۱۳۹۲ تیر ۲, یکشنبه


اعلامیه حزب کارایران(توفان) دررابطه با جانباختن افشین اسانلو در زندان رجائی شهر

رژیم منفور جمهوری اسلامی مسئول جانباختن افشین اسانلو کارگر زندانی است و آن را شدیدا محکوم میکنیم

                   


با خبرشدیم افشین اسانلو فعال کارگری وراننده سابق شركت واحد، برادر منصور اسانلو موسس سندیکای کارگران شرکت و احد تهران در زندان رجائي شهرجان باخت.این کارگر شریف که به جرم فعالیت سیاسی و امنیتی در بیدادگاهی محکوم شده بود نه ازوکیلی برخوردار بود و نه هیچ هیات منصفه ای در این بیدادگاه حضور داشت. اخبار و گزارشات رسیده از زندان همه گواه براین امراست که افشین اسانلو تحت وحشیانه ترین شکنجه های جسمی و روحی قرارگرفته بود بطوریکه در یکی از بازجوئیهای ضد انسانی  تعدادی از دندانهای او شکسته  و آثار شکنجه در بدن او باقی بود.

حزب کارایران(توفان) رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی را مسئول مرگ افشین اسانلو می داند و آن را شدیدا محکوم میکند.رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی که مرگش را در تشکلات مستقل کارگری، اتحاد طبقاتی و آگاهی کارگران می بیند باردیگر موجب مرگ کارگری شده که هدفی جز سعادت و خوشبختی کارگران نداشته است. رژیم اسلامی تلاش دارد با زندان افکندن فعالین کارگری و شکنجه و قتل آنها و با فشار روحی و در تنگنا قراردادن اقتصادی خانواده های زندانیان دربند ،مقاومت کارگران شریف را درهم شکند تا بلکه مانع رشد و گسترش وهرگونه تشکل یابی کارگران این آفرینندگان ثروت جامعه گردد.لیکن این تلاشهای مذبوحانه بیهوده است ونمی تواند ماندگار باشد.مبارزه کارگران ایران نزدیک به دو قرن است که در اشکال متنوع ادامه دارد و دیدیم که سرانجام همین کارگران قهرمان صنعت نفت بودند که در انقلاب بهمن 57 با اعتصاب درخشان خود کمر رژیم منفور پهلوی را شکستند و در براندازی او نقش تعیین کننده ای ایفا نمودند. بنا براین هراس رژیم سرمایه داری اسلامی از کارگران ایران بی دلیل نیست اواز یگانگی و تشکیلات کارگران ایران وحشت دارد و ازهمین رو برای بقای منحوسش دست به هرجنایتی می زند.

یاد افشین اسانلو گرامی باد! مرگ بر رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی!

برای آزادی فوری و بی قید شرط کارگران زندانی و همه زندانیان سیاسی بکوشیم!

حزب کارایران(توفان)

اول تیرماه نودودو

www.toufan.org

***

نامه زیرازآقای منصوراسانلو درمورد زنده یاد افشین اسانلوست که به تازگی انتشاریافته است:

« افشین برادرم بود .کوچکترین برادر . بعد از در گذشت پدرم طبیعی بود که روند معمولی زندگی ما برهم بخورد . با شرایطی هم که در جامعه پدید آمده بود . همه ما بایستی کار می کردیم تا زندگی بگذرد . افشین هم به ناچار وارد بازار کار وجامعه کارگری شد . ت...اسال 1381که در شرکت واحد شاغل شد. در مشاغل و کارهای مختلف کارگری کرد . در شرکت واحد راننده خط وسپس راننده واحد گشت شد . بعد از انکه در ان ایام فعالیتهای سندیکایی ما در شرکت واحد گسترده تر شد، او وتعدادی از رانندگان وکارگران را به علت انکه قراردادی بودند بعداز اتمام تاریخ قرار داد اخراج کردند .بعداز ان برای گذران زندگی دوباره به کار در مشاغل مختلف پرداخت . از جمله برای رانندگی به ترمینال های مسافربری بین شهری مراجعه میکرد وبه عنوان راننده کمکی مشغول به کار میشد . کاری بدون پشتوانه و امنیت شغلی و جانی . گاهی هم با کامیون وتریلی رانندگی میکرد . در خاطرات ویادداشت هایی که نوشته است گوشه هایی از شرایط سخت وظالمانه کار در جاده ها وبرخورد های کارفرماها را به خوبی بیان کرده است . در همان دوران با ملاحظه تلاش های ما برای تشکیل وپیشبرد امر سندیکای کارگران شرکت واحد وملاحظه علاقه مندی وحضور کارگران شرکت واحد در جلسات سندیکایی نسبت به تلاش برای تشکیل سندیکای رانندگان جاده ای آغاز به فعالیت نمود . وآ موزش ها وتجربیات وکتب مربوط به دانستنی های سندیکایی را دقیق تر از قبل مطالعه می کرد وانها را به میان همکاران جاده ای اش میبرد . گاهی اطلاعیه های سندیکایی راهم به دست همکاران وهم دردان در ترمینال ها وپایانه ها می رساند . بعد از افتتاح مجدد سندیکا در خیابان ابوریحان که با همکاری یکی از وکلای برجسته ومردمی که خود سالها طعم تلخ وگس زندان را کشیده بود . روزانه در ان دفتر حضور می یافت وامور سندیکایی محوله را به پیش می برد ،همکاری تنگاتنگی که کاملا راز دارانه انجام میشد که موجب دستگیری زود رس نشود . طی این مدت خیلی گسترده تر با رانندگان ترمینالها ارتباط داشت ودر بین انها بیانیه های آموزشی سندیکایی را نشر می داد . بعد از دستگیری من در 19تیر 1386 وبستن دفتر دوم سندیکا که با زحمت زیاد کارگران آماده وباز گشایی شده بود ، افشین نیز دوباره به جاده وبیابان باز گشت . حدود سه سال پیش که من در زندان بودم .اورا در قسمت خوابگاه رانندگان ترمینال جنوب دستگیر می کنند وبه اطلاعات شهر ری می برند وبا هماهنگی اطلاعات اوین او را به بند 209 اوین می برند وتحت سخت ترین شکنجه ها قرار می دهند . تا از او برعلیه سندیکا وفعالیت های سندیکایی اقرار بگیرند . اقرارهایی دال بر همکاری سندیکا با گروههای سیاسی واقدامات غیر قانونی وحتا تهیه اسلحه برای سندیکا یا داشتن نقشه بمب گذاری با همکاری عوامل گروه های سیاسی مخالف ج.ا که همه دروغ و واهی وچون او این اتهامات را نمی پذیرد زیر فشارهای سخت تری قرار می گیرد»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر