاء به مردم خود در مقابل تجاوز نظامی شکست خورده و به کلنی ( مستعمره ) آنها تبدیل می شوند.

دستگاههای تبلیغاتی امپریالیستها در دروغگوئی و ریاکاری و فریبکاری اگر استاد آخوندهای ما نباشند از آنها هیچ چیز کم ندارند. تنها رفسنجانی نیست که با وجود کارنامه ای از قتل عام هزاران زندانی سیاسی آزادیخواه و دگر اندیش وعدم وجود احزاب و سازمانهای سیاسی مخالف و تشکل های صنفی مستقل و سرکوب زنان و دانشجویان با  وقاحت می تواند بگوید ایران آزادترین کشور جهان است ، بلکه بوش و تونی بلر و اوباما هم می توانند به جای گفتن واقعیت که برای حفظ موقعیت و تسلط سیاسیشان بر اساس قانون جنگل به کشورهای نفت خیز خاور میانه لشگر کشی میکنند و می خواهند بعد از کشتار و شکنجه و زندان مردم آن ، تخم نفاق و برادر کشی بین مردم  کشورها و منطقه بیاندازند و با روی کار آوردن حکومتهایی دست نشانده کشور و منابع انرژی آنها را غارت کنند  بگویند هدفشان از لشگر کشی به عراق و لیبی نجات مردم آن کشور از دست صدام حسین و قذافی و استقرار آزادی و دمکراسی در آن کشور است.

امپریالیستها با بهانه قرار دادن  حاکمیت اسلام سیاسی و یا نقض حقوق بشر و یا ترس از بمب خیالی هسته ای ایران که ممکن است در آینده ساخته شود با استفاده از اهرمهای سیاسی و اقتصادی از جمله تحریم خرید نفت و مبادلات بانکی قصد زمینه سازی برای ایجاد شورشهای خود انگیخته اجتماعی و راه اندازی جنگ داخلی به شیوه سوریه و تجزیه ایران و سپس بوجود آوردن کشورهای مینیاتوری با حکومتچه هائی دست نشانده و نوکر و بی اختیار دارند. طبیعی است که در صورت تحقق پیدا کردن اهداف امپریالیستها در ایران وضعیت برای طبقه کارگر و زحمتکشان صدها بار بدتر از وضعیت کنونی خواهد شد . چون بر بستر کشوری که تمام ساختارهای زیر بنائی اقتصادیش نابود شده و جنگ و برادرکشی و گسترش نفرت آن را به تجزیه کشانده آینده دلخواهی جز برای جاسوسان و وطن فروشان و مشتی مافیای فحشاء و مواد مخدر وجود نخواهد داشت.

سلطنت طلبان ، سازمان مجاهدین خلق ،جریانات ناسیونال شوینیست قوم گرا ی آذربایجان ، حزب دمکرات کردستان ، کومله ، جنداله ، الاهواز،جریان اسرائیلی حزب کمونیست کارگری منصور حکمت و نیروهائی ازاین دست عوامل دشمنان خارجی مردم و دشمنان طبقه کارگر ایران هستند.

سلطنت طلبان که نوکری استعمار و امپریالیستها را بصورت ژنتیک از اجداد وطن فروششان به ارث برده اند چون هیچ موقع مردم برایشان مطرح نبوده است و همواره بازگشت یا سهیم شدن در قدرت سیاسی را از طریق حمایت امپریالیستها نظیر کودتای 28 مرداد32 جستجو می کنند با توطئه های امپریالیستها علیه ایران در رابطه با تحولات آینده هم صدا و هم گام هستند .سازمان مجاهدین خلق که با خیانت به اهداف بنیان گذاران سازمان در قبل از انقلاب به سکتی ماکیاولیستی دگردیسی پیدا کرده و بدلیل خیانتش به میهن وهمکاری با رژیم فاشیستی صدام حسین و بعد همکاری با سازمان سیا و تبدیل شدن به تروریستهای خوب برای آنها ، از نفرت و انزجار مردم میهنمان نسبت به خود اطلاع دارد تنها راه سهیم شدن در قدرت یا حداقل شاغل شدن در سازمان سیا را در نوکری امپریالیستها و تبدیل شدن به مزدوران آنها می بیند.

سازمانهای ناسیونال شوینیست قومگرای ترک زبان و کرد و عرب و بلوچ که رهبران آنها با خاستگاه و تفکری فئودالی خود را هنوز در نقش ارباب روستایشان می بینند در آرزوی بازگشت به دوران ارباب رعیتی و رسیدن به موقعیتی که بتوانند سهمی از غارت و چپاول قوم  خود  داشته باشند راه را در نوکری استعمار و وطن فروشی و تجزیه طلبی دیده اند.  

طبقه کارگر جدای از اینکه چه جنسیت و ملیت و قومیت و زبان و مذهبی داشته باشد دارای منافع واحدی است که با منافع سرمایه دار هم جنس و هم قوم و هم زبان و هم دینش در تضاد است . آن عامل پیوند دهنده واقعی منافع طبقاتی است و آن تضاد واقعی تضاد طبقاتی است. کارگر ترک زبان و عرب زبان و فارس زبان و بلوچ و کرد و لر و گیلیک و مازنی همه برادر و دارای منافع مشترک هستند. تضاد همگی آنها با طبقه سرمایه دار حاکم و با امپریالیستها و نوکران و مزدوران آنهاست.تنها راه پیروزی در جهت تحولی  بنیادین به نفع طبقه کارگر ایران  تحکیم  اتحاد طبقاتی  و تقویت صفوف حزب سیاسی طبقه کارگر ایران ، حزب کار ایران است.با پیوستن به حزب کارایران و تقویت این تنها سنگر واقعی لنینیسم برای رهائی طبقه کارگر و عموم زحمتکشان ایران بکوشیم.

 

 

......................................................................................

 

 

 

برای آزادی کارگران دربند بکوشیم


كانون مدافعان حقوق كارگر مورخ 26 فروردین ماه با انتشار
بیانیه  ای پیرامون آزادی دکتر فریبرز رئیس دانا و کارگران زندانی می نویسد:

 

 «فریبز رئيس دانا پس از گذراندن يك سال زندان و پايان دوران محكوميتش در روز دو شنبه 26/1/92 از بند 350 زندان اوين آزاد شد . جرم او آن بود كه در شب اعلام هدفمندي يارانه ها ت...وسط دولت، در يك مصاحبه اين طرح را ضد كارگران ومردم تحت ستم دانسته بود. در همان شب ماموران به منزل او ريخته ودر ساعت 12 شب اورا در برابر چشمان نگران فرزند خردسالش بازداشت كردند. او در دادگاه از موضع خود دفاع كرد و حاضر به پس گرفتن حرف خود نشد . در تمام مدت بازداشت هيچ تقاضایي را براي مرخصي و ساير حقوق قانونی زندانيان نكرد و همواره در زندان از مواضع خود كوتاه نيامد كه همانا دفاع از حقوق كارگران و زحمتكشان است. اكنون كه پس از سپري كردن دوران محكوميت خود از زندان آزاد مي شود ، صحت مواضع او در باره طرح هدفمندي يارانه ها بيش از پيش اثبات شده است. اين طرح كه به آزاد سازي قيمت ها و تورم لجام گسيخته انجاميده، هردم شكاف طبقاتي را در جامعه افزايش داده و زندگي فلاكت باري را بر مردم تحميل كرده است. همزمان با آزادی رییس دانا، رضا شهابی، عضو سندیکای شرکت واحد که جهت معالجه در مرخصی بود، با تمدید نشدن مرخصی اش به زندان بازگشت. تعداد زیادی از فعالین کارگری و اعضای سندیکای شرکت واحد به همراه فرزندان خردسال و خانواده ی نگران او، سرود خوانان با آرزوی آزادی اش، او را بدرقه کردند. رضا شهابی درحالی به زندان بازگشت که معالجات وی نیمه کاره مانده است.»


کارگران قهرمان ایران که به طور کلی مبارزات تاریخی گرانقدر و همپای آن تجارب تشکیلاتی و سندیکائی فراوانی را پشت سرگذاشته اند ، برای نیل به مطالبات و آرمانﻫﺎﻯ خود طی نسلﻫﺎﻯ گذشته متشکل و متحدانه مبارزه کرده و در این راه قربانیان بی شماری را در راه آمال و اهداف خود به جای گذاردهند. وضع وخیم اقتصادی ایران همراه با سرکوب هر نوع آزادیﻫﺎﻯ صنفی، سیاسی و اجتماعی بر دوش این طبقه که آفریننده ثروت و پیشرفت و ترقی است سنگینی می کند. با این حال کارگران ایران هرگز برای احقاق حقوق خود از تکاپو نیافتاده و با اعتصاب، تحصن، راهپیمائی و کم کاری هر چند غیر متشکل، هم اکنون در صف مقدم مبارزات اجتماعی در این برهه از تاریخ ایران قراردارند. صدها اعتصابات کارگری در سالهای اخیر نشان از رشد جنبش کارگری دارد که تشکیل سندیکاهای مستقل از دولت را در رأس برنامهﻫﺎﻯ خود قرار داده است. تأسیس سندیکای شرکت واحد، سندیکای هفت تپه و اتحادیهﻫﺎﻯ مشابه و پیکار متحد کارگران در این سندیکاها نمونهﻫﺎﻯ درخشان و گام ارزشمندی است که رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی را به وحشت انداخته است. سرکوب مستمر تشکلات نوپای کارگری و دستگیری رهبران آن تا کنون نتوانسته است خللی در ارادۀ این کارگران شریف و مبارزوارد سازد.

رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی که مرگش را در تشکلات مستقل کارگری، اتحاد طبقاتی و آگاهی کارگران می بیند  باردیگر رضا شهابی را به زندان افکنده است و تلاش دارد  با فشار روحی و در تنگنا قرادادن  اقتصادی بر خانواده او و یاران دربندش  مقاومت این کارگر شریف را درهم شکند تا بلکه مانع رشد و گسترش هرگونه تشکل یابی کارگران این آفرینندگان ثروت جامعه گردد.لیکن این تلاشهای مذبوحانه بیهوده است ، چنین شرایطی موقتی است و نمی تواند ماندگار باشد. همان طور که متذکر شدیم  مبارزه کارگران ایران نزدیک به دو قرن است که در اشکال متنوع ادامه دارد و دیدیم که سرانجام همین کارگران قهرمان صنعت نفت بودند که در انقلاب بهمن 57 با اعتصاب درخشان خود کمر رژیم منفور پهلوی را شکستند و در براندازی او نقش تعیین کننده ای ایفا نمودند. هراس رژیم سرمایه داری اسلامی از کارگران ایران بی دلیل نیست اواز یگانگی و تشکیلات کارگران ایران وحشت دارد و ازهمین رو برای بقای منحوسش دست به هرجنایتی می زند.

 در آستانه اول ماه مه خواست آزادی فوری و بی قید و شرط کارگران زندانی و همه زندانیان سیاسی را برجسته کنیم. از حقوق کارگران و حق داشتن سندیکای مستقل حمایت کنیم، بکوشیم فریاد کارگران زندانی باشیم.

سرکوب وحشیانه کارگران، کارگرانی که بدنبال تحقق اضافه دستمزد وتلاش جهت تاسیس اتحادیه های صنفی مستقل و یا دریافت حقوق معوقه خود هستند نفرت انگیز، ضد بشری و عملا بنفع امپریالیستها و صهیونیستها این جنگ افروزان بین المللی است.


*****

 

نامه ای از ایران درمورد غارت و چپاول  پول نفت و گاز
 
معاون وزیر نفت با تشریح بسته های سرمایه گذاری صنعت نفت در سال جاری، ارزش تولید نفت و گاز ایران را سالانه 217 میلیارد دلار عنوان کرد و گفت: در صورت جذب منابع مالی ارزش تولیدات نفت، گاز و میعانات گازی ایران به 350 میلیارد دلار افزایش مییابد.
محسن خجسته مهر در گفتگو با مهر در تشریح جزئیات بسته های سرمایه گذاری در بخشهای بالادستی و پایین دستی صنعت نفت در سالجاری و برنامه پنجم توسعه، گفت: تا پایان سال گذشته به طور متوسط روزانه بیش از چهار میلیون بشکه نفت، 600 میلیون متر مکعب گاز و 400 هزار بشکه میعانات گازی در ایران تولید شده است.
 
خوب ! خبر را كه دیدید. خیلی شفاف اعلام شده ایران سالانه 217 میلیارد دلار از فروش نفت و گاز (معادن ، پتروشیمی ، مالیات و... روحساب نكردیم) پول می گیرد.این مبلغ برابر 238700 هزار میلیارد تومان .... (238700000000000 تومان سالیانه) یعنی روزانه حدودا 650 میلیارد تومان) دلار به قیمت 1100 تومان)
یعنی با درآمد یك روز نفت و گاز كشور می توان بدون وام و منت كل مسكن مهر یعنی 31000 واحد 75 متری را از ابتدا با قیمت هر متر مربع 300000 تومان ساخت و تمام كرد و به رایگان به مردم داد!
 
یعنی با در آمد پنج روز (صبح شنبه تا پایان چهار شنبه) می توان یارانه نقدی كل كسانی كه ثبت نام كرده اند یعنی 72 میلیون و پانصد هزار نفر را واریز كرد یعنی اینكه با درآمد یك روز و نیم كشور می توان ورزشگاهی ساخت كه لیاقت برگزاری المپیك لندن را داشته باشد یعنی با در آمد یك روز می توان دو نیروگاه 450 تا 500 مگا واتی ساخت یعنی برابر بانیروگاه اتمی بوشهر كه قرار است 1100 مگا وات نیرو تولید كند یعنی با در آمد یك هفته مملكت می توان 104 هواپیمای ایرباس A320 نو خرید.با در آمد بیست روز كشور می توان 743150 تویوتا كرولا 2011 خرید و هرچی ماشین داغونه از سطح كشور جمع كرد وسرانه مصرف بنزین رو به 5-6 لیتر در 100 كیلومتر رسوند.
پس با حدود یكماه درآمد نفت و گاز میتوان نصف مشكلات سی ساله مملكت رو حل كرد... ببین با 12 ماه چه كارهایی میشه كرد
 
                                         جداً این پولها کجاست!
 
اما آمار مربوط به سال کنونی برگرفته از:
وزارت امور اقتصادی و دارایی معاونت امور اقتصادی با آدرس اینترنتی
http://www.econo.ir/article227.html  در تاریخ 17.12.22
تولید ناخالص داخلی ایران به 819 میلیارد دلار رسید 09/04/1390- توليد ناخالص داخلي ايران بر اساس برابري قدرت خريد در سال 2010 میلادی 819 ميليارد دلار بوده كه 12/1 درصد از توليد ناخالص داخلي جهان را شامل ميشود.(1)
تعریف تولید ناخالص داخلی  یک کشور(ویکی پیدیای آلمانی) :
Das Bruttoinlandsprodukt (Abkürzung: BIP) gibt den Gesamtwert aller Güter (Waren und Dienstleistungen) an, die innerhalb eines Jahres innerhalb der Landesgrenzen einer Volkswirtschaft hergestellt wurden und dem Endverbrauch diene(Wiki)
 تولید ناخالص داخلی به ارزش کلی  تمام کالاهای مصرفی(اعم از کالا و یا خدمات) گفته میشود که در حین یکسال و متعلق به یک اقتصاد خلقی در داخل مرزهای کشور تولید شده و در خدمت  مصرف  نهایی قرار میگیرد

روزی بدنبال کار به دفتر کارخانه ی لامپ سازی , واقع در شمال شهر تهران رفته بودم و در انتظار آمدن رئیس در اتاق منشی وی نشسته بودم که در باز شد و دو نفر با سنی حدود شصت سال که بسیار تمیز و مرتب که میشد بگویی چند صد هزار تومان خرج لباسشان کرده بودند با ریشی توپی که میشد از ابوابجمعی کارگذاران دولتی بالا حسابشان کرد، بدرون آمده و در مقابل من نشستند. منشی که مهندس صادق صدایش میکردند با کلی احترام و تعارف، با چای و شیرینی از آنان پذیرایی کرد.
ایندو تا آمدن آقای مهندس صاحب کارخانه، کلی باهم گپ زدند و از عملیاتی نظامی که در آبادان در گردان شهید... و اینکه چند تا عراقی را ... صحبت میکردند که معلوم بود که از اشرار «پاک جامه» پاسداران میباشند.
اینان با آقای رییس کلی خوش و بش کردند و به اطاق کناری رفته و پس از چندی دوباره بدنبال کارشان رفتند. رییس که بیرون آمد معلوم بود که بد جوری کلافه اش کرده بودند و بالاخره دوام نیاورد و گفت که از اداره آمده بودند و سهمشان را میخواستند و من از آنان پرسیدم که چه کاری را برای این کارخانه کرده اید که سهمتان را میخواهید؟ آندو گفته بودند «همین که کاری بکارتان نداریم». وظیفه تعیین مقدار سهمشان را هم به خودِ رئیس کارخانه واگذار کرده بودند.
آری این امر نه تنها در ایران در گذشته وجود داشته بلکه امروز به یک امر عادی تبدیل شده و  جناحهای مافیائی در این باجگیریها و فساد و دزدی مستقمیا نقش ایفا میکنند.
 
            
*************
 
 
اعلامیه حزب کارایران(توفان) در رابطه با زلزله استان بوشهر
                     این بلای زمینی تا کی؟

درزلزله‌ای که ساعت
۱۶:۲۲ دقیقه امروز به وقت ایران، استان بوشهر را لرزاند، تا کنون دست‌کم جان ۳۷ نفر از هموطنان ما را گرفت و بیش از۸۵۰ نفرمجروح بر جای گذاشت.


آنچه که روشن است هر بلای طبیعی که آسمانی نیست و زمینی است... را می توان با درایت و برنامه ریزی بشدت کاهش داد. کشور ژاپن که در منطقه زلزله خیز قرار دارد، با توسل به پژوهش و استفاده از علوم می کوشد خانه های ضد زلزله بسازد تا در صورت وقوع چنین حوادثی حداقل زیان متوجه مردم و ثروت های کشور شود. در ایران شاهنشاهی و آخوندی سیاست خانه سازی بر اساس حفظ ثروت عمومی و جان مردم نیست بر اساس بساز و بفروش و به قولی بنداز و بفروش بوده و هست. شهرداری ها و مجریان و مسئوولان خانه سازی در ایران برای دریافت رشوه و چرب شدن سبیلشان به زیر نقشه هر ساختمانی امضاء می گذارند، در کشور زلزله خیز برج سازی می کنند و تراکم می فروشند. شهرها بیقواره می شوند و تاسیسات شهری برای مبارزه با سوانح خلع سلاحند و در صورت بروز این سوانح راهی به مرکز حادثه نمی برند، زیرا سامان و بافت شهرسازی بر اساس علمی و تراکم جمعیت و برنامه ریزی درست صورت نگرفته است. رژیم جمهوری اسلامی بیش از سی سال است که بر سر کار است. این رژیم تجربه خیانتهای رژیم پهلوی را در عرصه بساز و بفروشی نیز بدنبال داشته است. آنها دیده اند که این مردم بوده اند که در دوره پهلوی برای زلزله زدگان بوئین زهرا و قزوین و... توسط یادمانده تختی پول جمع می کردند و به سلطنت نفرین می فرستادند، این مردم بوده اند که پل جوادیه را ساختند و جمعیت شیر خورشید اشرف پهلوی تنها در فکر غارت و عدم رسیدگی به وضعیت مردم بود. رژیم جمهوری اسلامی همه این تجارب را در پشت سر دارد و از این تجارب نیآموخته است. آبادان و خرمشهر و مناطق جنگ زده هنوز زلزله زده اند و رژیم برای بنای آنها اقدامی نکرده است. از باز سازی شهر بم خبری نیست. زلزله طبس نیز به گفته آیت ﷲ منتظری برای آزمایش ما از طرف خداوند عادل واقع شده بود. حال همین چند وقت پیش نوبت آذربایجان بود و امروز نوبت بوشهر است و مافیای حکومتی در فکر مس کوبیدن بر سر پشت بامهاست تا رفع بلای آسمانی شود. وقتی بلا آسمانی است و برای آزمایش درجه صبر و تحمل ما وقوع یافته، طبیعتا نمی شود با آن مبارزه کرد و نباید هم با اراده باریتعالی در افتاد و خود را گناهکار کرد. با این منطق ارتجاعی و خیانتکارانه است که مافیای در قدرت از خود سلب مسئولیت می کند. با منطق شیخ، زلزله کار خداست و سرنوشت محتوم ماست و نمی شود در کار خدا دخالت کرد. این است که مومنان مافیائی در نماز جمعه به دعا دست می زنند و از خدا می خواهند که خودش بداد مردم برسد.
حزب کارایران(توفان) با اندوه فراوان زلزله استان بوشهر را به بازماندگان داغدار قربانیان آن تسلیت می گوید و از صمیم قلب با آنها همدردی می نماید.

حزب ما از مردم ایران و سازمانها و نهاد های مترقی می خواهد که علیرغم تحریمهای جنایتکارانه امپریالیستها، به هرطریق ممکن به یاری زلزله زدگان بشتابند و از هیچ کوششی در کمک به آنها دریغ نورزند.

حزب کارایران(توفان)
سه شنبه 20 فروردین1392
www.toufan.org
 

******

یادنامهﺍﯼ از شهدای حزب کار ایران (توفان)

مرغان پر کشیدهﯼ توفان که روز مرگ
دریا و موج و صخره برایشان گریستند

                                                                                                  

 پیشگفتار اول

 

ما آن شقایقیم که با داغ زادهﺍیم.......         

کتاب حاضر یادنامهﯼ زندگی قهرمانانهﯼ سردارانی از ارتش پرولتاریای ایران است که در مرگ خویش زندگی نسلﻫﺎﯼ متوالی زحمتکشان از بردگان دوران باستان و پرولتاریای مدرن گرفته تا زحمتکشان آزاد دنیای فردا را در نوردیده به ابدیت٬ به دورترین نقاط فراروی تاریخ پیوستهﺍند.

آنها در دوران ما و در میان ما زیستند و خیلی زود٬ زودتر از آنچه به تصور آید ما را ترک کردند. اما مرگ آنها با مرگ عادی آن چنان که همه به آن دچار می شوند٬ تفاوت بسیار داشت. آنها در اوج سلامتی جسمی و فکری٬ و بر قلهﯼ رفیع شکوفائی تن و جان٬ آمرانه مرگ را فراخواندند تا آمریت مطلقﺍلعنان آن را در هم شکنند. آنها به مرگ زود رس دچار نگشتند٬ بلکه در آن زمان که پاسداری از آرمان زندگی٬ زندگی انسانی٬ "برای انسان زحمتکش" جز با مرگ آگاهانه و ارادی ممکن نبود٬ مُردند تا این آرمان و امیدهای مربوط به آن را زنده نگاه دارند. اگر تاریخ باستانی مردم به داشتن یک آرش تیرانداز بر خود می بالد. تاریخ فردای این مردم به لشگرهائی تمام و کمال از آرشﻫﺎﯼ خویش خواهد بالید. سردارانی چون حاج علی دوافروش٬ اسدالله غفارزاده٬ حیدر عمواوغلی٬ حجازی کارگر چاپخانه٬ ارانی٬ روزبه٬ آوانسیان٬ قاسمی٬ بابا پورسعادت٬ قدرت فاضلی٬ نادر رازی٬ عباس گودرزی و ....... که هم چون ستارگانی در آسمان انفلاب ایران درخشیدند و زندگی والای خویش را آگاهانه فدا نمودند. کسانی که برای آرمانﻫﺎﯼ کمونیسم جان باختند.

