۱۳۹۳ آذر ۲۸, جمعه

اعتراف به شکنجه گری، نعل وارونه امپریالیسم


اعتراف به شکنجه گری، نعل وارونه امپریالیسم

 


در روز سه شنبه 9 دسامبر 2014 سنای آمریکا گزارش پژوهش خویش را در مورد شکنجه سازمان "سیا" نسبت به کسانی که متهم به اقدامات تروریستی بودند بر ملا کرد و کوشید با نعل وارونه زدن، بر چهره بی آبروی امپریالیسم آمریکا آب تطهیر بریزد. اعتراف منتقدانه به تروریسم دولتی آمریکا بر ضد کسانی که به نادرستی و یا به درستی، آنها را تروریست نامیده است سالها بعد از تجاوز به عراق و افغانستان و آدمربائی آنها که دیگر قابل کتمان نبود روش جدیدی است برای تبرئه مجدد امپریالیسم آمریکا در افکار عمومی مردم جهان. این اعترافات منتقدانه ادامه همان سیاستهای توسل به ابزار خشونت و زجر، برای مُقُر آوردن قربانیان است. سنای آمریکا تنها به چیزی اعتراف کرده که نه توسط خود رژیم و دولت آمریکا، بلکه توسط انسانهای قهرمانی برملا شده، که تا لحظه آخر امپریالیسم آمریکا می خواست با سرکوبشان از افشاء این حقایق جلوگیری کند و این افراد را به زندانهای طولانی بنام خائن محکوم کرده است. این گزارشِ به ظاهر تکان دهنده، تنها بخش ناچیزی از مجموعه جنایات آمریکاست تا اصل مسئله را لاپوشانی کند و برای آبروی از دست رفته به یاری اندیشمندان و روان شناسان خود مرهمِ دل پیدا کند. این اعترافات یک ضد حمله تبلیغاتی و برای رد گم کردن است و نه چیز دیگر.

 

آمریکا با این کارش می خواهد در افکار عمومی مردم جهان که همه به این جنایتی که تا کنون مخفی می شد پی برده اند، چنین جلوه دهد که گویا این اتفاقات کار یک عده افراد "خاطی" بوده که "ارزشهای آمریکائی" را بدون اطلاع بالائی ها، سرِخود زیر پا گذارده اند. در ایران نیز این عده را "عوامل خودسر وزارت اطلاعات" می نامیدند که با "خودسری" به قتلهای زنجیره ای دست زده و ظاهرا گویا بدون اینکه روح نظام و اسلام از آن با خبر باشند ارزشهای اسلامی را خدشه دار کرده اند. در آمریکا این امدادهای غیبی با شکنجه افراد بیگناه، آدمربائی و زجر و عذاب آنها در آلمان، لهستان، رومانی، لیتوانی، مصر و سوریه و... مشغول بوده و این عملیات متهورانه و "انسانی" را سالیان سال ادامه داده اند و هیچکس از آن با خبر نبوده است. ولی واقعیت برخلاف دروغهائی است که در گزارش به سنای آمریکا برای تبرئه آمریکا ارائه می شود. اکنون دیگر تاریخ مصرف این شکنجه ها تمام شده است و اعتراف مزورانه به "نادرستی" آن می تواند شکنجه گران را تبرئه کند و بازار شکنجه های بعدی را گرم نگهدارد و سیمای شکنجه گر امپریالیسم را آرایش کند.

 

چگونه امکان دارد انسانهای بی گناه را در اقصی نقاط جهان ربود، در آلمان در پایگاههای هوائی آمریکا(رام اشتاین) آنها را با دستها و چشمان بسته با لگد و مشت به لهستان، کشورهای بالتیک، رومانی، و... فرستاد و کسی از آن خبر نداشته باشد. این امر نشان می دهد که مجموعه ای از دولتها برای نقض سیستماتیک حقوق بشر و آدمکشی با یکدیگر همکاری می کرده اند. هواپیماهای آدمربائی با اجازه این دولتها در فرودگاههای آنها فرود می آمده و قربانیان بلاواسطه به شکنجه گاه ها گسیل می شدند و زیر نظر بازجویان آمریکائی آخرین نوع عملیات زجر آور که مورد تائید پزشکان آمریکائی قرار گرفته است در مورد آنها برای گرفتن اعتراف بکار گرفته می شد. روش امپریالیسم آمریکا همان روش کلیسای قرون وسطی است که با شکنجه محکومان و سوزاندن آنها در آتش و اتهام جادوگری و ساحری به آنها بستن، تا نه آن حد آنها را شکنجه می کردند تا به اعترافات ساختگی برای تسریع در مرگشان دست بزنند. این روش کلیسای قرون وسطی را که ارزشهای اروپائی بود، انقلاب فرانسه بدور افکند و دست کلیسا را از زندگی مردم کوتاه کرد، ولی صدها سال بعد از آن امپریالیسم همان روشهای قرون وسطائی را که از ارزشهای دنیای امپریالیستی است، برای نقض حقوق انسانها به کار گرفته اند و همه دست اندر کاران سیاست آمریکا از آن با خبر بوده و آنرا تا زمان لازم تائید کامل کرده اند. وزیر دادگستری، رئیس سازمان سیا، مشاور امنیتی و حقوقی جرج بوش، وزیر امور خارجه، شخص جرج بوشِ پسر و حتی عالیترین مقامات قضائی آمریکا بر آن صحه گذارده بودند. اگر این نظام نیست پس دیگر چیست؟ مگر ترومن، آیزنهاور، کندی، جانسون، نیکسون، فورد، ، کارتر، ریگان، جرج بوش پدر، کلینتون و اوباما غیر از این کرده اند؟

تاریخ سیاست امپریالیسم آمریکا تاریخ شکنجه، جنگ، کودتا، آدمکشی و جنایت است. آمریکائی ها دانشگاه شکنجه دارند و ماموران امنیتیِ ممالک دوست را در این دانشگاهها به روشهای بازجوئی آمریکائی و آخرین تحولات و اکتشافات علمی در این عرصه آشنا می سازند. سربازان آمریکائی را که برای تجاوز به آمریکای مرکزی و جنوبی می فرستادند، با خود جزواتی همراه داشتند که در آنها با تصاویر و توضیحات کافی و علمی، انواع و اقسام روشهای اعترافگیری از اسراء را به آنها آموزش می دادند. این عمل و دستورالعمل  کار چندتا سرباز مزدور و متجاوز نبود. دستگاهی دولتی و سازمان یافته در پشت سر آنها بود که تا جزئیات را تعیین کرده بود. بطوریکه وقتی اسرار آن بر ملا شد و این کتب بدست نیروهای مخالف افتاد و منتشر گشت آمریکائی ها نه راه پس داشتند و نه راه پیش. راه دور نرویم اخیرا کتابی به نام "دکترین شوک" به نگارش یک پژوهشگر کانادائی بنام "نائومی کلاین" منتشر شده است که تاریخچه جنایات آمریکا و روشهای "علمی" آنها برای شستشوی مغزی اسراء را در آن نشان می دهد. کتابی در آلمان نیز بنام "آرتیشکون" در این زمینه منتشر شده است که نشان می دهد شکنجه و کشتار و اعترافگیری و شستشوی مغزی توسط امپریالیسم آمریکا یک امر نهادینه شده و از ماهیت آن بر  می خیزد و سابقه طولانی از زمان جنگ جهانی دارد. کسی نیست که خاطره جنایات آمریکا در ویتنام و شکنجه هائی را که آنها به سربازان ویتنامی و مردم آن کشور می دادند فراموش کرده باشد. هنوز هم تصاویر فجایع آمریکا در ویتنام، کامبوج، لائوس، کره شمالی، عراق، افغانستان، لیبی، سوریه و... تکان دهنده است.

به داستان شکنجه در برزیل گوش دهید. از زمانی که خانم دیلما روسف در بزریل به مقام ریاست جمهوری رسیده است، دیگر نمی شد شکنجه های وحشیانه کودتاگران برزیلی را که با همکاری سازمان "سیا" صورت می گرفت، انکار کرد. خانم دیلما یوسف را نیز به عنوان تروریست در زندانهای کودتاگران شکنجه دادند و فکر نمی کردند که قربانی آنها روزی به مقام فعلی ریاست جمهوری برزیل برسد. وی خودش شکنجه خفگی مصنوعی با استفاده از آب را برای نخستین بار در سالهای 1964 تا 1985 در زندانهای برزیل شاهد بود. همان دوران هم این روش، روش آمریکائی محسوب می شد. در پژوهشهائی که با فشار افکار عمومی علیرغم دادن امان نامه به جنایتکاران کودتاگر منتشر شده است، یکی نیز مصاحبه با کرونل پالو مالائس Coronel Paulo Malhaes افسر شکنجه گر برزیلی و اعترافات وی است. وی اعتراف کرد که شکنجه بطور سازمانیافته در برزیل به کار گرفته می شد. وی اعتراف کرد که برای آموزش شکنجه به بریتانیای کبیر اعزام شده تا از تجارب آنها در شکنجه مبارزان ایرلندی استفاده کند. اسم شکنجه آنها "تاب طوطی" بود. دوستان دیگر وی را نیز برای آموزش شکنجه، به مدرسه آمریکائی موجود در منطقه ترعه پاناما اعزام داشتند تا به آنها آموزشهای لازم را بدهند. سازمانهای امنیتی جهان و برزیل در ماه آوریل 2014 وی را به خاطر افشاء این اسرار ترور کردند و تا اسرار بیشتری را برملا نکند(رجوع کنید به مقاله نشریه آلمانی زوددویچه تسایتونگ مورخ 12/12/2014 "شوک بعد از سی سال" به مناسبت انتخاب مجدد خانم دیلما روسف به مقام ریاست جمهوری برزیل). این ها وقایع غیر قابل انکار هستند.  

آیا می شود مدعی شد که همه روسای جمهوری آمریکا در گذشته نسبت به این همه جنایت بی خبر بوده اند؟ از جمله از پرتاب گازهای سمی که خودشان در اختیار صدام حسین گذارده بودند تا بر سر سربازان ایرانی و کردهای عراق بیاندازد، بی خبر بودند؟ می توان مدعی شد که نظام امپریالستی بر شالوده ای بجز شکنجه و جنایات استوار بوده و خواهد بود؟

 

روشن است که چنین امری ممکن نیست. شکنجه بخشی از سیاست خارجی و داخلی امپریالیست آمریکا برای سرکوب مخالفان است و این سیاست در آینده نیز ادامه خواهد داشت. اینکه امروز امپریالیست آمریکا این نیاز را دریافته که به انتقاد از خود دروغین دست یازد بیشتر نتیجه فشار مردم جهان و بی اعتبار شدن "ارزشهای آمریکائی-اروپائی" ادعائی آنها است که حنایشان دیگر رنگی ندارد و موجبات تمسخر شنونده می شود. امپریالیسم آمریکا برخلاف تبلیغات اخیر پشیمان و سرافکنده نیست و خودش این جنایات را در اثر پژوهش مستقل خود، کشف نکرده است، بلکه بر آن تا حد ممکن سرپوش گذارده است. افراد فداکاری این جنایات را برملا کرده اند چه در گذشته و چه در حال نظیر ادوارد اسنودن و... امپریالیسم آمریکا به چیزی که دیگر قابل کتمان نیست اعتراف می کند و تلاش بیهوده دارد که به افکار عمومی چنین القاء کند که این اقدامات نه یک امر ماهوی ناشی از ماهیت وی، بلکه یک مسئله گذرا بوده که محصول خطای فردی است و آمریکا "مسئولانه" به آن برخورد کرده، آنرا محکوم نموده و دامن آلوده خویش را با این اعترافات کاذب پاک کرده است. و در این صحنه سازیِ نعل وارونه زدن، می تواند مدعی شود که اعتراف به شکنجه کردن حتی خودش یک حسن است که از ماهیت "دموکراتیک" امپریالیسم ناشی می شود وگرنه بسیاری کشورها وجود دارند که در زندانهایشان شکنجه می دهند، ولی همین اعترافات "صمیمانه" را نیز نمی کنند. این اعترافات نشانه "صمیمیت" آمریکاست. آنها به مردم جهان وعده می دهند که دیگر شکنجه نخواهند کرد، آدم نخواهند کشت و گربه عابد و زاهد خواهد گردید. همین عوامفریبان ولی حاضر نیستند قانونهائی را که در این عرصه به تصویب رسانده اند رسما منسوخ اعلام کنند. قانونها هنوز به قوت خویش باقی هستند، افراد "خاطی" مورد پیگرد قرار نمی گیرند، بلکه کل نظام از آنها حمایت می کند، ولی همه چیز مسکوت گذارده می شوند تا بعدها در صورت نیاز مجددا از کشوی میزها بیرون بیایند. آمریکا حتی کتمان می کند که با فشار این نظام بسیاری از ممالک دیگر مجبور به شکنجه شده اند و در این شکنجه گاهها ماموران آمریکائی برای اینکه دستشان "کثیف" نشود به عنوان ناظر و مشاور حضور داشته اند. آمریکا اعتراف نمی کند در تمام ممالکی که حقوق بشر به زیر پا گذارده می شود و شکنجه اعمال می شود، همه دوستان آمریکا هستند و حتی آمریکا محکومیت آنها را در کمیسیونهای حقوق بشر و شورای امنیت وتو می کند.

اعترافات غیر قابل پرده پوشی و غیر قابل انکار کنونی امپریالیسم آمریکا، پرده ساتری بر ماهیت جنایتکارانه امپریالیسم است.

 

حزب کارایران(توفان)

جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۳

www.toufan.org

 

۱۳۹۳ آذر ۳, دوشنبه

"شرم برما"!


"شرم برما"!

 درحاشیه دهن کجی به خلفای حاکم به بهانه مرگ یک خواننده جوان!



مرتضی پاشائی،خواننده پاپ جوان که دراثر بیماری سرطان درگذشت موجی ازتجمعات و اعتراضات مدنی را درسراسر کشور موجب گردید. حضور گسترده جوانان دختر و پسر درمراسم خاکسپاری این هنرمند جوان  بازهم سران فقهای حاکم را به تکاپو انداخت. رژیم جمهوری اسلامی که حق نفس کشیدن، خندیدن و شادی وهر نوع تجمع آزاد و حقوق دمکراتیک رااز مردم سلب کرده است ازآرامترین وبی خطر ترین تجمعات اجتماعی احساس خطر میکند، باوزش هرنسیمی برخود میلرزدواز"انقلاب نرم وضد انقلاب" سخن می گوید!
 

 دراینجا سخن برسرماهیت این خواننده جوان و درجه مخالفتش با نظام مطرح نیست. باید دلایل روحی وروانی وجامعه شناختی اعتراضات و برآمدجوانان را شناخت ودریافت که رژیم اسلامی درطول 36 سال حیات ننگین اش چه برسرمردم آورده است که جامعه جوان ایران اینچنین خود را با نظام روحانیت، به رغم تمام تبلیغات سیاسی ومذهبی که برای شستشوی مغزی آنها بعمل آورده ، بیگانه می بیند و ازآن عمیقا فاصله گرفته است. امروز حتا اگرجوانان ایران  دقیقا ندانند که چه می خواهند وبه دنبال کدام الگوی سیاسی روانند، اما سالهاست که با رفتار اجتماعی وسیاسی خود نشان داده اند که رژیم جمهوری اسلامی که آفتابه به گردن آنها می اندازد وبدورخیابان میچرخاند را نمی خواهند.جوانان ایران سالهاست سیاست ضد فرهنگی وقرون وسطایی حاکم را به چالش گرفته وبه طرق مختلف وبه بهانه های گوناگون علیه فرهنگ پوسیده مذهبی وآزادیکش دست به اعتراض زده اند. روزی با پیروزی تیم ملی فوتبال ایران درمقابل استرالیا میلیونها نفر به خیابانها می آیند وبه رقص و پایکوبی می پردازند.روزی حتا با شکست تیم ملی فوتبال درمقابل تیم ملی فوتبال آرژانتین به بهانه قدردانی ازورزشکاران به میدان می آیند و تجمع ونیروی خود را به رخ رژیم ودستگاه سرکوبگر حاکم میکشند.....و

 

نباید فراموش کرد که مردم از 36 سال مراسم روضه خوانی و نوحه خوانی و کلاه برداریهای سیاسی روحانیت متحجر حاکم  خسته  شده وجانشان به لب رسیده است.وقتی زمینه های قوی اعتراض ونارضایتی عمومی درجامعه وجود داشته باشد آنوقت هر ترانه ای حتا غیر سیاسی به پرچمی برعلیه رژیم تبدیل میشود ورنگ سیاسی به خود میگیرد. اگر روزی ترانه مراببوس گلنراقی به پرچم اعتراض برعلیه رژیم محمدرضا شاه خائن وتداعی کننده کودتای 28 مرداد بدل میشود چرا ترانه ای ازمرتضی پاشائی تداعی کننده غم ازدست دادن یاران جوان وبیگناه در جنبش خرداد سال 88 نگردد. رویگردانی مردم از فرهنگ تحمیلی مذهبی وازطرفی سوت زدن وکف زدن وهلهله وهمخوانی دسته جمعی وروشن کردن شمع وهمدردی با یکدیگر شکلی ازاعتراضات خودجوش جامعه جوان ایران است که بخشی از جناحهای دوراندیش نظام را نیز واداربه واکنش کرده وگوشه ای ازسیاستهای ورشکسته حاکمیت را برشمرده اند.ﺍﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﺎﻧﻌﯽ درمورد حضور گسترده  وبا شکوه جوانان درمراسم خاکسپاری مرتضی پاشائی بدرستی چنین گفت:

 

"ﻣﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ 36 ﺳﺎﻝ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﯾﮏ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺗﺤﺖ ﻫﺮﻋﻨﻮﺍﻧﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﯽ ﻭ ﺳﺎﺧﺖ ﻟﻄﯿﻔﻪ ﻣﯽ ﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺩﺭﮔﺬﺷﺖ ﯾﮏ ﺟﻮﺍﻥ 30 ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﻓﺎﻋﻞ ﯾﮏ ﻋﻤﻞ ﺣﺮﺍﻡ ﺩﺭ ﻧﻈﺎﻡ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍﺳﺖﺑﻪ ﭼﻨﺎﻥ ﺷﮑﻮﻫﯽ ﺑﺮﮔﺬﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﻣﯽ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺷﻮﺍﺭﺗﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺍﻣﻨﯿﺘﯽ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪﺭﻭﺍﺑﻂ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺑﻬﺸﺖ ﺯﻫﺮﺍ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺳﺎﻋﺖ  10ﺷﺐ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻣﺘﻔﺮﻕ ﮐﺮﺩﻥ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻥ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﭘﺎﺷﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺷﺮﻡ ﺑﺮ ﻣﺎ"

 

صانعی درست می گوید، وی حقیقت برآمده از واقعیت را بیان میدارد، حرف دل مردم را می زند و بقاءرژیم را در خطر می بیند. آری، مردم ازمرگ یک روحانی به وجد می آیند وبه شادمانی می پردازند، به عبارت دیگر مرگ نظام را فریاد می زنند.36 سال سرکوب وحشیانه مردم، ترورو شلاق وزندان واعدام وبی حرمتی به مردم بوِیژه به زنان جامعه ایران جزتنفر نسبت به سران رژیم نیافریده است.همین سه هفته قبل بود که آیت الله مهدوی کنی، رئیس مجلس خبرگان ویکی از ایدئولوگهای اصولگرایان درگذشت ورسانه های رسمی رژیم جمهوری اسلامی برنامه هایی را به مرگ اوپوشش دادند وحتا سه روز عزای عمومی اعلام کرده بودند. امانه تنها مراسم خاکسپاری مهدوی کنی مورد استقبال مردم قرارنگرفت بلکه با بی اعتنایی ازکنارمراسم خاکسپاری این آیت الله  که دشمن قسم خورده مردم ایران بود گذشتند وتره هم برای اوخرد نکردند.

 

ایران ما آبستن تحولات بزرگی است. مردم به هربهانه ای ازفرصت سود می جویند وبا زبان وشیوه های خاص خود به رژیم دهن کجی میکنند.این اعتراضات درعرصه های مختلف اجتماعی، هنری، ورزشی وسیاسی صورت میگیرد و بازتابی از مطالبات متنوع ودمکراتیک مردم میهن ماست. طبیعتا باید از این مطالبات دمکراتیک دفاع نمود وبا هوشیاری آن را با پیکار علیه عفریت خارجی، امپریالیسم وعواملش که ازهرفرصتی برای نفوذ درجنبش وبه انحراف بردن آن می کوشند پیوند زد و براصل استقلال وآزادی وکسب حقوق دمکراتیک تاکید ورزید. تنها دراین بستراست که می توان جنبش اعتراضی را به سرمنزل مقصود رسانید.

 

توفان
سخن هفته
نقل ازفیسبوک حزب کارایران(توفان)
Toufan HezbeKar
سی ام آبان هزار وسیصد ونود و سه خورشیدی
www.toufan.org

۱۳۹۳ آبان ۱۸, یکشنبه

انقلاب کبیر اکتبر شوروی ناقوس مرگ سرمایه داری بود


 

                                      به مناسبت نودوهفتمین سالگرد انقلاب اکتبر


نود وهفت سال ازانقلاب عظیم پرولتری شوروی می گذرد. انقلاب عظیمی که جهان  پوسیده سرمایهﺪاری را به شدت لرزاند و به وحشت مرگ انداخت. درهفتم نوامبر 1917شوراهای کارگران،دهقانان و سربازان پتروگراد در قیام مسلحانه به رهبری حزب کمونیست بلشویک روس، به قصر زمستانی تزار هجوم آوردند و با بر انداختن "حکومت موقت"، مظهر بورژوازی و خیانت سوسیالیستﮬﺎﻯ اپورتونیست، دورهﻯ نوین سوسیالیسم را بنیان گذاردند.  

پیکارسهمگین طبقاتی پرولتاریا که ثمرهﻯ اولین خود را درکمون پاریس به سال 1871 داد، شیپور مرگ طبقات ستمگر و ظالم، طبقات بورژوا و فئودال را دمید. انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر در نبردی خونین و مسلحانه به رهبری حزب کمونیست بلشویک روس علیهﻯ دشمنان داخلی و خارجی در طول پیکارهای فراوان پیشاهنگ پرولتاریای روس، با تکیه برمارکسیسم خلاق در شرایط مشخص روسیه، دیکتاتوری پرولتاریا را برقرار ساخت. این انقلاب آموخت که مبارزهﻯ طبقاتی پرولتاریا و دیکتاتوری او بر طبقات استثمارگر منکوب گشته تنها راه برای بر انداختن هرگونه ستم اعم از طبقاتی وملی است.

اکنون که درآستانه نود وهفتمین سالگرد انقلاب کبیر اکتبرشوروی هستیم دشمنان کمونیسم هرگزاز مبارزه با کمونیسم و مارکسیسم لنینیسم دست نکشیده ودست نخواهند کشید  و هرروز به رنگی در می آیند تا بتوانند به بهترین وجهی با مارکسیسم لنینیسم مبارزه کنند. روزی از جانب راست می آیند، روزی لباس “چپ“ به تن می کنند، روزی کارشناس و پژوهشگر آثار مارکسیستی شده و باستانشناسانه در پی تفسیرهای معیوب و ضد انقلابی و بی خطر برای سرمایه داری در مجموعه آثار کمونیستی بر می آیند و از این جهت مورد لطف بورژواها هستند که آنها را “دانشمند“ و “پژوهشگر“ خطاب کنند.فقط کافیست نگاهی به رسانه های خبری و سیاسی، بی بی سی و صدای آمریکا، دویچه وله وفرانسه و صدها رسانه ضد کمونیستی قد ونیم قد...بیاندازید تا پی ببرید که چپ های دعوت شده به میز مناظره در مورد  مارکسیسم چه کسانی هستند. آنها فیلسوفان چپ ضد مارکسیسم لنینیسم و ضد دیکتاتورپرولتاریا ،خرده بورژوا ها و توابانی  هستند که با صدای بلند می گویند" اونی که بودیم نیستیم"، سوسیالیسم  نقشه مند نمی خواهیم، حزب پیشرو و لنینیستی نمی خواهیم، ما پلورالیسم سیاسی و جامعه مدنی و آزادی بی قید وشرط وخود مدیریتی می خواهیم، ما مخالف خشونتیم....."

در نود وهفت سال پیش نظم نوینی در جهان پدید آمد. نظمی که از نظر اقتصادی به استثمار انسان از انسان پایان می داد و از نظر سیاسی طبقاتی را به قدرت می رسانید که مورد بهره کشی قرار گرفته و در زمره ستمکشان بودند. در نود وهفت سال پیش تاریخ به مرتجعین که زندگی در تجملات خویش را از بدیهیات می دانستند فرمان ایست داد و به زحمتکشان اعلام کرد توقف ممنوع! دیگر نمی شود به سبک و سیاق سابق مردم را به اسارت در آورد، مالکیت خصوصی را تقدیس کرد و با جنگهای خانمانسور میلیون انسان را آواره و بیچاره نمود. در نود وهفت سال پیش بلشویکها در روسیه قدرت سیاسی را به کف آوردند و تنها به این اعتبار که قدرت سیاسی اساس هر انقلاب و تحولی است، انقلابی که در روسیه صورت گرفت یک انقلاب سوسیالیستی بود.

 قبل از پیروزی انقلاب سوسیالیستی در روسیه عده ای که خود را مارکسیست جا زده بودند و تفسیری غیر انقلابی و غیر طبقاتی از مارکسیسم ارائه می داند بر این نظر بودند که باید از طریق پارلمانی قدرت سیاسی را به کف آورد و به نظم پارلمانتاریسم بورژوائی گردن نهاد. آنها با استقرار دیکتاتوری پرولتاریا بعنوان شرط هر تحول سوسیالیستی در کشور مخالف بودند و از این نظریه مارکس و انگلس دفاع نمی کردند. آنها مارکسیسمی می خواستند که بدهان بورژوازی مزه بدهد. لنین مارکسیسم را نجات داد و برای نخستین بار در مقابل چشمان حیرت زده جهانیان نشان داد که پابرهنگان، بی چیزان، ستمکشان، انسانهائی که هرگزبه حساب نمی آمدند، هیچ بودگان بیکبار همه چیز شده اند. مکتبی در جهان به پیروزی رسیده است که انسانیت را بر اساس پول و سرمایه و تمکن محک نمی زند.

این است نقش تاریخی انقلاب دورانساز و کبیر اکتبر. دشمنان انقلاب که نتوانستند در مقابل قدرت انقلاب مقاومت کنند بعد از آن به تحریف دستآوردهای انقلاب پرداخته و سعی کردند آنرا بی اعتبار کنند. مبارزه خروشچف با “کیش شخصیت استالین“ و دروغهای وی در مورد بنیانگذار ساختمان سوسیالیسم در شوروی در حقیقت به زیر پرسش بردن جامعه سوسیالیستی بود. استالین فرد نبود مظهر دیکتاتوری پرولتاریا و معمار ساختمان سوسیالیسم در طی سی سال بود. استالین بود که قوانین اقتصاد سوسیالیستی را در شوروی با توجه به تجربه دیکتاتوری پرولتاریا تدوین کرد و تحت عنوان “مسایل اقتصاد سوسیالیستی “ منتشر نمود. حمله به استالین حمله به سوسیالیسم، حمله به انقلاب اکتبر، حمله به مارکسیسم لنینیسم بود و هست. این است که رویزیونیستها که در همدستی با خروشچف لنینیسم را بدور افکندند و شمشیر خویش را برای “زدودن کیش شخصیت استالین“ از غلاف بیرون کشیدند مشروعیت آنرا ندارند که از انقلاب اکتبر دفاع کنند. دفاع رویزیونیستها از انقلاب اکتبر صرفا جنبه ظاهری و برای خاک پاشیدن به چشم فریب خوردگان است. بدون برخورد به دستآوردهای سی ساله دوران دیکتاتوری پرولتاریا در روسیه، بدون برخورد به جریانهای ضد انقلابی تروتسکیستی و زینویفیستی و بوخارینیستی، بدون برخورد به نظریات ضد انقلابی خروشچف و اصلاحات اقتصادی کاسیگین و برژنف واحیای سرمایه داری در شوروی ادعا در مورد حمایت از انقلاب اکتبر و تجلیل از نود وهفت سالگی آن حرف بی اساسی است. تجلیل از انقلاب اکتبر آموزش از دستآوردهای آن و علل شکست آن و بسیج کمونیستها برای مبارزه با رویزیونیستهای آشکار و پنهان است. بدون مبارزه برای پاکیزگی مارکسیسم لنینیسم تجلیل ازانقلاب اکتبرعبارت پردازی بی محتوی ودرسطح ماندن است و باری ازدوش جنبش کمونیستی برداشته نخواهد شد.

 

زنده باد نود و هفتمین سالگرد انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر!

مرگ برارتجاع، سرمایه داری و امپریالیسم!

زنده باد مارکسیسم لنینیسم!

 

حزب کارایران(توفان)

هفتم نوامبر دوهزار وچهارده میلادی

www.toufan.org

۱۳۹۳ آبان ۱۶, جمعه

نشریات توقان ارگان مرکزی حزب کارایران شماره 176 آبان ماه 1393 وتوفان الکترونیکی شماره 100

بادرود،  لطفا نشریات توقان ارگان مرکزی حزب کارایران شماره 176 آبان ماه 1393 وتوفان الکترونیکی شماره 100  را ملاحظه فرمائید
با احترام
   در شماره  176 توفان مرکزی مقالات زیر را می خوانید:

پشتیبانی ازمبارزات انقلابی کردهای کوبانی الزما مخالفت با داعش نیست
گردن زدن از حقایق مسلم تاریخ اسلام وسایر ادیان است
کمک امپریالیستی ونوکرانش بی طمع نیست
فلسطین دربرابر اسرائیل یا لنین علیه لنین
نبرد فرهنگها
***
درتوفان الکترونیکی شماره 100 مطالب زیر را می خوانید:
اعدام ریحانه جباری اوج توحش وبربریت رژیم قرون وسطائی
اعلامیه حزب کارایران(توفان) درمحکومیت جمهوری اسلامی
                                                                                                                                 
***
مسبب کیست؟ 
درحاشیه جنایت اسید پاشی به روی زنان در اصفهان
***
کوبانی
نبردی نابرابراما قهرمانانه
***
ضرورت تامین هژمونی طبقه کارگر
سخنی درمورد اوضاع کنونی ایران و مبارزه کارگران
***
بیانیه جبهه خلق برای آزادی فلسطین در مورد کوبانی
***
گسترش ویروس ابولا (Ebola)  وچهره غیر انسانی سرمایه داری
***
بخشی از بیانیه حزب کمونیست مارکسیست - لنینیست ترکیه - کردستان شمالی درمورد کوبانی
"امریکا  به بهانه داعش برای حمله مستقیم به سوریه تلاش میکند"
***
گلچینی از صفحه فیسبوک

۱۳۹۳ آبان ۳, شنبه

اعلامیه حزب کارایران(توفان) در محکومیت اعدام ریحانه جباری


اعدام ریحانه جباریاوج توحش وبربریت رژیم قرون وسطائی


دادستانی جمهوری جنایتکار اسلامی تهران  امروز شنبه اعلام نمود که ریحانه جباری، ‌زندانی محکوم به قتل مرتضی عبدالعلی سربندی، مامور پیشین وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، سحرگاه این روز، سوم آبان‌ماه، در زندان رجایی‌شهر کرج اعدام شده است.شعله پاکروان، مادر ریحانه جباری، شامگاه روز جمعه، دوم آبان، در صفحه فیس‌بوک خود خبر داده بود که "به همراه پدر، دو خواهر، پدربزرگ و مادربزرگ و خاله ریحانه در دفتر رئیس زندان شهرری، برای آخرین بار با او ملاقات کرده و ریحانه  در هنگام این ملاقات تب داشته است."

 
ریحانه جباری، طراح دکوراسیون داخلی یک شرکت تبلیغاتی و دکوراسیون، ۱۹ ساله بود که به طور اتفاقی در سال ۱۳۸۶،   با شخصی به نام "مرتضی سربندی"، پزشک ۴۷ ساله، متاهل، دارای سه فرزند و کارمند سابق وزارت اطلاعات آشنا شد. آشنایی سربندی با ریحانه براساس شنیدن مکالمه تلفنی ریحانه در یک بستنی فروشی از سوی سربندی آغاز شد. در این مکالمه، ریحانه به شغلش اشاره می‌کند و سربندی که گویا به دنبال یک طراح دکوراسیون برای مطب جدیدش بوده، پس از شنیدن این مکالمه تلفنی، باب آشنایی با ریحانه را باز می‌کند. دیدار بعدی اما منجر به قتل سربندی توسط ریحانه می‌شود. بر اساس گزارش‌های دادگاه، روز قرار، سربندی ریحانه را در جایی نزدیک محل قرار سوار خودروی خود می‌کند و قبل از رسیدن به محل نیز جلوی یک داروخانه توقف کرده و مقداری جنس می‌خرد که بعدا معلوم می‌شود کاندوم بوده است. یکی از دو لیوان آب میوه‌ای هم که روی میز محل قرار داشته بود، حاوی داروی خواب‌آور بوده است. به گفته عبدالصمد خرمشاهی، وکیل ریحانه جباری، "همه این‌ها دلایلی برای قصد قبلی تجاوز از سوی سربندی بوده‌اند."

 

رژیم جمهوری اسلامی با بی اعتنائی به اعتراضات گسترده داخلی وخارجی جهت ممانعت ازاعدام و برای آزادی ریحانه جباری اما حکم اعدام را سرانجام به اجرا درآورد وجان این دختر جوان و پر امید را گرفت تا یکبار دیگر به یاوه گویان سیاسی که امید به  دگرگونی وگشایش سیاسی در چهارچوب نظام ضد بشری جمهوری اسلامی بسته اند گوش زد کند که بقاء رژیم درگرو ارعاب واعدام است ، درگروسرکوب مبارزات کارگران، دستگیری و محاکمه رهبران اتحادیه های کارگری، سرکوب مبارزات دانشجویان، برگذاری دادگاههای نمایشی، قلع وقمع باقیمانده مطبوعات، تشدید فشار به زندانیان سیاسی و سرکوب وحشیانه اعتصاب غذای آنها، درگرو قتلها واسید پاشیهای زنجیره ای..... است وبنای رژیم بدون چنین اقدامات بربرمنشانه ای یکروزهم دوام نخواهد آورد وچون مقوا فرو خواهد پاشید. معلوم نیست که این حضرات چند سرنوشت مشابه خویش راباید شاهد باشند تا پا به فرار بگذارند.سرکوب همیشه نشانه ضعف وهراس رژیم است و نه نشانه قدرت .رژیمی که به اسلحه تهدید و زور واعدامهای وحشیانه متوسل میگردد به خط آخر رسیده است و راه دیگری برای بقای خویش نمی بیند.

 اعدام جنایتکارانه ریحانه جباری، زنی که دردفاع ازخویش ودرمقابل تجاوزجنسی عمل نموده است  نشان از خشم و عصبیت و انتقام گیری اززنان ایران است که درصف نخست پیکار علیه دستگاه ظلم وزور نظام جابرانه اسلامی قراردارند. رژیم جمهوری اسلامی با نیت ایجاد ترس درمردم بوِیژه زنان مبارز ایران می خواهد جلوی اعتراضات آنها رابگیرد. اعدامهای مشابه درگذشته واجری قانون قصاص برای ایجاد رعب و هراس درجامعه است، برای حفظ سلطه بورژوازی دلال و نظام سرمایه داری ایران است.مسلما چنین احکام اعدامی با «هرکلید تدبیر ونرمش قهرمانانه ای» که باشد آخرین آن نخواهد بود.تنها اعدام رژیم سرمایه داری وفاشیستی جمهوری اسلامی بدست توانای مردم ایران است که می تواند به این توحش وبربریت قرون سطایی پایان دهد.

حزب کارایران(توفان) اعدام بربرمنشانه ریحانه جباری را قویا محکوم میکند و با خانواده اوابراز همدردی می نماید وهمه نیروهای انقلابی وترقی خواه را به اعتراض علیه جمهوری اسلامی فرامی خواند.

حزب کارایران(توفان) اعمال ضد انسانی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی و فاجعه اسید پاشی زنجیره ای را که برای ارعاب جامعه صورت میگیرد وجزخدمت به مافیای سرمایه داری حاکم وخدمت به صهیونیسم وامپریالیسم نمی باشد، شدیدا محکوم می نماید.

  

سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست مردم ایران!

مرگ برداعش وامپریالیسم!

زنده باد سوسیالیسم این پرچم رهایی بشریت!

 

حزب کارایران(توفان)

شنبه ۳ آبان ۱۳۹۳

www.toufan.org

 

۱۳۹۳ مهر ۲۷, یکشنبه

هر کس که مسلمان است و به زيارت کعبه مي رود عملا از جنايات داعش و پيروان داعش در جهان حمايت مي کند

http://live.gph.gov.sa/
 آمار جهاني

 
طبق آمار بانک جهاني در سال 2008 درآمد کشور عربستان از توريسم يا به زبان ساده خانه کعبه معادل مبلغ 29.865.000.000.-دلار يا قريب سي ميليارد دلار بوده است.
زائرين ايراني که بصورت تمتع ويا عمره در همان سال به مکه رفته اند 1.937.000 نفر بوده اند که مجموعا مبلغ 4.879.000.000 دلار يا بعبارتي قريب به مبلغ پنج ميليارد دلار درآمد تقديم اقتصاد پادشاهان عربستان کرده اند و در ميان تمام کشورهاي اسلامي مقام اول را به خود اختصاص داده اند.
              
نظر باينکه هواپيمائي جمهوري اسلامي قدرت جابجائي اين همه زائر را نداشته استشرکت هواپيمائي عربستان قريب به 54 درصد از زائران ايراني را به خود اختصاص داده است....
طبق گزارش مقامات ديپلماتيک ايران در سال 2008 ماموران کشور عربستان بدترين و توهين آميز ترين رفتار را با زوار ايراني داشته اند و ايران از لحاظ توهين ماموران عربستان مقام اول را به خود اختصاص داده است.
             
علماي عربستان در همان سال فتوي صادر کرده اند که ايرانيان شيعه کافر هستند.
طبق يک گزارش ديپلماتيک ديگر زائران ايراني ناخواسته ترين و منفورترين خارجي ها در عربستان محسوب مي شده اند.
با يک حساب سرانگشتي بوسيله پولي که ايرانيان سالانه به عربستان تقديم مي کنندمي توان تعداد 170.000 مسکن روستائي احداث کرد...
يا ميتوان 714.286 فرصت شغلي کشاورزي يا 200.000 فرصت شغلي صنعتي براي جوانان ايجاد کرد
يا ميتوان10.000.000.000 متر مربع ساختمان مدرسه و ورزشي در کشور ايجاد کرد
ويا ميتوان با پول حجاج دوسال يک پالايشگاه سوپر مدرن با ظرفيت 75000 بشکه احداث کرد
ويا با پول پنج سال حجاج ميتوان ايران را به صادر کننده بنزين مبدل ساخت و ديگر براي واردات بنزين محتاج اعراب نبود....
اما افسوس که با پول حجاج ايراني قمارخانه هاي فرانسه توسط شاهزادگان عربستان که انحصار بيزنس حج را در اختيار دارند آباد ميشود.....و تا رسيدن ايرانيان مسلمان به مرحله فکرکردن در بهينه هزينه کردن پول براي نزديکي به خدا راه بسيار درازي در پيش است

۱۳۹۳ مهر ۱۳, یکشنبه

نشریات جدید توفان مهرماه 1393

با درود

لطفا نشریه توفان ارگان مرکزی حزب کارایران شماره 175 مهرماه 1393 ونشریه توفان الکترونیکی شماره 99  نشریه الکترونیکی حزب کارایران مهرماه 1393  را ملاحظه فرمائید
شاد وسر بلند باشید
 
 
.......
درتوفان ارگان مرکزی شماره 175 مقالات زیر را می خوانید:


http://toufan.org/Toufan%20eletroniki/T-E-%2099.pdf

سخنی درموردهمدستی دولت ترکیه با تروریستهای داعش
 
***
گزارشی ازایران پیرامون اوضاع ورشکسته اقتصادی وسیاسی
وشرایط روحی واجتماعی مردم- قسمت دوم
    مخالفت ، مقاومت و مبارزه با وضعیت موجود
 

***
گزارشی از حال وروز کارگر زندانی رضا شهابی پس از عمل جراحی
***
بمناسبت بیستمین سالگرد بنیانگزاری کنفرانس بین المللی احزاب
و سازمانهای مارکسیست – لنینیست
 

***
آمریکا به سپاه داعش نیاز دارد
سخن هفته
***
نه می بخشیم و نه فراموش میکنیم !
بمناسبت بیست و ششمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی ***
اطلاعیه حزب کارایران(توفان) پیرامون حکم شلاق برای فعالین کارگری
***
اینشتین در مورد تبدیل شدن اسرائیل به یک رژیم فاشیستی هشدار داده بود
 

***
گلچینی از صفحه فیبسوک:
 
بهمناسبت سی و دومین سالگرد قتل عام فلسطینی ها دراردوگاه های صبرا و شتیلا
رابطه حزب کمونیست کارگری ایران و دولت صهیونیستی اسرائیل
آیا  ماهیت جنگ عراق وآمریکا ازهردو سوارتجاعی بود ؟
خیانت اپوزیسیون عراق!

چرا لنینیسم مارکسیسم عصر امپریالیسم است؟

۱۳۹۳ شهریور ۳۰, یکشنبه

اطلاعیه حزب کارایران(توفان) پیرامون حکم شلاق برای فعالین کارگری


اطلاعیه حزب کارایران(توفان) پیرامون حکم شلاق برای فعالین کارگری

داعش “وطنی” وحکم شلاق برای فعالان كارگری

همین چند روز پیش شعبه ۱۰۳ دادگاه عمومی (جزایی) بندر امام خمینی چهار کارگر شریف  پتروشیمی رازی را به شش ماه حبس و پنجاه ضربه شلاق محکوم کرده است.این اقدام “داعشی”وبربرمنشانه که بیش از سه دهه است درایران ادامه دارد درپی شکایت مدیر عامل شرکت پتروشیمی رازی از این کارگران به اتهام «اخلال در نظم» و «توهین و تهدید» صادر شده است. در رای دادگاه درج شده که “بنا به ادعای شاکی این ۴ فعال کارگری در تاریخ ۲۸ بهمن ۹۲ کارگران پتروشیمی رازی را تحریک و ترغیب به اعتصاب کردند  و با طرح درخواست‌های غیر موجه و خارج از موضوع روابط کاری، باعث تجمع کارگران پیمانکاری و تعطیلی کارگاه شده‌اند.”!؟

رژیم سرمایه داری اسلامی حاکم  که پاسخ نان و آزادی را با شلاق میدهد مذبوحانه میکوشد با ایجاد فضای ارعاب و نشان دادن مشت آهنین مانع گسترش اعتراضات کارگری گردد تا بخیال خود تا ابد بر خرمراد سوارباشد وبه غارت وجپاول ثروت جامعه ادامه دهد.غافل ازاینکه رژیم جمهوری اسلامی هر اندازه بیشتر سرکوب کند وبه توهین وتحقیر کارگران این ثروت آفرینان جامعه بپردازد به همان اندازه انقلاب آتی ایران خونین تر وقهرآمیز ترخواهد بود و رژیم ملایان سرنوشتی بهتر ازسرنوشت رژیم خودفروخته  پهلوی نخواهند داشت.

کارگران حق دارند که برای حقوقی که از آن محروم شده اند مبارزه کنند، دست به اعتصاب وتحصن بزنند و تشکلهای مستقل خود را ایجاد نمایند. هرکوششی که فعالیت مشروع طبقه کارگر را جلوگیری نماید باید توسط تمامی مزدبگیران و نیروهای مترقی ایرانی وبین المللی محکوم شود. سرکوب تودهای مردم توسط رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی هم به سود استثمارگران و چپاولگران ایرانی وهم به نفع امپریالیستها و جنگ افروزان  بین المللی است که با تحریم های اقتصادی خود شرایط زندگی مردم ایران را وخیمترکرده اند. سرکوب مستمر تشکلات نوپای کارگری و دستگیری رهبران آن تا کنون نتوانسته است خللی در ارادۀ این کارگران شریف و مبارزوارد سازد.

حزب کارایران (توفان)  حکم "شعبه ۱۰۳ دادگاه عمومی (جزایی) بندر امام خمینی"جمهوری اسلامی را در محکومیت چهار کارگر شریف ایران به شش ماه زندان وپنجاه ضربه شلاق بشدت محکوم میکند و ایقان دارد که کارگران ایران با اتحاد وتشکل ومقاومت یکپارچه پاسخ شایسته ای به اقدامات جنون آمیزداعشیان حاکم خواهند داد.

سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست کارگران و زحمتکشان ایران!

زنده باد سوسیالیسم این پرچم رهایی بشریت!

 

حزب کارایران(توفان)

شهریور ۱۳۹۳

www.toufan.org