۱۳۹۰ اسفند ۲۵, پنجشنبه

یادی از رفیق یدالله پهلوان رزمنده توفانی


او که هرگز سرش تسلیم نگشت

و با غرور افتخار آفرین

آن چنان که ارانیﻫﺎ و روزبهﻫﺎ بودند

آن طلایه داران آزادی بسان دگر سرباز کوچک خلق

در ره خلق

با نام خلق گام نهاد

و در خون خویش غلطتید



رفیق یدالله پهلوان پس از پشت سرگذاشتن زندگی حماسی و پرشور خویش و با ایمان عظیم خود به آیندۀ تابناک زحمتکشان٬ در سحرگاه خونین ١٤ شهریور ٦١ توسط گلولهﻫﺎﯼ سربی رژیم خونخوار خمینی در خون پاکش غلطید.

رفیق یدالله در خاک سیاه شب بذر سپیده افشاند و عاشقانه در سنگر عشق خونبار خود دانهﻫﺎﯼ گل سرخ کاشت و با مرگ پرشکوه خویش آیندگان را به پیروزی و وصال صبح روشن نوید داد.

رفیق پهلوان به سان سرو آزادی در دشت انقلاب ایران سر برافراشته است. آن استواری و هیبتی که خاص آزادگان تاریخ در مقابل دشمن زبون و غدار است. وین شعله ستاره که در آسمان جای گرفت٬ اسطورۀ خشم بیکران و نشانگر توفان عظیم خلق است که گریبان ارتجاع حاکم را خواهد گرفت.

رفیق یدالله پهلوان با قلبی انباشته از کینۀ عمیق به دشمن و با عشق سرشار به خلق قهرمان ایران راهی میدان تیرباران گشت٬ در حالی که در آن زمان درفش فتح را در دستهای پرتوان خویش می فشرد و عاشقانه سرود رهائی خلق را زمزمه می نمود. فریاد رسا و بلند رفیق به مانند یک ترانۀ امید در قلبﻫﺎ شعله ور است که دشمنان بشریت را به زباله دانی تاریخ نوید داد و آفرین خلق را با مرگی چنین بلند و پرشکوه نٽار خود کرد.

رفیق پهلوان در خانوادهﺍﯼ فقیر و زحمتکش متولد گشت. محیط زندگی خانوادگی رفیق را پدرش که مستخدم اداره و مادرش که زنی زحمتکش و برادر قهرمان و دلاورش اصغر پهلوان تشکیل می داد. پس از فوت پدر زحمتکش خود٬ قبل از انقلاب بهمن رفیق تحت سرپرستی مادر خود قرار گرفت و با شروع جنبش عظیم مردم در بهمن ٥٧ به همراه برادر همرزمش فعالانه در امر پیشبرد انقلاب شرکت نمود. نقش رفیق در سازمان دادن و رهبری مبارزات دانش آموزان بسیار چشمگیر بود٬ چنانچه با پیشرفت مبارزه، رفیق یدالله به همراه رفیق شهید شاهرخ اسفراینی و چند تن دیگر رهبری مبارزات دانش آموزان را به عهده داشتند. در همین زمان رفیق با افکار مارکسیستی ــ لنینیستی آشنا گشت و چون از ذهن کنجکاو و جویائی برخوردار بود با مطالعه و کارهای تودهﺍﯼ سرانجام تشکیلات راستین طبقۀ کارگر را یافت و با ایمان به اصولیت حزب و خط مشی مارکسیستی ــ لنینیستی به حزب کار ایران (توفان) پیوست. رفیق یدالله پس از آموزشﻫﺎﯼ لازم و پس از پشت سر گذاشتن آزمایشاتی سرانجام موفق گشت که در بزرگ ترین و باشکوه ترین روز زندگی خود در سال ٥٨ به عضویت حزب کار ایران در آید. از آن پس رفیق قهرمانانه استعدادهای فوقﺍلعادۀ خویش را در جهت پیشبرد حزب به کار گرفت.

رفیق یدالله پهلوان با نامﻫﺎﯼ حزبی فرهاد و بهروز از نظریه پردازان و متفکرین بزرگ حزبمان می باشد. رفیق در زمینۀ کارهای نظامی از قدرت و استعداد خارقﺍلعادهﺍﯼ برخوردار بود. او یکی از مغزهای متفکر نظامی و سازندۀ انواع مواد و وسایل نظامی بود. به دلیل استعدادهای بیشماری که در شخصیت رفیق یدالله جمع شده بود رفیق مسئولیتﻫﺎﯼ بیشماری برای حزبش انجام می داد. رفیق علاوه بر مسئولیت چاپ و نشر اعلامیه، مسئول بخشی از دانش آموزان پسر از جانب کمیتۀ بجنورد بود. کمیتۀ ولایتی بجنورد با استفاده از نقش فعال و ارزندۀ رفیق یدالله و دیگر رفقای حزبی توانست پایهﻫﺎﯼ حزب را در روستاها محکم تر سازد و در این زمینه رفیق با قدرت فوقﺍلعاده و نفوذ کلام خویش در میان زحمتکشان روستا، حزب را در امر سازماندهی تودهﻫﺎ یاری می کرد و با پخش نشریۀ "اتحاد دهقانان" که در آن زمان در میان دیگر نشریات کم نظیر بود نیز کمک بزرگی در امر بالا بردن آگاهی دهقانان می نمود.

رفیق یدالله پهلوان٬ رفیقی نظریه پرداز و از اندیشمندان بزرگ بود. در زمینهﻫﺎﯼ مختلف آٽاری تالیف و تنظیم نمود که برای حزب بسیار گرانبها و با ارزش می باشد. جزواتی در مورد "انقلاب مسئلهﺍﯼ که مطرح شده و باید حل گردد" و جزوه ای در مورد مسئلۀ ملی و دربارۀ "اکونومیسم تشکیلاتی" از آٽار ارزندۀ رفیق می باشند.

علاوه بر تمامی فعالیتﻫﺎﯼ حزبی٬ رفیق یدالله خود جزو اکیپ اعزامی برای کمک به جنگ زدگان به مناطق جنگی بود. رفیق از نزدیک جنگ زدگان را در مسائل و مشکلاتشان یاری می نمود. و در جبهۀ جنگ نیز رزمندهﺍﯼ دلیر و توانا بود. رفیق این مأموریت حزبی را با کمال رشادت و آگاهی انجام داد.

رفیق یدالله پهلوان٬ بعد از تظاهرات با شکوه و خونین ٢۰ خرداد ٦۰ در بجنورد که تحت رهبری حزبمان و مجاهدین خلق انجام گرفت و مردم زیادی در آن شرکت کرده بودند٬ و با گسترش موج اختناق در فضای ایران قاطعانه به فعالیتﻫﺎﯼ خویش ادامه داد و با همکاری دیگر رفقای حزب تظاهراتی در دفاع از آزادی و افشای کودتاگران حزب جمهوری اسلامی ترتیب می داد. و در آن شرایط سخت نیز او و دیگر یاران حزبی بودند که مقاومت توفانیﻫﺎ را در مقابل یورش و اختناق نشان می دادند و به راستی همیشه و همواره مردم بجنورد توفانیﻫﺎ را چون مردمک چشمانشان دوست داشته و می دارند.

زندگی رفیق یدالله به ما آموخت که هیچگاه و در هیچ شرایطی نباید دست از مبارزه کشید. او در عمل به خوبی نشان داد که ارتجاع به هیچ وجه نخواهد توانست ارادۀ کمونیستﻫﺎﯼ متشکل را در هم بشکند. او با وجودی که در زندان رژیم به سر می برد و سایۀ شوم را با گوشت و پوست خود لمس می کرد٬ اما خود از شکنجهﻫﺎﯼ وحشیانه و قرون وسطائی رژیم سربلند بیرون آمده بود. رفیق به همین بسنده نکرد بلکه با رفقای دربند٬ هستۀ حزبی در زندان تشکیل داده و مبارزه را در زندان خمینی ادامه دادند و چنین است حماسهﻫﺎﯼ پرشکوه مقاومت و مبارزۀ کمونیستﻫﺎﯼ انقلابی.

اکنون یادوارهﻫﺎﯼ رفیق٬ کلام گامﻫﺎیش در جهت باز کردن راهﻫﺎﯼ حقیقت و قاطعیت و اصولیت رفیق در قلوب رفقای قهرمان حزبش و تودهای محروم که در قلبﻫﺎﯼ زندانیان زندانﻫﺎﯼ سیاه می تپد و خاطرهﺍش را جاودان تر می سازد.

رفیق یدالله پهلوان پس از شکنجهﻫﺎﯼ بسیار با وجودی که قبلاً به سه سال زندان محکوم گردیده بود٬ در سحرگاه ١٤ شهریور ٦١ قلب سرخش را آماج گلولهﻫﺎﯼ ارتجاع ساخت در حالی که لبخند سرخی بر لبانش نقش بسته بود و با آن پیام نجات بخش ستمدیدگان را به گوش همۀ رنجدیدگان می رسانید.

امروز پیراهن سفیدت برفراز پیکر پاکت شکوفان گشته است و بر پهنۀ آن لاله سرخی دمیده است که فریاد سرخ تو را در تلاطم مداوم خویش تکرار می کند.

امروز ایران در تب و تاب از دست دادن تو و یاران همرزمت می سوزد. امروز فضای ایران از بوی باروت انباشته است. امروز ایران انقلابی را موج وسیع نارضایتی و اعتراض فراگرفته است.

حکومت مذهبی حاکم به عبٽ می پندارد که با تیرباران نمودن قلبﻫﺎﯼ آتشین انقلابیون می تواند مبارزه را خاموش سازد. اما سلاح مبارزه٬ سنت دیرینهﺍﯼ است که نسلﻫﺎ آن را در قلبﻫﺎﯼ خود پایدارتر به پا داشته و این سلاح از ورای قلبﻫﺎﯼ پاکباختۀ فرزندان خلق در مبارزات متحد و یکپارچه نوید به گور سپردن دشمن زبون را می دهد و دیر نیست روزی که دست کبیر انتقام خلق٬ مشعل عظیم آزادی را از دستان تو و یاران همرزمت برگرفته و در آن روزی که تو در آرزویش بودی٬ در روز رسیدن به فردای روشن و آزاد و در لحظهﺍﯼ جاودانگی تو در تاریخ و با برچیدن بساط ننگین ارتجاع حاکم به آرمان والای تمامی شهدای خلق تحقق بخشد.

وین لالۀ سرخی که بر فراز قلۀ بلند نامت

نمایان است

آن تخم رزم آوری است

که صفحات تاریخ حزب را عظمتی دگر بخشید

که می سوزاند و می شوراند

و شعله می سازد

آتش عظیم انقلاب را



برگرفته از کتاب جانباختگان حزب کار ایران (توفان)، مرغان پرکشیدۀ توفان

ازانتشارات حزب کار ایران (توفان)

بهار هزار و سیصد و شصت وچهار خورشیدی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر