۱۳۹۲ فروردین ۱۶, جمعه

توفان الکترونیکی
نشریه الکترونیکی حزب کارایران
شماره 81                     فروردین ماه 1392   آوریل  2013    

toufan@toufan.org       www.toufan.org


                                                                                   شادباش نوروزی    
      نوروزبرهمه مردم ایران مبارک باد! ص 2
***
چه حکومتی در ونزوئلا بر سر کاراست ص3
به بهانه درگذشت رهبرملی و دمکرات ونزوئلا
**
پیرامون درگذشت فرمانده چاوز ص 4
اطلاعیه کمیته هماهنگی کنفرانس احزاب و سازمانهای مارکسیست لنینیست
***
تعیین حداقل دستمزد 487 هزار و 125 تومانی درسال جدید
، یعنی ادامه محکوم کردن کارگران به مرگ تدریجی ص 5
***
تشدید نزاع جناحهای رژیم در آستانه انتخابات قلابی ص 6
***
نتایج شوم ده سال اشغال عراق ص 7
***
دادخواهی برای مردم عراق
 فراخوان شبکه بین المللی ضد اشغال بمناسبت دهمین سالگرد بمباران عراق ص9
***
                                                گشت و گذاری در فیسبوک ص 10
ده سال پس از اشغال عراق
استقبال ازتجاوز امپریالیستی و" تبدیل جنگ به جنگ داخلی"!
***
دنیای مافیائی اسلامی ص12
بازهم در مورد تشدید نزاع بین گرگهای حاکم
***
         شادباش نوروزی حزب کارایران(توفان)    
نوروزبرهمه مردم ایران مبارک باد!

فرخنده نوروزما این سنت باستانی هزاران ساله ایرانی که همراه با آغازیدن بهاراست بار دیگر فرا میرسد. نوروزی که همیشه با نشاط و امید همراه است، امیدی که بخشی ازخوشبختی انسان است.

 مردم میهن ما میکوشند همانند بهارجامه نو برتن کنند و خود را با طبیعت هماهنگ سازند.  اما امسال نیزدرشرایطی به استقبال عید نوروزمیرویم که بخش اعظم مردم اعم ازکارگران وزحمتکشان وحقوق بگیران دون پایه ایران دراثر گرانی کمرشکن، تورم افسارگسیخته ووضعیت اسفناک اقتصادی قدرت خرید ونونوارکردن ندارند وعید را برسرسفره خالی برگزارمیکنندو نوروزشان همانند هرروزشان است. سالی که گذشت سال بازهم پیشروی درهیولای فقرو شکاف عمیق طبقاتی بود. آمارهای خود رژیم سرمایه داری مافیائی جمهوری اسلامی به روشنی نشان میدهند که اکثریت مردم ایران زیر خط فقر دست وپا میزنند وتورم وناامنی اقتصادی همچنان سیر صعودی طی میکنند. زندگی کارگران و زحمتکشان بخاطرسیاستهای ارتجاعی رژیم سرمایه داری ازیک سو و تشدید  تحریمهای جنایت کارانه اقتصادی ازسوی دیگر نسبت به سال گذشته وخیم ترگشته است ومردم امیدوروشنایی به بهبودی وضعیت خود درچهارچوب نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی نمی بینند و چاره ای جز تشدید مبارزه علیه زالوصفتان حاکم ندارند. روز٢٠اسفند١٣٩١،بیش از٧٠٠کارگرصنایع فلزی شماره یک و دو درمقابل استانداری تهران تجمع کردند و شعار«ما گرسنه ایم، یک درصد تامین تامین، ٩٩ درصد در حال مرگ و...» را فریاد زدند. این شعار تبلوری از جهنم سوزان نظام سرمایه داری جمهوری اسلامیست که با توسل به الله واسلام ناب محمدی وبا الهام ازبانک جهانی و صندوق بین المللی بر مردم تحمیل کرده وحلقوم زحمتکشان را میفشارد . خبرگزاری ایسنا اعلام نمود ،: «افزایش ۲۵ درصدی دست مزد در جلسه‌ روز دوشنبه شورای عالی کار در شرایطی به تصویب رسید که طی هفته‌ های گذشته مذاکرات متعددی میان گروه‌ های کارگری، کارفرمایی و دولت برگزار و پیشنهادات مختلفی از جانب دو طرف ارائه شد اما سرانجام پرونده‌ دست مزد سال ۹۲ کارگران با رقم حداقل ۴۸۷ هزار و ۱۲۵ تومان بسته شد و کارفرمایان و کارگران با افزایش ۲۵ درصدی دست مزد به توافق رسیدند.»
این حداقل دستمزد کجا و آن هیولای گرانی کجا؟ روزنامه های جهان صنعت و اعتماد گزارش دادند که درآستانه نوروز قیمت هرکیلو گوشت قرمزبه سی هزار تومان و مرغ به کیلوئی شش هزار و دویست تومان رسیده است.افزایش قیمت سرسام آورمیوه جات و شیرینی جات وتنقلات درآستانه نوروزدیگردل ودماغی برای مردم محروم ٩٩ درصدی ایران باقی نگذاشته است که بتوانند درکنارسفره عید به  جشن وشادی بنشینند.
اگرچه درسالی که گذشت درفقروگرانی ورشوه وفساد اداری پیشروی داشتیم لیکن پیکارعلیه سرکوبگریهای وحشیانه وناهنجاریهای اقتصادی و اجتماعی بویژه اعتصابات کارگری نیز همچنان ادامه داشته و رژیم را سخت به تکاپو انداخته است. دولت احمدی نژاد که با دروغ و ریا و تقلب و با وعده رنگین کردن سفره زحمتکشان توسط پول نفت به قدرت رسید، پاسخ نان، مسکن ، آزادی و عدالت اجتماعی را با زندان و شکنجه و اعدام داد. لیکن علیرغم  همه این بگیر و ببندها  مبارزات مردم مصمم ترادامه یافت. اعمال جنون آمیز جمهوری اسلامی نظیر شلاق زدن کارگران در ملاء عام ، اعدام جوانان قربانی جامعه سرمایه داری در ملاء عام به منظور ایجاد رعب ووحشت... اینها همه ناشی از ضعف و استیصال اواست که خود را درمقابل جنبش آزادیخواهانه مردم ناتوان می بیند و برای پیشگیری ازآن به هرجنایتی دست می یازد.تشدید اختلافات باندهای مافیائی جمهوری اسلامی بر سر قدرت و غارت ثروت در آستانه برگزاری انتخابات قلابی ریاست جمهوری خرداد ماه و افشای یکدیگر در دزدی و فساد و ارتشاء بیش از بیش به تضعیف کلیت نظام ارتجاعی جمهوری اسلامی انجامیده و شرایط مناسبی را برای تعرض به نظام فراهم ساخته است.
رژیم جمهوری اسلامی همواره تلاش بس عبث نموده تا ازاقدامات غیرقانونی شورای امنیت و تحریمهای ضد بشری و تهدیدات امپریالیستی سوء استفاده کرده ودرجهت تشدید سرکوب وخفقان داخلی بکار گیرد. رژیم  جنایت پیشه جمهوری اسلامی حق آزادی بیان و حقوق کارگران و زنان را حق وحقوق مسلم مردم ایران نمی داند و با سرکوب و دامن زدن به نارضایتی عمومی به توطئه های امپریالیستی و صهیونیستی و دخالت نیروهای استعماری در ایران میدان میدهد. رژیم مافیائی حاکم با سرکوبگریهای وحشیانه اش و به بند کشیدن کارگران شریف ایران این ستون اصلی مبارزه ضد امپریالیستی عملا بعنوان جاده صاف کن و خدمت کننده  اجانب و عفریت خارجی عمل میکند.
 حزب کارایران(توفان) درآستانه نوروز۹۲ فرصت رامغتنم شمرده به همه کارگران، به همه زحمتکشان، به همه فرهنگیان، به همه دانشجویان، به همه خلقهای ایران، به همه زنان مبارز ایران، به همه خانواده های جانباختگان راه آزادی، به زندانیان سیاسی که پرچم مبارزه را دربیغوله ها و شکنجه گاههای رژیم بر افراشته اند و به همه رفقا و یاران و همه کسانیکه در راه آزادی و سعادت ستمدیدگان میرزمند شاد باش می گوید وبرایشان درپیکار علیه رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی پیروزی آرزومند است. به امید فراز آمدن نوروزمردم ایران.
نوروزتان پیروزباد!
سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست مردم ایران!
زنده باد سوسیالیسم این پرچم نجات بشریت!
دست امپریالیستها از ایران ومنطقه کوتاه باد!
حزب کارایران(توفان)
اسفند هزار و سیصد و نود و یک خورشیدی
چه حکومتی در ونزوئلا بر سر کاراست
به بهانه درگذشت رهبرملی و دمکرات ونزوئلا

با درگذشت هوگوچاوز رهبر ملی و دمکرات کشور ونزوئلا امپریالیستها به جشن و پایکوبی پرداخته اند، نوکرانشان به سماع نشسته  وعده ای نادان و فریبخورده نیز بخاطر  دشمنی با جمهوری اسلامی با کُرامپریالیستی همصدا شده اند. بحث بر سرماهیت حکومت ونزوئلا و"وابستگی وعدم وابستگی، سوسیالیستی و یا بورژوائی" همچنان داغ است. ما به بهانه درگذشت هوگو چاوز و پاسخ به این سئوالات  بطورمختصربه همین مسئله می پردازیم تا کمکی ولو کوچک در تنویر افکار کرده باشیم.

در ونزوئلا حکومتی بر سرکار است که علیرغم اینکه از مناسبات سرمایه داری حمایت می کند و علیرغم اینکه نتوانسته و نمی تواند بندهای وابستگی اقتصادی خویش را از کنسرن ها و سرمایه های مالی امپریالیستی ببرد از نقطه نظر سیاسی این حکومت مستقل است. نمونه های حکومت دکتر محمد مصدق درایران، سوکارنو در اندونزی، جمال عبدالناصر در مصر، بن بلا در الجزایر، النده در شیلی، آربنس در گواتمالا و نظایر آنها حکومتهائی هستند که گرچه در چنبره تارهای سرمایه مالی جهانی گرفتارند و باین مفهوم و تنها به این مفهوم از نظر اقتصادی وابسته به حساب می آیند، ولی از نظر سیاسی حکومتهای مستقل محسوب می شوند. زیرا تابع دیکته امپریالیستها نیستند و سیاستهای خویش را بر اساس اوامر امپریالیستها تدوین نمی کنند. البته همواره این مبارزه میان حفظ استقلال ملی و هجوم سرمایه های مالی و فشارهای سیاسی امپریالیسم وجود دارد و تا طبقات هست نیز وجود خواهد داشت، ولی مسلم است که حکومتهائی که فاقد استقلال سیاسی اند سریعتر در تار و پود سرمایه جهانی گیر کرده و به امیال امپریالیستها گردن می نهند، لیکن تمام این واقعیتها ناقض آن نیست که حکومتهای مستقل در جهان وجود دارند و وجود خواهند داشت. پیدایش این حکومتهای مستقل خود ثمره مبارزه طبقاتی و مبارزه ملل برای کسب آزادی و رهائی ملی است. هواداران امپریالیسم و یا نافیان تئوری امپریالیسم طبیعتا نه به توسعه طلبی و سرکرده گرائی امپریالیستها برای غارت جهان و نابودی استقلال ملل معتقدند و نه به پدیده ای بنام مبارزات رهائیبخش و برای کسب و یا حفظ استقلال ملی. این جریانات ارتجاعی در عمل همیشه در همه ممالک متحد امپریالیستها هستند. ما در ایران با نمونه “حزب کمونیست کارگری ایران“ .هواداران نظریه ارتجاعی منصور حکمت همدستان امپریالیستها هستند و از تجاوزات امپریالیستی حمایت می کنند.
ترتسکیستها نیز ازجمله جریانات ارتجاعی هستند که برعلیه استقلال ملی قد علم کرده آنرا “راستروانه“ جلوه می دهند و در عمل همیشه همدست امپریالیستها و فاشیستها بوده اند.

 رژیم حاکم در ونزوئلا نماینده پرولتاریای ونزوئلا نیست، نماینده بورژوازی  کوچک و ملی است که سالهاست به رهبری چاوز سیاستی را در پیش گرفته است که بخشا در جهتی است که خواست پرولتاریا نیز به حساب می آید. درعوض امپریالیستها می کوشند ونزوئلا را به مستعمره رسمی خویش بدل سازند. با راه انداختن اعتصابات ارتجاعی و به نفع امپریالیسم، با انجام کودتای نظامی که هر بار با مقاومت سرسختانه مردم درهم شکسته شده است تلاش کرده اند حکومت چاوز را سرنگون کنند. همین نفس شکست امپریالیستها در ونزوئلا، موجی از مبارزه ضد امپریالیستی در امریکای لاتین بوجود آورده است که توده های مردم را به خیابان می آورد. ما با این مبارزات در برزیل و مکزیک و آرژانتین و... روبرو بوده ایم. وقایع جاری در ونزوئلا در یک شرایط بین المللی خاص و تهاجم جهانی امپریالیستی اتفاق میافتد که می توان آنرا یک جنبش ملی و دمکراتیک برای شرایط بهبود پیشروی جنبش انقلابی طبقه کارگر و توده ها وشرایط بحران آشکار امپریالیسم و تضعیف او توصیف نمود.
وقایع و حوادث جاری در ونزوئلا دارای اهمیت عمده بویژه در آمریکا جنوبی است.

 طبقات حاکمه سرمایه داری و امپریالیستی ومرتجعین رنگارنگ دولت ونزوئلا را دولتی "دیکتاتوری" و "ضد دمکراتیک"  توصیف می کنند وبا سوء استفاده ازروابط دیپلماتیک ونزوئلا با ایران محیلانه می کوشند فضای اختناق و سرکوب در ایران را به فضای حاکم بر ونزوئلا به چسبانند و افکار عمومی جهان را برای دخالت و توطئه و کودتا در این کشورفراهم سازند.
 نا گفته روشن است مخالفت ونزوئلا با تحریم و تجاوز نظامی به ایران سیاستی انساندوستانه و مترقی است و به نفع کارگران و عموم زحمتکشان است، ولی هر نوع تائید سیاستهای ویرانگر جمهوری اسلامی و سرکوب کارگران و زحمتکشان  به هر دلیل و توجیه ای که باشد سیاستی ناصواب ومغایر با منافع مردم ایران است و به روابط برادرانه و انترناسیونالیستی خلقهای دو کشور لطمه وارد می سازد. این وظیفه مهم و آگاه گرانه را رفقای حزب برادر ما حزب مارکسیست لنینیست ونزوئلا با تائید خط و مشی حزب کارایران(توفان) و تبلیغ آن درمیان مردم ونزوئلا بدرستی انجام می دهد و از مبارزات مردم ایران دفاع می کند. این است فرق بین روابط انترناسیونالیستی بین دو حزب برادر و روابط بورژوائی بین احزاب بورژوائی. بدین رو مارکسیست لنینیستهای ایران و ونزوئلا مبارزات خلقهای دو کشور را درک کرده و آنرا بخشی از مبارزه خود جهت کسب آزادی و سوسیالیسم می دانند.

 در پایان خوب است مجددا به این نکته اشاره کنیم که در صفوف جنبش مارکسیست لنینیستی در گذشته  در برخورد به پدیده ونزوئلا اختلافی بروز کرد. حزب “پرچم سرخ“ که سابقا در مواضع مارکسیستی لنینیستی قرار داشت در کنار نیروهای تروتسکیستی و ارتجاعی بیاری امپریالیستها و الیگارشی ونزوئلا رفت و تلاش کشور ونزوئلا را برای حفظ استقلال ملی به فراموشی سپرد. این حزب عملا به چرخ پنجم امپریالیستها بدل شد. جنبش جهانی مارکسیستی لنینیستی نمی توانست وجود چنین دمل چرکینی را در درون خود تحمل کند و به گمراهی بسیاری کمونیستهای صدیق ونزوئلا یاری رساند. سکوت توام با رضایت و یا سکوت حساب شده می توانست به حیثیت مارکسیست لنینیستها بویژه در آمریکای جنوبی لطمه بزند. نشست عمومی احزاب م –ل جهانی تصمیم گرفت نه تنها این حزب را پس از بحثها و تلاشهای فراوان برای نجاتش از صفوف خود اخراج کند، بلکه مبارزه نظری مهمی را نیز علیه وی در ونزوئلا سازمان داده به کارگران و زحمتکشان ونزوئلا بگوید که این جریان کوچکترین قرابتی با م- ل ندارد.
برای مارکسیست لنینیستها آنچه مهم است اعتقادات نظری است و نه آن نوع “انترناسیونالیسم پرولتری“ که بر هیچ زمینه علمی متکی نباشد. چنین “انترناسیونالیسم پرولتری“ یک زد و بند مافیائی است که با مارکسیسم لنینیسم قرابتی ندارد. همبستگی جهانی تنها بین مارکسیست لنینیستها مستقر است و نه با دشمنان مارکسیست لنینیست. این بنظر ما نوع درست برخورد کمونیستی است.

حزب کارایران(توفان)
یکشنبه 20 اسفند ماه 1391
***
-------------------------

پیرامون درگذشت فرمانده چاوز
اطلاعیه کمیته هماهنگی کنفرانس احزاب و سازمانهای مارکسیست لنینیست


کمیته هماهنگی کنفرانس احزاب و سازمانهای مارکسیست لنینیست تاسف خود را از مرگ فرمانده  هوگو چاوزفریاس رئیس جمهوری بولیواری ونزوئلا بیان میدارد. ما همبستگی خود را با طبقه کارگر ، با مردم ،  با دولت بولیواری ،  و با انقلابیون و کمونیستها که با شهامت برای آزادی اجتماعی و ملی مبارزه میکنند اعلام میداریم.
روند انقلابی در ونزوئلا که در آن میلیونها نفر از کارگران و جوانان در آن شرکت داشته اند دست اندر کار دمکراتیزه کردن جامعه و احقاق حقوق تهیدستان در بهداشت ، آموزش،  و تامین اجتماعی  بوده ،  تلاش داشته تا همگرائی اپوزیسیون به نیروهای ارتجاعی و الیگارشی  را درهم شکند ، و توده ها را برای دفاع از تحولات بسیج نماید.
دولت ونزوئلا با چاوز در راس آن سیاست مهم در هم آمیختگی در سطح آمریکای لاتین را در پیش گرفته است که شامل چندین کشور در منطقه بویژه کشورهای عضو آلبا میشود.  نقطه نظر این سیاست اسقلال تحولات در منطقه  و رودرروئی با مخالفت آشکار امپریالیسم آمریکا با آن می بلشد، امپریالیسمی که حاضر نیست از منطقه حیاط خلوت خود دست بردارد.
باین دلائل ، فرمانده چاوز از حمایت مبارزان و انقلابیونی که برای آزادی اجتماعی فعالیت میکنند  ، از حمایت کارگران و خلق ونزوئلا ، و از حمایت مردم آمریکای لاتین و دیگر کشورها برخوردار بوده است.  او بعنوان یک مبارز ، یک میهن پرست استوار ، یک ضد امپریالیست منسجم در عرصه فعالیت حضور پیدا میکند. مرگ چاوز ضایعه ای بزرگ خواهد بود برای مبارزه بر علیه استبداد و برای روند بسیار سخت ولی اجتناب ناپذیر کسب آزادی برای مردم. 
اما این ضایعه دردناک نقطه پایان مبارزه برای آزادی نخواهد بودد . بلکه برعکس ،  ما اطمینان داریم که طبقه کارگر ، خلق ، و جوانان ونزوئلا این مبارزه را به پیش خواهند برد. آنها دوستان واقعی را از دشمنان آشکار و پنهان  خود متمایز میکنند و قاطعانه در مبارزه برای آزادی  ، در مسیر انقلاب ، و بطرف سوسیالیسم  پیش خواهند رفت. با پرولتاریای انقلابی در رهبری ، مبارزه توده های ونزوئلا خواهد توانست که سرمایه داری و امپریالیسم را بگور بکشاند ، همان طوری که مبلرزات مردم  کشورهای  دیگر آمریکای لاتین و جهان این توانائی را دارند.
احزاب و سازمانهای مارکسیست لنینیست متشکل در کنفرانس بین المللی ، با انترناسیونالیسم پرولتری و با انقلاب پرولتری در جهان تجدید عهد نموده و بار دیگر اعلام  میکنند که یقین دارند که اعضای حزب مارکسیست لنینیست کمونیست  ونزوئلا و نیروهای واقعا انقلابی در کشور به مبارزه خود برای انقلاب و سوسیالیسم تا پیروزی ادانه خواهند داد.
کمیته هماهنگی کنفرانس احزاب و سازمانهای مارکسیست لنینیست
7 مارس 2013
ترجمه و تکثیراز حزب کارایران(توفان)

زنده باد انتزناسیونالیسم پرولتری!

تعیین حداقل دستمزد 487 هزار و 125 تومانی درسال جدید، یعنی ادامه محکوم کردن کارگران به مرگ تدریجی

آقای خامنه ای! شما به عنوان دیکتاتور ضد انقلابی که رهبری نظام سرمایه داری و سرکوبگر و دزد و مافیائی جمهوری اسلامی را به عهده دارد، آگاهانه و با برنامه ، راهی را بر گزیده اید که پایان آن سرنوشتی مشابه رژیمهای صدام و قذافی و اسد خواهد بود.
آقای خامنه ای! شما نه می خواستید و نه می توانستید ( به دلیل ماهیت طبقاتی خود ) از تجارب تاریخ درس بگیرید؛ که بدون اتکاء به کارگران و زحمتکشان و توده های میلیونی کشور و پایبندی به آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی و منافع ملی ، نمی توان در مقابل گرگهای امپریالیست ایستادگی و استقلال سیاسی را حفظ کرد.
آقای خامنه ای! شما با اجرای برنامه های اقتصادی نئو لیبرالیستی و تحریف آگاهانه اصل 44 قانون اساسی در جهت چوب حراج زدن به ثروت ملی جامعه در جهت منافع سرمایه داران خودی و باندهای مافیائی حکومتی تحت عنوان خصوصی سازی و تغییرات ارتجاعی در قانون کار در جهت منافع سرمایه داران و علیه نیروی کار و حذف تعرفه های گمرکی و واگذاری تجارت خارجی به مافیای بازاری موتلفه اسلامی عملاً تیشه به ریشۀ تولیدات صنعتی و کشاورزی داخلی زدید؛ و با حذف سوبسیدها و جهانی کردن قیمتها چنان به تورم و کاهش ارزش پول ملی و زیر خط بقا کشاندن میلیونها کارگر و زحمتکش شهر و روستا و افزایش شکاف طبقاتی دامن زدید که روی رژیم شاه را، که نوکر و سرسپرده امپریالیستها بود ، سفید کردید.
آقای خامنه ای! بر بستر چنین برنامه و عملکرد مخرب اقتصادی است که امپریالیستها با استفاده از نقاط ضعف آن که در واقع عدم اتکاء به منابع داخلی و وابستگی تمام و کمال به واردات می باشد ، تحریمهای اقتصادی را با هدف تحمیل فشار بیشتر بر کارگران و زحمتکشان اعمال کرده اند تا بر بستر نارضایتی و شورشهای خود جوش توده های گرسنه و جان به لب رسیده زمینه های مناسب را برای تسلیم  و نوکری بی قید و شرط حکومت شما  و مستعمره کردن ایران و یا تهاجم نظامی و تجزیه ایران فراهم آورند.
آقای خامنه ای! شما با ادامه سیاستهای سرکوبگرانه و آزادی کش و ادامه دادن به برنامه های اقتصادی مخرب و تحمیل حقوقهای یک ششم خط فقر به کارگران و محکوم کردن آنها به مرگ تدریجی عملا بر شاخه نشسته و بن می برید و به آسیاب دشمن آب می ریزید. شما دقیقا همان کاری را انجام می دهید که امپریالیستها و دشمنان خارجی این مردم می خواهند.
آقای خامنه ای! همه می دانند که شما تعیین کننده خطوط اصلی سیاستهای اقتصادی ، سیاسی ، نظامی و فرهنگی و حقوقی و امنیتی و سیاست خارجی و مسئول اصلی وضعیت کنونی کشور هستید و مجلس و قوه قضائی و دولت و نیروهای نظامی و انتظامی کارگزار دستورات شما هستند.
تعیین حداقل دستمزد 487 هزار و 125 تومانی  با توجه به هزینه مسکن ، خورد و خوراک و پوشاک و بهداشت و درمان و آموزش و ایاب و ذهاب عملاً به مفهوم محروم کردن کارگران از نیازهای اولیه زندگی ، گسترش حاشیه نشینی و فقر غذائی و مجبور کردن فرزندان کارگران به ترک تحصیل و گسترش کار کودکان و رها کردن بهداشت و درمان و مرگ در اثر بیماری و گسترش طلاق و روانپریشی و اعتیاد و فحشا و دزدی و قاچاق و سایر مصائب اجتماعی است.
آقای خامنه ای! اگر ویتنام و کوبا و ونزوئلا توانستند در مقابل تهدیدات و تجاوزات و توطئه ها و تحریمهای امپریالیستی مقاومت کنند به خاطر اتکاء رژیمهایشان به کارگران و زحمتکشان و توده های میلیونی مردم شان بود و نه به مشتی دزدهای مافیائی و شعبان بی مخ های چاقو کش و لومپن. در همه کشورهائی که واقعاً از موضع منافع ملی در عمل و نه ادعائی دروغین و ریاکارانه مقابل امپریالیستها ایستادگی کرده و می کنند سیاستهای اقتصادی و اجتماعشان دقیقاً در تضاد با عملکرد رژیم شماست؛ برای نمونه در ونزوئلا بعد از روی کار آمدن هوگو چاوز اقدامات زیادی در جهت ملی کردن صنایع و معادن و بانکها صورت گرفت و حداقل حقوق کارگران از 1548 بولیوار  ( 360 دلار ) به 2047 بولیوار ( 476 دلار ) افزایش پیدا کرد و قانون کار به نفع طبقه کارگر و زحمتکشان شهر و روستا تغییر یافت به صورتی که فعالیت سندیکائی  و حق اعتصاب و پرداخت به موقع حقوق و 40 ساعت کار در هفته و یک ساعت وقت غذا در روز و 20 هفته مرخصی زایمان حقی است که از طرف حکومت تضمین شده است . کارگران ونزوئلا در ازای اضافه کاری در روزهای شنبه دو برابر و در روزهای یکشنبه سه برابر حقوق دریافت می کنند. کارگر ونزوئلائی در صورتی که یک هفته بصورت مداوم کار کند معادل دو هفته حقوق می گیرد و در هفته بعد یک روز مرخصی با حقوق خواهد داشت. در ایران حداقل حقوق کارگران که معادل 214 دلار در سال 58 بود به 106 دلار در سال 92 کاهش یافته و بیش از 80 درصد کارگران با قراردادهای موقت و سفید امضاء کار می کنند و حتی  بسیاری از آنها کمتر از این حداقل تعیین شده دستمزد می گیرند.هیچ سندیکای مستقل و واقعی در ایران بصورت رسمی و قانونی فعالیت نمی کند . بسیاری از فعالین سندیکائی قهرمان نظیر منصور اسالو و رضا شهابی و ابراهیم مددی و علی نجاتی به اخراج و سالها زندان و شکنجه محکوم شدند.  اعتصاب در ایران نه فقط غیر قانونی است بلکه رژیم شما حتی از به گلوله بستن کارگران حق طلب نیز خود داری نمی کند که نمونه آن کشتار کارگران معدن خاتون آباد است.در ایران پرداخت همین حقوقهای یک ششم خط فقر نیز در بسیاری مواقع چندین ماه و حتی گاهی تا چند سال با تاخیر انجام می شود. حال اگر سر سوزنی صداقت و وجدان و شرافت در وجودتان داشته باشید عمامه تان را قاضی کنید و بگوئید هیچ سنخیتی بین عملکرد رژیم شما و رژیم هوگو چاوز در ونزوئلا وجود داشته یا دارد؟
آقای خامنه ای شما ریاکارانه و به دروغ ادعای انقلابی بودن می کنید در صورتی که در عمل به همه آرمانهای انقلاب خیانت کرده و در مقابل انقلاب مردم ایستادید و آن را به خاک و خون کشیدید.مردم ایران علیه رژیم دیکتاتوری و فاسد و دزد و نماینده سرمایه داری  شاه با هدف رسیدن به آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی انقلاب کردند. خمینی ، شما و همه دست اندر کاران حاکمیت جمهوری اسلامی در بعد از انقلاب در احیاء و باز سازی همان نظام سلطنتی و دیکتاتوری و ناعادلانه و فاسد و در بسیاری موارد حتی بدتر از گذشته اینبار با استفاده از حربه مذهب و خرافات و ریا و تزویر و دروغ و داغ و درفش و زندان و شکنجه و کشتار نقش اصلی داشته اید.شما با محکوم کردن کارگران و زحمتکشان میهن به مرگ تدریجی  و گسترش بی عدالتی اجتماعی و شکاف طبقاتی و مفاسد اجتماعی و اتکاء به دزدان مافیائی و نیروهای مزدور امنیتی تنها گور رژیم منحوس جمهوری اسلامی را  هر چه سریعتر حفر می کنید!
کارگران و زحمتکشان ایران با حفظ و گسترش اتحاد و همبستگی ملی خود و با همان آرمانهای انقلاب شکوهمند بهمن 57 به مبارزات خود برای رسیدن به آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی و حفظ استقلال سیاسی ادامه داده و با هوشیاری انقلابی ضمن دفاع از حق تعیین سرنوشت خود هرگز اجازه آلترناتیو سازی و تجاوز نظامی و توطئه ایجاد جنگ داخلی و قومی و قبیله ای و مذهبی و تجزیه کشورشان را به امپریالیستها و مزدوران آنها  نخواهند داد.

***

تشدید نزاع جناحهای رژیم در آستانه انتخابات قلابی

هرچه زمان باقی مانده برای برگزاری انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری ایران در ۲۴ خرداد ماه سال ۱۳۹۲ کوتاه تر می شود، جنگ داخلی در هرم قدرت رژیم چمهور اسلامی ایران حدت و شدت بیشتری بخود می گیرد. مقامات و افراد وابسته به جناحهای متخاصم رژیم تا آنجا که فساد، چپاول، غارتگری، رانت خواریشان مصالح عمومی و منافع ملی مردم و کشور را هدف قرار می دهد، با همدیگر به سکوت، چشم پوشی و مماشات رفتار نموده ولی آنجا که به منافع قشری و گروهی جناحهای حاکم تصادم می کند، بیرحمانه به افشای همدیگر دست می زنند. هنوز مدت زمان زیاد از آن نگذشته بود که در اثر مخالفت قوه قضائیه با درخواست رئیس قوه مجریه برای بازدید از زندانها، اختلافات قوای سه گانه حاکم در پی افشاگریهای رئیس جمهور صورت آشکار و علنی بخود گرفت. اگر چه این دوره از جنگ داخلی رژیم با پا در میانی ولی فقیه و خیانت نامیدن افشاگریها یا بعبارت دقیق تر، آگاه سازی جامعه از فساد مقامات رژیم تا حدودی فروکش کرده بود، اما پس از طرح استیضاح، شیخ الاسلامی، وزیر کار در مجلس، آتش اختلافات مجددا شعله ور شد.
تضادهای داخلی رژیم که پس از کنار زدن شخصیتهای اصلاح طلبان لیبرال در سال ۱۳۸۸، تدریجا به جنگ قدرت در میان رؤسای قوای سه گانه کشور- در یک سوی جبهه، قوه مجریه و در سوی دیگر آن، قوای قضائیه و مقننه انجامید، احمدی نژاد یکی دیگر از کارتهای «بگم بگم» خود، یعنی نوار گفتگوی فاضل لاریجانی، برادر کوچک باند لاریجانی ها با سعید مرتضوی را در صحن علنی مجلس به سمع نمایندگان رساند و از باندبازی و سوءاستفاده او از مقام و موقعیت برادران خود در دایره حاکمیت پرده برداشت. اما رئیس مجلس رژیم نیز در واکنش به این اقدام رئیس جمهور، به اطلاع خود از تخلفات و سوءاستفاده های برادر رئیس جمهور اشاره کرد و با اظهار تأسف از اینکه فیلم و نوار از او تهیه نکرده و آن را خلاف اخلاق می داند، در واقع، علنا به تهدید متقابل دست زد. این رخداد (شاید) غیره منتظره در مجلس نمایندگان رژیم، نشانی بود از اوجگیری دگرباره تشدید اختلافات داخلی در هرم قدرت رژیم و عزم رقبا برای تصرف کامل قدرت.
اوج گیری اختلافات درونی مقامات مسئول رژیم با ممانعت از سخنرانی علی لاریجانی، رئیس مجلس در قم و پرتاب کفش و مهر نماز به سوی وی از سوی تعدادی «کفن پوش» ظاهرا خودجوش، نشان داد که با هر چه نزدیکتر شدن زمان انتخابات، «تقدس» و اعتبار ولایت فقیه حداقل در نزد یکی از طرفین جنگ قدرت، یعنی هواخواهان رئیس جمهور از میان رفته و این بخش از اسلام پناهان مصمم اند بدون توجه به هشدارهای ولی فقیه، رقیب خود را به هر ترتیبی عقب برانند.
بی تردید، با درک همین واقعیت بود که سید علی خامنه ای بار دیگر وارد صحنه شد و اگر چه در سخنرانی خود ظاهرا موضع میانی گرفت و ضمن دعوت از طرفین برای حفظ آرامش، علنی نکردن اختلافات و تأکید بر پیامدهای خطرناک چنین رو در روئی ها، این بار برخلاف روزهای بعد از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در ۲۲ خرداد ماه سال ۱۳۸۸ که بصراحت از رئیس جمهور طرفداری کرد، نوک پیکان خود را مشخصا به سینه احمدی نژاد نشانه رفت و افشاگری وی در مجلس را اتهام ثابت نشده، عملی خلاف اخلاق و شرع دانست، از مافیای برادران لاریجانی به احترام نام برد و علی لاریجانی را «رئیس محترم مجلس» نامید.
اگر چه رؤسای دو قوه (برادران لاریجانی) پس از آخرین نصایح آیت الله خامنه ای، تقیه کرده و پای بندی خود به فرامین ولی فقیه را اعلام نمودند، ولی احمدی نژاد بدون اعلام عذرخواهی، تنها از عدم رضایت خود در «ناراحت کردن رهبر» سخن گفت. و لذا، چنین موضعگیری های نامشخص و مبهم در کنار همه آنچه که در طول سالیان اخیر در رأس هرم قدرت ایران «اسلامی» اتفاق افتاده و می افتد، از هرج و مرج سیاسی و تشدید نزاع داخلی رژیم حکایت می کند و نشاندهنده آن است که ولی فقیه دیگر قادر نیست اوضاع را بطرز دلخواه خود کنترل نماید.
در چنینی شرایط بلبشوئی است که  رئیس جمهور آمریکا باراک اوبا ما به مذاکره مستقیم با ایران علاقمندی نشان می دهد که چیزی جز سالوسی و ریاکاری سیاسی برای فضا سازی و کسب امتیازات ساسی و به زانو در اوردن ایران نیست. چرا که آمریکا باتکاء قدرت نظامی و مالی- اقصادی سارقانه خود، هیچگاه با هیچ کشوری وارد مذاکره و گفتگو برابر حقوق نشده و حقوق ملی هیچ کشور و ملتی را تاکنون برسمیت نشاخته و در شرایط فعلی جهان هم بعید است که برسمیت بشناسد. امپریالیستهای غرب و در رأسها آنها امپریالیسم عنان گسیخته آمریکا که در مخوف ترین پیمان نظامی تاریخ- ناتو متحد شده اند، بمنظور تأمین منافع غارتگرانه امپریالیسی- استعماری خود، همواره از موضع قدرت با کشورهای مختلف وارد گفتگو شده اند تا بتوانند از این طریق نیز امتیازات هر چه بیشتری از کشور «هدف»، از جمله ایران نیز بگیرند.
لذا، وظیفه عاجل حزب ما و همه  نیروهای انقلابی ایران است که  ضمن هوشیاری  واستفاده از فرصتها وتضادهای بین جناحهای مختلف رژیم جمهوری اسلامی و با حمایت ازحقوق دمکراتیک و آزادیهای اجتماعی و برقراری آزدایهای سیاسی و پیوند این مبارزه علیه تحریم اقتصادی ودخالت های بیشرمانه امپریالیستها درایران، صبورانه به سازماندهی مردم بپردازیم وازهیچ کوششی دریغ نورزیم. حضور فعال مردم در صحنه مبارزه و طرح تحریم انتخابات قلابی ریاست جمهوری و مخالفت با تحریم های ضد بشری اقتصادی و تجاوز نظامی به ایران شعارهای مشخص سیاسی در کارزار مبارزه علیه رژیم جمهوری اسلامی و توطئه های امپریالیستی علیه مردم ایران است.

****
نتایج شوم ده سال اشغال عراق



۱۰ سال از اشغال وحشیانه کشور عراق و به خاک و خون کشیدن دهها هزار مردم بیگناه می گذرد. آمریکا بدون توجه به اعتراضات میلیونها مردم آزاده جهان عراق را بخاطر منابع نفتی و اهمیت استراتژیکی به اشغال کامل خود در آورد.... همانطور که بارها سخن گفته ایم ماهیت این جنگ سوای دروغ پردازیهای رسانه های امپریالیستی و سوای تحریفات کارگزاران ریز و درشت آمریکائی نه آزادیخواهانه، بلکه ارتجاعی و استعماری است. امروز همه گان می دانند که هر آنچه رئیس جمهور پیشین آمریکا،آقای بوش و شرکا برای حمله به عراق تراشیدند دروغ بود و اشغال عراق بی پرده و بدون کمترین توجه به موازین و قوانین خود ساخته بین المللی و به بهانه مبارزه با تروریسم انجام گرفت. عراق نه با القائده همکاری داشت و نه صاحب سلاح کشتار جمعی بود. این تبلیغات برای اغوای مردم و افکار عمومی بود.

درخلال
۱۰ سال اشغال عراق، دو و نیم میلیون (۲۵۰۰۰۰۰) کشتۀ طبق گفته وزیر بهداشت عراق ، یک میلیون (۱۰۰۰۰۰۰) بیوه زن عراقی ،ـ چهار میلیون (۴۰۰۰۰۰۰) کودک یتیم عراقی).، هشتصد هزار (٨۰۰۰۰۰) عراقی ناپدید شده در بازداشتگاه‌های مخفی مرتبط با احزاب گوناگون حاکم (بر اساس شکایت‌های ثبت شده در وزارت کشور عراق).، سیصد و چهل هزار (۳۴۰۰۰۰) زندانی عراقی که بدون اعلام جرم، در زندان‌های ارتش ایالات متحده، زندان‌های دولت عراق، و زندان‌های واقع در منطقۀ کردستان به سر می ‌برند ، چهار و نیم میلیون (۴۵۰۰۰۰۰) آوارۀ عراقی در خارج از عراق ، دو و نیم میلیون (۲۵۰۰۰۰۰) عراقی آواره در داخل عراق (به گزارش وزارت آوارگان عراق)،هفتاد و شش هزار (٧۶۰۰۰) مورد ثبت‌نام شدۀ ایدز در عراق؛ این رقم قبل از تجاوز به عراق و اشغال آن کم‌تر از ۱۴ مورد بود (بنا به گزارش وزارت بهداشت عراق)،بیش از دوهزار پزشک و قریب به شش هزار نفر از روشنفکران و استادان دانشگاههای عراق ترور و یا به زندان افتاده اند.

آمریکا از بکاربردن فسفر سفید علیه مردم بی دفاع دریغ نکردو از قتل عام بیرحمانه مردم عراق درفلوجه به هدف نهایی اش برای نابودی جنبش مقاومت و ثبات دست نیافت. چشم اسفندیار زندان و شکنجه" دمکراتیک " درزندان مخوف ابو غریب عراق نیز بر کسی پنهان نیست و رسالت امپریالیست" دمکراتیک" آمریکا درجهان جز این نیست. اینهاست دستآوردهای شوم اشغال عراق در خلال ده سال اشغال.

هدف آمریکا از اشغال این کشور استقرار دائمی قوای نطامی و کنترل تمام و کمال منابع طبیعی این کشور بویژه نفت و محاصره ایران ازیک سوو اعمال هژمونی بر سایر رقبای امپریالیستی از سوی دیگر بود.آمپریالیست آمریکا موفق به نابودی زیرساخت اقتصادی و همه دستآوردهای 50 سال اخیر عراق گردید اما موفق نگشت اراده پولادین مردم عراق و مقاومت استقلال طلبانه ملت را درهم کوبد.ارتش متجاوز آمریکا همراه با قوای نظامی بیش از 30 کشور دیگر و درمجموع با یک نیروی 250 هزار نفری درمقابل پیکار مسلحانه مردم عراق ضربات سختی خورد و دریک جنگ فرسایشی و پرهزینه(طبق آمار رسمی هزینه جنگ 750 میلیارد دلار بوده است) در باتلاق بی ثباتی و بی دورنمائی فرورفته و چاره کار را درعقب نشینی و مستقر کردن قوا در کویت دیده است، تا در آینده هر لحظه لازم آید ارتش را مجددا وارد کارزار علیه" تروریستها" در عراق نماید. باراک اوبا رئیس جمهور آمریکا درطی مصاحبه ای پایان اشغال عراق را که وعده انتخاباتی ایشان بود اعلام و به دروغ بر ادامه گفتمان دمکراسی وسازندگی عراق مدرن تاکید ورزید.آمریکا هنوز دارای 20000 پرسنل نظامی و امنیتی درعراق است و نهادهای کلیدی و استراتژیک کشور را درکنترل خود دارد. هزینه سفارت آمریکا دربغداد با 5000 پرسنل درطی پنج سال 25- 30 میلیارد دلار بوده است.

اشغال عراق نشان داد که دمکراسی و آزادی از دل تحریم و تجاوز و بمباران زیرساختهای حیاتی ملت بدست نمی آید و امپریالیسم نمی تواند منادی رهائی بشریت باشد. درعراق نه انتخابات دمکراتیک برگزار شد و نه آزادی احزاب به معنای واقعی و نه رفاه و امنیت اجتماعی . بلکه برعکس آنچه که مردم عراق طی سالیان طولانی بدست آورده بودند توسط امپریالیسم و صهیونیسم نابود گردید وکشوربه عصر حجر پرتاب شد. آن بخش از اپوزیسیون ایرانی که درمقابل تحریم اقتصادی ایران سکوت کرده و بیشرمانه از تجاوز نظامی به ایران دفاع میکند،از سرنوشت غم انگیزاحزاب و سازمانهای عراقی نیاموخته و به اپوزیسیون خیانت ملی بدل شده است. ننگ تاریخ بر جریاناتی که از الگوی " دمکراسی" بمباران لیبی و عراق و افغانستان و یوگسلاوی وجنگ نیابتی سوریه ...الهام میگیرند و به مزدور امپریالیست تبدیل شده اند.

مبارزه در عراق مبارزه مذهبی نیست مبارزه ای ماهیتا آزادیبخش و استقلال طلبانه و ضد استعماری است. این نکات است که در تحلیل باید برجستگی پیدا کند. برای طرد امپریالیسم و صهیونیسم از ممالک تحت سلطه اشغالگران استفاده از هرگونه وسیله ابراز مقاومت و سرکوبی دشمن مشروع و قابل فهم است. خلقهای جهان حق دارند گور این دشمنان وهمدستان داخلی آنها را به عمیقترین وجه ممکن بِکَنند.
ملت عراق تن به تجزیه کشور نخواهد داد. سرنوشت ملت عراق باید فقط بدست مردم این کشور و بدون دخالت نیروهای خارجی تعیین گردد.
زنده باد اتحاد خلقهای عراق علیه متجاوزین آمریکایی ورژیم دست نشانده عراق!

توفان
سخن هفته
نقل از فیسبوک حزب کارایران
19مارس 2013

***



نابود باد امپریالیسم جهانی و درراس آمپریالیست آمریکا دشمن شماره یک بشریت!

دادخواهی برای مردم عراق
 فراخوان شبکه بین المللی ضد اشغال بمناسبت دهمین سالگرد بمباران عراق
مسببین این فاجعه باید محاکمه شوند
شبکه بین المللی ضد اشغال  که در برگیرنده سازمانها و نهادهای زیر است، بیانیه ای پیرامون دهمین سالگرد اشغال عراق صادر نموده است که ترجمه آن از نظر خوانندگان گرامی توفان میگذرد. این بیانیه که با احساس مسئولیت و موشکافانه در مورد شرایط کنونی عراق به رشته تحریردر آمده  و از حقوق حقه ملت عراق و حق تعیین سرنوشت آن به دفاع برخاسته است دارای نکات بسیارمهم و پراهمیتی است که مطالعه این سند را به همگان توصیه میکنیم.این سند درویژه نامه انجمن همبستگی  با عراق بمناست دهمین سالگرد تجاوز به عراق انتشار یافته  و در تارنمای آن قابل دسترسی است.           www.iraksolidaritet.se
 بخشی از اعضای شبکه بین المللی ضد اشغال به قرار زیر است:
تریبونال راسل، کمپین اسپانیا علیه اشغال برای استقلال عراق، مرکز فعال بین الملل، همبستگی زنان عراق برای عراقی مستقل و متحد، تریبونال جهانی شاخه پرتغال درمورد عراق و انجمن همبستگی عراق در سوئد...
***
جنگ غیرقانونی که در قالب "جبهه ائتلاف" به رهبری آمریکا و بریتانیا علیه عراق آغاز گردید بدرستی با تعریف دادگاه نورنبرگ همخوانی دارد و یک جنایت علیه صلح است. متجاوزین وعاملین یک چنین جنگی  باید در یک دادگاه بین المللی بخاطر عملکرد خود محاکمه شوند و به حقوق  قربانیان این تجاوز پاسخ  گویند.
شبکه بین المللی ضد اشغال سال 2013 را سال کمپین برای دادخواهی عراق نامید و خواهان محاکمه مسببین این فاجعه می باشد.
ده سال اشغال عراق، کشور را به ورطه نابودی کشانید، روند فرقه گرائی سیاسی تحت دکترین" پائول برومر" که برخلاف تمام قوانین بین المللی بود، مولود دو لت ناهنجار کنونی عراق است.
عراق امروزآئینه تمام عیاری از درهم ریختگی در تمام عرصه های خدماتی و نقض سیستماتیک حقوق بشر و ازجمله حق زیستن است.
فرهنگی با ریشه های عمیق تاریخی ویران ومورد تجاوز قرارگرفت و در هرج و مرج پرتاب شد. علیرغم عقب نشینی نیروهای نظامی از خاک کشوردر اواخر سال 2011، عراق هنوز آزاد نشده است. عراق همچنان در چنگال دستگاه آمریکا گرفتار است و دولت دست نشانده متمایل به ایران با اعمال فرقه گرایانه  و خشونت، زندگی مردم عراق را به خطر انداخته است. تا زمانیکه مردم عراق کنترل کامل کشورشان را در دست نداشته باشند، فضایی برای نظارت دمکراتیک در کشور باقی نمی گذارد. فساد دولتی و نقض حقوق بشر درسایه حضور آمریکا، ایران، اسرائیل و سایر نیروهای محلی ادامه دارد.
شبکه بین المللی ضد اشغال  از استقلال و حق تعیین سرنوشت کامل مردم عراق حمایت میکند و با مرحله جدید اشغال و حاکمیت غیر قانونی و فرقه ای و نفاق افکن  مخالفت می ورزد.
ما همگان را به فراخوان کمپین 2013 به مناسبت دهمین سالگرد اشغال عراق فرا می خوانیم که این امر تائید گفتمان زیر است:
1-     شرط کامل پایان اشغال عراق این است که تمامی قوای نظامی خارجی و مشاورین غیر نظامی، نیروهای امنیتی و مستخدمین قراردادی و سربازان مزدور خاک عراق را ترک کنند و تمامی پیمانهای دراز مدت، شالوده سیاسی و قوانینی که تحت اشغال کشور به اجرا در امدند و در تضاد با عهد نامه ژنو می باشند، ملغا گردند.
2-     وحدت عراق  باید مورد حمایت قرارگیرد و هرگونه تلاش خارجی برای تجزیه کشور باید مردود اعلام شود.  بخاطر موقعیت سوق الجیشی و ژئو پلیتیک و ثروت عظیم عراق، ثبات در یک عراق امن و  متحد و مستقل  بنفع مردم عراق، منطقه و جهان است.
3-      جنبش ضد اشغال عراق، تنها نهاد مشروع  و نماینده واقعی مردم عراق است. همانطور که دربیانیه Le Feyt تاکید شده است( بیانیه لی فیت در سال 2008 در شهر لی فیت فرانسه با حضور بسیاری از احراب و سازمانها و جنبشهای ضد اشغال درمورد استقلال عراق وخروج تمامی نیروهای متجاوز از خاک کشور...... به تصویب رسید- توفان)، هرگاه پرچم استقلال عراق دردست  جنبش مقاومت عراق قرار داشته باشد، این جنبش  درعمل  نماینده و بیانگر اراده مردم عراق برای وحدت و مخالف  با هرگونه  فرقه گرائی است.
4-     حقوق بشرهمچنان نقض میشود. دستگاه امنیتی عراق ماشین سرکوب و مرگ است. کشتار دسته جمعی و سیستماتیک و محاکمه زندانیان بدون دادگاه منصفه  درکشور جریان دارد. دهها هزار عراقی بطور خودسرانه دستگیر و زندانی شدند و در زندانهای رسمی و غیر رسمی بسر می برند. شکنجه بطور گسترده ای همچنان جریان دارد. ما خواهان آزادی فوری همه زندانیان سیاسی که بدون محاکمه و دادگاه در زندان بسر می برند و توقف بازداشتها و اعدامهای خودسرانه هستیم. ما خواهان لغو فوری اعدام در عراق هستیم. 
5-     میلیونها عراقی بنابر دلایل داخلی و یا شرایط اشغال کشور از مملکت رانده شدند. تا زمانیکه امنیت و تبات به کشور باز نگردد دورنمائی برای بازگشت آنها نیز باقی نمی ماند. اقدامات عاجلی باید برای حفاظت و حقوق و ارزشهای انسانی آنها صورت گیرد
6-      پنتاگون عراق را به  محلی برای آزمایش سلاح شیمیائی، اورانیوم رقیق شده و سایر سلاح تبدیل کرده است..سازمان بهداشت جهانی باید اثرات این سلاحها را بر مردم عراق مورد بر رسی قراردهد. آمریکا موظف است   تمام مخارج  پاکسازی مناطق آلوده به  مهمات جنگی را به عهده گیرد.
7-     تمام کشورهائی که در اشغال عراق شرکت داشتند به لحاظ حقوقی موظفند هزینه بازسازی شالوده جامعه و ملک و مال خصوصی  مردم را بپردازند. به مردم غیر نظامی عراق که اینهمه مصیبت کشیدند باید خسارت  اقتصادی پرداخته شود.
8-     تمام جنایتکاران جنگی باید زیر نظر یک دادگاه بین المللی مورد تحقیق قرار گیرند. کارمندان امریکائی و سایرین  به لحاظ حقوقی مسئول دروغها و سیاستی هستند که منجر به تجاوز  به مردم عراق گردید. ما قضات تریبونال جنگی kuala Lumpur ( دادگاهی که در ماه مه 2012  در مالزی جرج بوش، چنی و رامزفلد را  بخاطر شکنجه و جنایت جنگی محکوم کرده  و حکم  جلب آنها را  صادر نموده است-توفان)  و سایر ارگانهای رسمی را برای محاکمه آنها (جرج بوش، چنی و رامزفلد) فرامی خوانیم.
9-     ارگانهای بین المللی موظفند باردیگر مساعی خود را برای تامین نیازهای انسانی مردم عراق، برای محافظت کادر پرشکی و سایر دانشگاهیان  و بررسی لطمات مکانهای باستانی  بویژه  تهیه گزارش ویژه در مورد حقوق بشر توسط نهاد سازمان ملل متحد بکار گیرند.       

شبکه بین المللی ضد اشغال  پیرو معنوی تریبونال جهانی در مورد عراق است، تریبونالی که نماینده دادگاه خلق و تلاشی برای آغاز روند محاکمه  مسببین و  منعکس کننده تاریخ بود.
ما تاریخی که توسط فاتحان و نیروهای متجاوز که کشور مستقلی را بطور غیر قانونی به اشغال خود درآوردند، نوشته شود نمی پذیریم. سازمان ملل متحد با سکوت خود،نقش خود را بازتاب داده است.ما معتقدیم که سکوت به معنای مشارکت است. ما همگان را فرا می خوانیم به ما بپیوندند و با صدای رسا و بلند وروشن دادخواهی  برای عراق  و محاکمه مسببین را طلب نمایند! 
شبکه بین المللی ضد اشغال
بمناسبت دهمین سالگرد اشغال عراق
***
گشت و گذاری در فیسبوک
ده سال پس از اشغال عراق
استقبال ازتجاوز امپریالیستی و" تبدیل جنگ به جنگ داخلی"!

 بیستم مارس اول فروردین بمناسبت دهمین سالگرد اشغال عراق رفیقی متنی بدین مضمون درفیسبوک به اشتراک گذاشت:
"اخیرادرگفتگوی کوتاهی با جوانی که به فارسی تکلم میکرد وازالگوی «رهائی کردستان عراق» الهام میگرفت نکاتی شنیدم که بازگوکردنش خالی ازفایده نخواهد بود.شستشوی مغزی ودرجه سقو...ط تااین اندازه فاجعه بار،حیرت انگیز است:
«رهائی مردم ایران با اتکا به نیروی خود محال است.الگوهای گذشته مارکسیستی را باید بدور ریخت وسخن ازمبارزه ضد استعماری آنهم درقرن بیست ویکم مضحک است.الگوی عراق٬افغانستان ولیبی...الگوی بسیارکم هزینه ترازانقلاب بهمن
۵۷ است ورهائی ازشرطالبان وصدام وقذافی ...یک گام تاریخی به جلوست.»
خونم که ازاین همه جهل ونادانی بجوش آمده بود با کلامی آرام پاسخ دادم:
عزیزم ٬هرگاه ازانسانیت به توحش وحیوانیت بازگشتم با شما همراه خواهم شد"

درنقد این مطلب ، دوستی که ازسیاست تبلیغ "ممانعت از تجاوز به عراق" به مذاقش خوش نیامد در تمجید از تبدیل جنگ تجاوزکارانه به جنگ داخلی و نتایج مترتب برآن درعراق مطالبی اظهارداشته که جزدر پارکابی امپریالیسم برای سرنگونی رژیم عراق، ایران، افغانستان و لیبی و سوریه معنا نمی دهد. این دوست که خود را پیرو صدیق" جبهه سوم" و جنگ انقلابی داخلی" میداند چنین بیان داشته است:
"بایستی دقت کرد که وقوع جنگهای ارتجاعی امپریالیستی در منطقه اجتناب ناپذیر بوده و خواهد بود . اما آیا در شرایط وقوع ان بایستی تنها با ان مخالفت ورزید و تنها شعار صلح سرداد و یا اینکه بایستی از راهکار انقلابی برای پایان ان استفاده نمود که همانا تبدیل جنگ ارتجاعی خارجی به جنگ انقلابی داخلی است . چرا ما از شرایط ضعف و استیصال ارتجاع حاکم برای وارد نمودن ضربه آخرین حداکثر استفاده را ننمائیم ؟ نمیگویم که همانند جریانات مزدور نقش ایفا نمائیم بلکه میتوان از مردم دعوت نمود که در صورت وقوع چنین جنگی موضع مستقل خویش را اتخاذ نموده و در سنگرهای مستقل و آزادیخواهانه خویش بر علیه ارتجاع حاکم و سلطه امپریالیسم مبارزه نمایند . از اینروست که بایستی شعار تبدیل جنگ به جنگ داخلی از همین حالا برای توده ها جا بیالفتد و انها را برای ان زمان توجیه نمود".. ودر ادامه از الگوی کردستان عراق که جنگ را به جنگ انقلابی تبدیل کردند بدین شکل پرداخته است:
"  درجریان عملیات فروغ جاویدان مجاهدین در منطقه کرمانشاه مردم به محض شنیدن عبور واحدهای مسلح مجاهدین از مرز در شهرهای گیلانغرب . شاه آباد و کرند و کرمانشاه و حتی همدان در انتظار ورود انها ماندند تا به محض ورود آنها همانند انچه در شاه آباد کردند و به قلع و قمع مزدوران پرداختند در بقیه شهرها نیز چنان عمل کنند . بسیاری از انها حتی نسبت به مجاهدین نیز سمپاتی نداشتند اما انچه را که روی داده بود بهترین فرصت برای حرکت میدانستند و به حق هم چنین بود که انها تصور مینمودند . جوانان اکثرا در تلاش تهیه سلاح بودند بدون اینکه از جایی و یا جریانی خط بگیرند . بله هم توده ها و هم ما نیز میدانیم فشار یک جنگ ویرانگر ارتجاعی همانند جنگ ارتجاعی دول ایران و عراق بر دوش کارگران و زحمتکشان و عموم تو.ده های تحت ستم است اما آآیا به قول معروف قرار است در جنگ حلوا پخش نمایند که اینچنین از بمباران و گلوله باران و .... صحبت میکنید . همان مردمی که شما در کردستان عراق از آنها صحبت میکنید بعد از خلاصی از دست ستم رژیم ارتجاعی صدام حسین و رفع ستم ملی اکنون برای احقاق حقوق اقتصادی و اجتماعی خویش تلاش و مبارزه میکنند و وسعت فعالیتهای سیاسی و اجتماعی کنونی کردستان و عراق با آنچه در زمان صدام حسین بود قابل مقایسه نیست و توده ها گامها به پیش رفته اند . و این میسر نمیشد جز اینکه همواره توده ها سعی نموده اند از شرایط تازه بسود رشد روند مبارزه خویش استفاده نمایند..."


پاسخ به این نقد:
حداقل انتظاری که ازاین دوست میرود این است که نظراتش را درمورد رخداد های واقعی اشغال عراق وافغانستان.... سبک وسنگین کند ببیند چرا سازمانهای چپ همنظرشان دراین دو کشورموفق نشدند درپارکابی متجاوزین قدرت را دردست گیرند بلکه برعکس به آلت دست استعمارگران تبدیل شدند.ازاین تجارب تلخ باید آموخت وازذهنیگری وچپروی کودکانه پرهیز نمود. نظردوستان را به چند کامنت زیردرنقد نظرات بغایت انحرافی و خطرناک این دوست جلب می کنیم.

 1- هرمقولهﺍﯼ را باید به طور کُنکرت و مشخص مورد نقد و تجزیه و تحلیل قرارداد تا بتوان نتایج مترتب بر آن را بیرون کشید. مقولۀ خلقﻫﺎﯼ تحت ستم درارتباط با مقولۀ ستمگری امپریالیسم و الحاق تعریف می گردد.آیا باید از خلقﻫﺎﯼ تحت ستم برای رهائی ملی دفاع کرد یا نه؟ این که تاکتیک کمونیستﻫﺎ چه باشد ،بحث دیگری است. جنگ امپریالیستی جنگی ارتجاعی برای تقسیم مجدد جهان و کسب اشغال سرزمینﻫﺎﯼ جدید و مواد خام است. جنگ رهائیبخش جنگی دفاعی برای کسب استقلال است.تاکتیک و نوع برخورد با این دومقوله باید متفاوت باشد در غیر این صورت به دگماتیسم در خواهیم غلطید.متأسفانه همین درک غلط از مقولات است، که عدهﺍﯼ از جریانات سیاسی جنگ احتمالی و تجاوزکارانه علیۀ ایران را از هر دو سو ارتجاعی ارزیابی می کنند و مدام جنگ جهانی اول را مثال می آورند.یعنی رژِیمﻫﺎﯼ سرمایهﺪاری ایران و عراق در دورۀ صدام حسین را.... امپریالیستی همانند روسیه 1917 می پندارند و ساز "جبهۀ سوم و جنگ را به جنگ داخلی" تبدیل کنیم راه می اندازند ، بدون این که قادر باشند یک تحلیل درست سیاسی، اقتصادی و منطقی ارائه دهند. نوع برخورد ما به اشغال عراق، افغانستان و لیبی و. احتمالاً سوریه و ایران..... اگر مبتنی بر درک درست از ماهیت امپریالیسم و جنگ برای مواد خام وسرکردگی بر دیگر رقبای امپریالیستی نباشد، به نتایجی می رسیم که اپوزیسیون مرتجع عراق، افغانستان، لیبی ... رسید و این فاجعه بار است.