تهیهﯼ این یادنامه کوششی است در جهت تجدید عهد و میٽاق ما با آن آرمانﻫﺎئی که این زندگیﻫﺎﯼ کوتاه اما متراکم برایشان فدا شدهﺍند. زندگیﻫﺎﯼ کوتاهی که امانت دار همهﯼ امیدها و آرزوهای قرنﻫﺎﯼ گذشته و طلایه دار هزارهﻫﺎﯼ درخشان آیندهﺍند. زندگیﻫﺎئی که که با زندگی زحمتکشان یعنی با تاریخ آنها عجین شدهﺍند که نمی توان تاریخ را از آنها تفکیک کرد. آنها نمونهﻫﺎﯼ صادقی از نسل نوینی بودند که آیندهﯼ ما را رقم خواهند زد. نسلی که زائیده شده و با نیروی شگرف و مقاومت ناپذیری به رشد بی وقفهﯼ خود ادامه می دهد. نسل نو کمونیستﻫﺎﯼ ایرانی که وظایف دو انقلاب کامل را پیش روی خود دارد٬ نسلی که به جای تقدیس گذشته از آن می آموزد و به جای خیالبافی و سخن پردازی دربارهﯼ آینده به زمینه سازی برای ساختن آن مشغول است. آینده، به این نسل تعلق دارد و این رفقا از پیشقراولان این نسلﺍند.

آنها نمونهﯼ بارزی هستند که همهﯼ عمر می ستیزند. کسانی که نمی توان از آنها چشم پوشید. کسانی که از طراز لنین و استالین. حتی اسارت در سیاه چالﻫﺎﯼ قیرگونهﯼ رژیم خلافت نتوانست نقطهﯼ پایانی بر فعالیت خستگی ناپذیر تبلیغی٬ ترویجی و تشکیلاتی آنها نهد. فعالیتی که در قاموس آنها عین زندگی بود. اما اگر اسارت نتوانست پایان این فعالیت و زندگی باشد٬ مگر مرگ توانست؟ جلادانی که این بدنﻫﺎ را گلوله باران کردند این چنین پنداشتند. اما اگر زندگی این جلاد و اربابان آنها یعنی همهﯼ آن انگلﻫﺎئی که در رودهﯼ بشریت لانه کرده و از ماحصل فعالیت حیاتی او تغدیه می کنند٬ و هیچ نقشی در این خلاقیت عمومی ندارند٬ عین مرگ است٬ مرگ این قهرمانان آغازی است بر یک زندگی جاودانه. زندگی در اعماق ذهن و روح زحمتکشان و در همهﯼ عرصهﻫﺎﯼ زندگی عملی آنها. زندگی آنها که چیزی جز آرمانﻫﺎﯼ بشریت یعنی کمونیسم و مبارزهﯼ بی امان در راه آن نبود٬ برای همیشه در فریادهای خاموش و مشتﻫﺎﯼ گره کردهﯼ میلیونﻫﺎ پرولتر و سایر زحمتکشان و در نیکبختی بی پایان انسان یگانه٬ انسانی که فقط انسان است٬ انسان کمونیست در جامعهﯼ کمونیستی٬ به ابدیت پیوسته است.
ارتجاع حاکم با گلوله بارانﻫﺎﯼ خویش آنها را از میان ما برد٬ اما ما بار دیگر آنها را در میان معدنچیان انگلیس٬ مردم زحمتکش نیکاراگوئه٬ ملت در تبعید فلسطین بازیافته و صدای آنها را از خلال غریو رعد آسائی که خبر از توفانﻫﺎﯼ بنیان کن در آیندهﺍﯼ نزدیک می دهد٬ می شنویم. آنها در وجود آن "شبحی" که به "گشت و گذار" در جهان مشغول است٬ فنا ناپذیر شدهﺍند. شبح کمونیسم.

خاطرهﯼ آنها را به سلاحی تبدیل کنیم و با آن قلب قاتلانشان را نشانه رویم.
هواداران حزب کار ایران (توفان)

بهار ١٣٦٤

***

پیشگفتار دوم

کتاب جانباختگان توفانی که نخستین بار درسال 1364 توسط هواداران حرب کارایران(توفان) درخارج از کشور انتشار یافت اکنون با تکمیل آن مجددا انتشار می یاد. این یاد نامه ، یاد نامه ای از بنیان گذاران سازمان مارکسیستی لنینیستی توفان و یاران قهرمان و رزمنده ای است که توسط دو رژیم ستم شاهی و جمهوری منفور اسلامی به خاک افتادند. در این یادنامه رفقائی نیز هستند که در اثر تصادف و یا مرگ طبیعی جان باختند که حزب ما در مقابل خدمات این رفقا سر تعظیم فرود می آورد و یادشان را گرامی میدارد.

ما ازکلیه رفقا و دوستان و یارانی که در کامل کردن این یاد نامه ما را یاری رسانده و می رسانند نهایت سپاگزاری را داریم ود ستشان را بگرمی میفشاریم.


دفتر خارجی حزب کارایران(توفان)

شهریور ماه 1391

يک تگزاسى در سوريه چه ميکند؟

توطئه ای که از بیرون هدایت میشود

§           مقاله ای از پرولتر ارگان مرکزی حزب کمونیست(مارکسیست لنینیست سوئد) 26 مارس 2013

                                                 

§                 

 

آيا هنوز  کسی وجود دارد  که نداند "انقلاب" سوريه از خارج کنترل ميشود؟ اگر چنين است ما ميتوانيم بگوييم که مناطق تحت کنترل مخالفان در سوريه به تازگى تحت فرمان يک تگزاسى٬ با ارتباطات خوب در ميان محافل اقتصادى آمريکا٬ اداره ميشود·

نيويورک تايمز افشاء ميکند که CIA عميقا در تامين رو به افزايش- سلاح به شورشيان سوريه شرکت دارد·  

هفته پيش بود که اٸتلاف ملى سوريه در استانبول –ترکيه جلسه اى تشکيل داد و Ghassan Hitto را به سمت "نخست وزير" دولت موقت سوريه انتخاب کرد· نقش او اين خواهد بود که مناطق "آزاد شده" در سوريه را اداره کند·

انجام اين وظيفه براى Hitto چندان ساده نخواهد شد· در زمان انتخابش با ترشرويى تاييد شد که او فقط براى مردم سوريه ناشنا س نيست٬ او تا چند ماه پيش براى مخالفان مورد حمايت خارجى که اکنون وظيفه رهبرى آنها بر عهده اش گذاشته شده است نيز ناشناس بود·

براى درک اينکه در پشت پرده چه نيروهايى دست بکار شده اند به قوه مخيله زيادى نياز نيست· Ghassan Hitto - ۴۹ ساله سوريه را هنگاميکه ۱۷ ساله بود ترک کرد٬ شهروند آمريکاست٬ ۳۰ سال در آنجا اقامت داشته٬ در ده سال اخير در تگزاس زندگى و خود را بعنوان متخصص آى تى و بازرگان همزمان بعنوان اسلامگرا معرفى کرده است·

او احتمالا در آمريکا هواداران بيشترى از سوريه دارد· در واقع٬ در ميان کسانى که او نماينده گى ميکند نيز چندان اشتياقى وجود ندارد· Hitto ۳۵ راى از ۶۳ راى نماينده گان اٸتلاف ملى سوريه٬ اپوزيسيونى که در نوامبر سال قبل با حمايت آمريکا و عربستان سعودى ايجاد شد٬ بدست آورد· ۱۴ نفر راى مخالف دادند و ۱۴ نفر ديگر يا راى ندادند يا اينکه بعنوان اعتراض جلسه را ترک کردند· 

پس از آن رٸيس اٸتلاف ملى سوريه٬ Muaz al-Khatib٬ استعفاى خود را اعلام نمود· فقط براى چند ماه پيش او که ستاره درخشان مخالفان بود٬ از جانب وزيران امور خارجه اتحاديه اروپا به بروکسل دعوت شده بود· اما زمانيکه al-Khatib به مذاکره با دولت سوريه تمايل نشان داد مورد انتقاد ديگر مخالفان٬ که معتقد بودند که سلاح –بيشتر تنها راه حل مناقشه است٬ قرار گرفت· 

"نخست وزير" جديد بخاطر وضوح بيشتر انجام هر گونه مذاکره اى را غيرممکن اعلام نموده است· اگر ميزان حمايت از Ghassan Hitto در ميان سوريه ايهاى خارج از کشور ضعيف است در ميان مخالفان داخل سوريه از آن هم کمتر است· سخنگوى ارتش آزاد سوريه به خبرگزارى AFP گفت٬ "ما در ارتش آزاد سوريه Ghassan Hitto را بعنوان نخست وزير برسميت نميشناسيم"

با اين حال بايد متذکر شد که گروههاى مسلح به همان اندازه ى گروههاى سياسى منشعب هستند· اين روشنتر شده است که "ارتش آزاد سوريه" از تعداد زيادى گروه کم و بيش مستقل٬ تقريبا همه با هدف دولتى اسلامى٬ تشکيل شده ا ند·

يک متخصص آى تى اهل تگزاس چگونه ميخواهد کنترل خود را بر روى اين  گروهها اعمال نمايد؟

اگر وضعيت در سوريه اينچنين جدى نبود٬ تمام اين داستان ميتوانست بعنوان نمايش مضحکى به نظر بيايد· کشتار٬ تخريب و ترور با تمام قدرت ادامه دارد – و به احتمال فراوان تشديد خواهد شد······انتصاب Hitto بخشى از مجموعه وقايع به منظور تقويت تلاش براى سرنگون نمودن دولت سوريه با خشونت است·يک نمونه اسرائیل و ترکيه هستند که حمله به کشتى حامل مواد غذايى در سال ۲۰۱۰ را به منظور اتحاد در مبارزه براى تغيير رژيم در سوريه فراموش کرده اند·

نمونه ديگر انگليس و فرانسه در اتحاديه اروپا هستند که موضع مجاز شمردن ارسال سلاح به گروههاى حامى استفاده از خشونت در سوريه را به پيش ميبرند· مهلت تحريم تسليحاتى کنونى در ماه مه به پايان ميرسد·     

نمونه سوم افشاى نيويورک تايمز است در مورد دخالت عميق CIA در ارسال رو به افزايش سلاح به گروههاى شورشى است· تنها امسال ۱۶۰ هواپيماى بارى از قطر و عربستان سعودى٬ اما همچنين کرواسى به ترکيه٬ جايى که سلاحها با کاميون حمل ميشوند٬ پرواز نموده اند·در اين ميان کسى به اينکه مردم سوريه در مورد يک "رهبر" تگزاسى٬ يا اينکه حکومتهاى خارجى گروههاى ترور را در خاک سوريه مسلح ميکنند٬ چه نظرى دارند اهميتى نميدهد· اما کشورهاى غربى دقيقا مانند قبل از حمله به عراق براى ده سال پيش از حمايت مردم خودشان نيز برخوردار نيستند· بر اساس يک تحقيقاتی که به تازگى انجام شده از جانب YouGovPoll ۴۵ درصد از مردم آمريکا مخالف ارسال سلاح به شورشيان سوريه اى٬ تنها ۱۶ درصد موافق٬ هستند· در انگلستان ۵۷ درصد بر عليه تحويل سلاح٬ در آنجا نيز فقط ۱۶ درصد موافقند· شايد اين مردم آمريکا و انگليس هستند که بايد خود را از شر رهبران مستبد که به تمايلات مردم خودشان نيز اهميتى نميدهند خلاص کنند·

                                                                                  *******

 

مارگارت تاچر
زنی منفور و جنایتکار،سمبل نئو لیبرالیسم
 
 
تاچروتاچریسم ٫ریگان و ریگانیسم همان نئولیبرالیسم فردمن وشرکاست که بعنوان سگهای هار انحصارات امپریالیستی درطول سه دهه خون کارگران وزحمتکشان را درشیشه کردند وبیشرمانه تمام دستآوردهای طبقه کارگر را مورد یورش وحشیانه خود قرار دادند. تاچرمرد اما روح تاچریسم وسیاستهای ضد کمونیستی اوبرتاراک اروپا وسراسر جهان میدرخشد وطبقه کارگر وهمه زحمتکشان سالهاست که درمقابل این عفریت امپریالیستی آنهم ازنوع فاشیستی اش صف آرائی کرده اند.
دولت سرمایه داری انگلیس این بار نیز از کیسه خلیفه بخشیده است  و10 میلیون پوند از دسترنج کارگران  را برای مراسم  مرگ این موجود عفریته ضد کمونیست، قاتل بیش از دهها تن ازکارگران معدن و بیکارکردن هزاران نفر از کار ... و همکار فاشیستی ترین رژیمها جهان از پینوشه شیلی گرفته تا آفریقای جنوبی و رژیم صهیونیستی اسرائیل....هزینه کرده است.تاچر نماینده و سمبل منفور نئولیبرالیسم متحد پینوشه ها، مایه افتخار همه مدافعین گندیده  نظام  ضد کارگری و ارتجاعی سرمایه داری  وازسوی دگرمایه ننگ تاریخ بشری است. بی دلیل نیست که با خبر مرگ این عنصر کثیف و بی رحم هزاران نفر از کارگران و مردم مترقی انگلیس در خیابانها به جشن وپایکوبی پرداختند. مرگ چنین انگلهائی حقیقتا شادی آفرین است ،حال ببینید با مرگ این نظام روبه احتضار و پوسیده چه جشن و پایکوبی که درسراسر جهان برپا نخواهد شد.پس برای بر پایی چنین جشن با شکوهی که روز استقرارنظام نوین سوسیالیستی است بکوشیم.
 
 

 

 

مرگ بر سرمایه داری، ارتجاع و امپریالیسم!

نیروی جهنمی ناتو باز در افغانستان جنایت آفرید.
 



روز شنبه 6 آوریل ، نیروی جهنمی ناتو بر سر منازل مسکونی در ایالت کونار بمب ریخت و 10 کودک و یک زن را قتل عام نمود. هر روزه کودکان ، زنان ، و مردم بی گناه افغانستان قربانی سیاستهای تجاوزکارانه امپریلیستهای آمریکائی به نمایندگی اوباما میشوند.
هر روزه کودکان ، زنان ، و مردم بی گناه افغانستان در عزا و عروسی بر اثر بمبهای ناتو جان می بازند.حضور بیش از صد هزار نیروی نظامی ناتو در افغانشتان برای بیش از ده سال، زندگی بد مردم را بدتر کرده و از افغانستان ویرانه کشوری ویرانه تر ساخته است. آنهائی که تجاوز نظامی به افغانستان را مترقی ارزیابی کردند باید بخصوص به نیروهای مترقی افغانستان پاسخگو باشند.
ننگ و نفرت بر آنهائی باد که " ترقی خواهی -حقوق بشر - دمکراسی - انقلاب " ناتو را بین مردم ما تبلیغ میکنند

                                              ***

 

 

به بهانه سال روزتولد رفیق لنین آموزگارکبیر پرولتاریای جهان


 22 آوریل سالروز تولد لنین است. تولد آموزگاری که بر اساس تجزیه و تحلیل علمی تکامل اجتماعی روسیه، براساسی تجزیه و تحلیل علمی اوضاع بین المللی، به این نتیجه رسید که یگانه راه برون شدن از از اوضاع بحرانی، پیروزی سوسیالیسم درروسیه است. این استنتاج برای بسیاری از مردان عالم آن زمان کاملا غیرمنتظره بود. پلخانف که یکی از برجستگان علم بود درآن موقع لنین را تحقیر میکرد و میگفت که " هذیان میگوید". دیگر مردان علم که اشتهارشان کمترنبود اظهار میکردندکه " لنین عقلش کم شده است" و باید اورا هرچه ممکن است دورساخت. آن موقع انواع و اقسام مردان علم علیه لنین که اورا یک شخص مخرب علم می دانستند زوزه راه انداخته بودند. ولی لنین هراسی نداشت ازاینکه برخلاف جریان شنا کند و با کهنه پرستی به مبارزه برخیزد. ولنین پیروز شد. اکنون جهان دراضاع و احوال دیگری است .غلبه رویزیونیسم بر کشورشورا ها و احیای سرمایه داری، هجوم امپریالیسم به دستآوردهای تاریخی پرولتاریا و زحمتکشان،تهاجم ایدئولوژیک علیه مارکسیسم لنینیسم و پراکندن میکروب لیبرالیسم و انفرامنشی و نفی حزبیت ونفی لنینیسم ... شرایطی آفریده که بسیاری از روشنفکران متاسفانه مرعوب این تهاجم افسارگسیخته و شکست موقتی جنبش جهانی کمونیستی گشته و بجای درس آموزی از شکستها و بجای اینکه شجاعانه برخلاف جریان شنا کنند، با نفی لنینیسم به لیبرالیسم و اپورتونیسم درغلتیدند. اگر تا دیروز حمله به استالین مدروز بود و عده ای خود را منتقد استالین اما "مدافع لنین" جلوه میدادند، اکنون پرده ها را کنارزده بی پروا به لنین و لنینیسم و دیکتاتوری پرولتاریا پارس میکنند. این مردان علم که اشتهارشان کمتر از پلخانفها و کارل کائوتسکیست ها نیست مدافعین لنینیسم را کهنه پرست و مخرب علم می دانند و همانند پدران دانشمند شان علیه لنین و لنینیسم زوزه راه انداخته اند. اما همانطور که لنین را هراسی نبود که برخلاف جریان آب شنا کند ما نیز دراین اوضاع و احوال آشفته و دود اندود شده هراسی نداریم که بی پروا از لنینیسم بمثابه مارکسیسم عصر امپریالیسم دفاع کنیم ودرمقابل خیل عظیم خورده بورژواهای رنگارنگ که پرچم ارتداد وسفید را به اهتزاز درآورده اند محکم و استواربایستیم .
زنده باد لنین!زنده باد لنینیسم!

سخن هفته برگرفته از فیسبوک توفان


۲۲ آوریل 2013

****

 

             قطب فقر و ثروت در نظام مهرورز سرمایه داری جمهوری اسلامی!
بدون تفسیر
گرانترین آپارتمانهای تهران کجاست؟
بازار مسکن سال ۹۲را با رکود آغاز کرد؛ رکودی که به گفته فعالان بازار سایه گرانی ارز بر آن سایه انداخته است. در همین زمینه، ابولفضل صومعلو در تازه ترین اظهارات خود ضمن توصیه به خریداران مسکن برای به خرج دادن صبوری پیش بینی کرد در سال جاری افزایش شدیدی برای قیمت مسکن نخواهیم داشت. به گزارش ایسنا به نقل از افکارنیوز، این پیش بینی ها از سوی معاون امور مسکن و ساختمان در حالی انجام می شود که در کمتر از یک ماه گذشته از سال ۹۲، فهرست متری ۲۰میلیون تومانی های پایتخت نسبت به سال قبل افزایش چشمگیری داشته است. در حالی که در مدت مشابه سال گذشته وجود آپارتمان هایی با قیمت هر متر مربع ۲۰میلیون تومان بیشتر شبیه کابوس بود که هم اکنون این قیمت ها در بعضی از مناطق پایتخت تبدیل به روندی عادی شده است. گفته می شود ظهور و رشد ساختمان های برنددار علت این امر است؛ ساختمان هایی که با طراحی های منحصر به فرد، نام معماری خاص را به دوش می کشند.
در حال حاضر گران ترین آپارتمان پایتخت مربوط به یک آپارتمان! ۷۲۸متری در زعفرانیه است که هر متراژ آن، ۲۵میلیون تومان قیمت دارد. این آپارتمان ۵خوابه در بین تمام امکانات رفاهی، تنها به سونا، جکوزی و آسانسور مجهز است. قیمت کل این آپارتمان که در یک ساختمان ۵طبقه واقع شده است، ۱۸میلیارد و ۲۰۰میلیون تومان تعیین شده است.
یک واحد آپارتمان دیگر واقع در خیابان نیاوران در فروردین ماه ۹۲ رتبه دوم گران قیمت ترین های پایتخت را به دست آورد. این آپارتمان که در خیابان جمشیدیه واقع است، ۳۲۰متر مساحت دارد. قیمت هر متر مربع این واحد ۴خوابه که مجهز به ۲خط تلفن است، ۲۱میلیون تومان تعیین شده است. سونا، استخر، جکوزی، اسانسور، مستخدم و زیرزمین از امکانات رفاهی این آپارتمان است. لازم به ذکر است که قیمت کل دومین گران قیمت پایتخت ۶میلیارد و ۷۲۰میلیون تومان تعیین شده است. سومین گران ترین آپارتمان پایتخت نیز در زعفرانیه ساخته شده است. این واحد ۸میلیارد و ۶۰۰میلیون تومانی بالاتر از شیرکوه زعفرانیه واقع شده است. هر متر مربع این آپارتمان ۴۳۰متری، ۲۰میلیون تومان ارزش دارد. لازم به ذکر است که این آپارتمان که در ساختمانی ۶طبقه قرار دارد، مجهز به سونا، جکوزی و آسانسور است.آخرین آپارتمانی که تاکنون رکورد گران ترین ها را ثبت کرده، مربوط به یک دستگاه آپارتمان ۱۱۴متری واقع در سعادت آباد است. قیمت کل این واحد ۲خوابه، ۲میلیارد و ۳۶۰میلیون تومان است و قیمت هر متر مربع آن نیز، ۲۰میلیون تومان تعیین شده است. لازم به ذکر است که این واحد ۲۲ساله، به طور کامل بازسازی شده است
منبع: سایت ایسنا
جمعه 30 فروردین 92

 

رفقا، دوستان و یاران مبارز!

برای پیشبرد نبردعلیه رژیم سرمایهﺩاری جمهوری اسلامی، علیه امپریالیسم جهانی،علیه رویزیونیسم وضد انقلاب ترتسکیسم و شبه ترتسکیسم و تقویت جنبش کمونیستی ایران به حزب کارایران (توفان) کمک مالی کنید!

پارهﺍﻯ از انتشارات جدید توفان از سایت اینترنتی:

 

* برعلیه عامیانه کردن شعار انتقاد از خود ــ استالین

* گزارش سیاسی کمیتۀ مرکزی به کنگرۀ چهاردهم حزب کمونیست (ب) اتحاد شوروی

* گزارش سیاسی کمیتۀ مرکزی به کنگرۀ پانزدهم حزب کمونیست (ب) اتحاد شوروی

* جنبۀ بین المللی انقلاب اکتبر ــ استالین

* مارکسیسم و مسئلۀ ملی ــ استالین

* ترتسکیسم، ضدانقلاب در پوشش ــ م. ج. اولژین

* سخنرانی و نطق استالین به مناسبت شروع جنگ کبیر میهنی

* مانیفست حزب کمونیست ــ مارکس و انگلس

* امپریالیسم به مثابۀ بالاترین مرحلۀ سرمایهﺪاری ــ لنین

* توطئۀ بزرگ کتاب سوم

* توطئۀ بزرگ کتاب چهارم

 


---


آدرس سایتها ووبلاگهای مرتبط با حزب

www.toufan.org

http://www.kargareagah.blogspot.com/

http://kanonezi.blogspot.com/

http://rahetoufan67.blogspot.com/

ازتوفان در فیس بوک و توییتر دیدن کنید.

.

از فیسبوک توفان انگلیسی دیدن کنید



دست امپریالیستها از ایران و منطقه کوتاه باد!