.
2. تجاوز نظامی به عراق، افغانستان، لیبی، احتمالاً ایران دارای یک ماهیت است. این جنگ از طرف امپریالیستﻫﺎ به طور مشخص آمریکا برای تصاحب مواد خام، نفت و گاز و ایجاد پایگاهﻫﺎﯼ نظامی و کنترل رقبای تازه نفس نظیر چین و یا اتحادیۀ اروپا است.همۀ اینها به منظور حل بحران امپریالیستی است که اگر به صورت منطقهﺍﯼ حل نگردد در نهایت امکان رودر روئی امپریالیستﻫﺎ و جنگ جهانی منتفی نیست. حل بحران امپریالیستی با ویران سازی زیر بنای کشورهائی مثل عراق و ایران و لیبی و افغانستان و با خاک یکسان کردن این ممالک و نابودی میلیونﻫﺎ نفر از مردم محروم و زحمتکش و فرار موج میلیونی انسانﻫﺎ به بیرون از کشور انجام می گیرد.پس این تجاوز محکوم است باید مانع این تجاوز جنایتکارانه شد. باید با صدای رسا و روشن و به صورت متحد گفت که تجاوز امپریالیستی به ایران موقوف، اشغال و بمباران ایران محکوم است. آمریکا و اسرائیل حق ندارند به ایران تجاوز کنند. این نقض تمام کنوانسیونﻫﺎﯼ بینﺍلمللی و نقض قوانین خود ساختۀ سازمان ملل متحد است و باید محکوم گردد.
3- حال اگر بر فرض مثال تجاوز به ایران صورت گیرد، این مردم ایران به وِیژه محروم ترین اقشار جامعه هستند که آسیب می بینند. این تجاوز ابتدا زمینی نیست، بلکه یک تجاوز مهیب و ویرانگر هوائی با بمب افکنﻫﺎﯼ غول پیکر است. آن قدر ایران را از هوا می کوبند تا با خاک یکسان شود، تا سرانجام رژیم سرنگون گردد و رژیمی ارتجاعی تر اما نوکر آمریکا بر مسند قدرت بنشیند . تازه در اینجاست که مقاومت در روی زمین آغاز می گردد. حال در این شرایط چه باید کنیم؟ نیروهای پیشرو و دررأس آن کمونیستﻫﺎ باید همۀ مردم ایران را به مقاومت در مقابل متجاوزین و نوکرانشان دعوت کنند و در جبههﺍﯼ ملی و میهنی در مقابل اشغالگران بجنگند. باید دشمن اصلی و متجاوز خارجی را مورد هدف قرار داد و به دیگر نیروهای مسلح که خواهان مقاومت در مقابل متجاوزین هستند اعلان آتش بس داد. شعار ما این است: تمام سلاح به سوی دشمن متجاوز خارجی و بیرون ریختن اشغالگران از خاک ایران و کسب استقلال ملی.... تنها در این بستر مبارزه است که کمونیستﻫﺎ می توانند قدم به قدم اعتماد مردم را به دست آورند و سرانجام با حل مسئلۀ ملی به مسئلۀ داخلی و مطالبات مردم پاسخ گویند. حال دوست عزیز! شما چه فکر می کنید و در کجای این حوادث ایستادهﺍید؟ تاکتیک شما چیست؟ چگونه می خواهید با یک دست تیر به سوی دشمن خارجی رها کنید و با دست دیگر به سوی دشمن داخلی؟ و در آن واحد همۀ تضادهای جاری را حل کنید.!!این جبهۀ سومی که نام می برید در کجاست؟ چرا امروز قبل از تجاوز به کشور توسط آمریکا رژیم را توسط جبهه تان سرنگون نمی کنید.؟ منتظر چه هستید؟ اگر نیرو دارید، نفوذ در بین مردم دارید، بفرمائید این گوی و این میدان! با شعار توخالی و کشیدن چک بی محل که نمی توان به مسائل پیچیدۀ اجتماعی پاسخ داد. باید بیشتر تعمق کرد و سنجیده حرکت نمود.


4- نیروهائی که در پارکابی امپریالیست درنده آمریکا و با همکاری این ابرقدرت آدمخوار رژیم صدام را سرنگون کردند همه گی نوکری کاخ سفید و پنتاگون را دربست پذیرفتند. اپوزیسیون خودفروخته چلبیسم عراقی و ناسیونال شونیستهای کرد برای زدن رژیم صدام حسین تن به خیانت و جاسوسی برای امپریالیست آمریکا دادند و در ویران سازی و کشتار میلیونی مردم عراق سهیمند. این باعث تاسف است که شما از الگوی استعماری و ارتجاعی "دولت مستقل" کردستان عراق به رهبری بارزانی و طالبانی که بدون اربابشان اجازه نوشیدن آب ندارند دفاع میکنید. دوست نازنین چرا بیراهه می روید ، چرا از استعمار فضیلتی ساخته اید و نتایج فاجعه بار بمباران و ویرانی عراق را نمی بینید و نمی خواهید ببینید که اشغال عراق که برای چنگ اندازی به چاههای نفت بود نه موجب آزادی عراق گرذید و نه امنیت و نه استقلال .

ما درچند کامنت بالا تاکید کریم که سیاست ممانعت از تجاوز نظامی به عراق و تمرکز تبلیغات برای جلوگیری از بمباران عراق سیاست صحیحی بوده اگرچه جتبش صلح و ضد جنگ موفق به پیش گیری ازاین تجاوز نگردید. اما این امر دلیل نمی شود که ما در کنار متجاوزین بر شیپور تجاوز به عراق بدمیم تا بتوانیم از "قرصت مناسبی" که برای نیروهای اوپوزیسیون بوجود می آید به کسب قدرت سیاسی نائل آئیم.؟! با یک نگاه منصفانه به اوضاع کنونی عراق بعد از ده سال اشغال جنایتکارانه  بر خلاف نظرات عده ای ساده لوح  و فریبخورده نشان میدهد که.شیرازه کشور ازهم پاشیده و عراق صد سال به عقب پرتاب گردید ه است.ما با همین وضعیت درمورد افغانستان و لیبی روبرهستیم و سوریه که با دخالت ممالک امپریالیستی و نوکران منطقه ای اش در تب جنگ میسوزد.... از سیاست امپریالیستی برای ایجاد نظم نوین نئو استعماری سرچشمه میگیرد. سرنگونی رژیم ضد دمکراتیک و مستبد عراقی یا ایرانی و سوریه ای و... افغانی وظیفه خود مردم آن کشور است و نه نیروهای استعماری. این سیاست را باید دائم تکرار کرد و از نزدیکی به اجانب و ابرقدرتهای امپریالیستی پرهیز نمود.مبارزه برحق مردم برعلیه عفریت داخلی بدون پیوند با مبارزه عفریت خارجی و همبستگی خلقهای منطقه علیه امپریالیسم وارتجاع به سرانجام نخواهد رسید.

***
دنیای مافیائی اسلامی          
در دنیای مافیائی اسلامی، هر کس در پی ساختمان دستگاه تامین امنیت جانی و معاش خود است. تمام دستگاه دروغ و فریبکاری و ریاکاری ملاها درهم پاشیده است. اگر رئیس قوه قضائیه قاتلان جنبش دموکراتیک 22 خرداد را رها می کند، اگر ت...روریستهای رئیس جمهور و خامنه ای و مصباح یزدی و رفسنجانی راست راست راه می روند و مورد پیگرد قانونی قرار نمی گیرند، پس هر کس برای تامین امنیت خویش و ترس از فردائی که بهر صورت فرا می رسد و ترس از بی مهری بالا سری ها، ترس از تجربه سقوط منتظری ها، رفسنجانی ها، موسوی ها، خاتمی ها، کروبی ها، شریعتمداری ها و... می رود تا سند جمع کند، پرونده سازی کند، اندوخته مالی از راههای نامشروع انباشت نماید، ماموران مسلح و چاقوکشان حزب ﷲ، انصار حزبﷲ، کفن پوشان، مریدان خود را سازمان دهد و داشته باشد. دزدی و بی قانونی و مریدبازی و لشگرکشی و یارگیری به رکن اساسی اداره جامعه ناامن بدل می شود. دیگر نزاعها، نزاع دارو دسته های قدرت است که همه آنها برای حفظ نظام سرمایه داری، ولی در تحت رهبری گروه بزن بهادر و خونی خویش، فعالیت می کنند. آنها بین هم ازدواج می کنند تا مانند قرون وسطی با دختر دادن و پسر گرفتن اتحاد قبیله ها و امنیت جمعی را تامین کنند. این وضعیت در ایران فقط از حاکمیت آن دسته های مافیائی ساخته است که از "برادارن پاسدار قاچاقچی" تشکیل می شود تا کفن پوشان حرفه ای قم و برادران چاقوکش بسیجی.

یکی دارای اسکله های مخفی است تا جنس به ایران وارد کند و در بازار بدون نظارت دولت و پاسخگوئی به مجلس بفروشد و میلیاردر شود و دیگری در پی آن است که چگونه نظام بانکی را تلکه کند و با خیال راحت ساکن کانادا شود. یکی با قدرت اسلحه می چاپد و دیگری به تجار خودی اعتبار ورود اجناس بنجل را می دهد تا از این بابت کمیسیونی بگیرد و راه دزدی را باز کند. تاثیرات فاجعه آمیزش برای جامعه برای این مافیائی ها مهم نیست. رهبرانِ در قدرت، تامین عمر خود را نه در خدمت به مردم و زیستن در ایران، بلکه در فرار به کانادا می بینند و بسیاری از آنها از هم اکنون در آنجا دارای ثروتهای میلیاردی هستند. رفسنجانی نخستین آنها حتما نبوده است. نزاع حاکمیت که بحران درونیش تشدید شده است ناشی از همین نابسامانی مافیائی است. ترس از مردم و ترس از رقبا، قبیله های مافیائی را بجان هم انداخته است. رژیمی که امنیت هیچکس را محترم نمی شناسد خود در آشی که پخته است دست و پا می زند.

توفان
سخن هفته
نقل از فیسبوک حزب کارایران
22 اسفند 1391

***
. -------------------------------------------------------------------------------


رژیم درمحاصره داخلی وخارجی

رژیم مافیایی جمهوری اسلامی امروزدردوجبهه خودرا درمحاصره می بیند.جبهه بیرونی ودرراس آن توسط آمریکا و متحدینش ودرجبهه درونی توسط عموم مردم ایران.هراس ووحشت رژیم ازجبهه درونی هزار بار بیشترازجبهه بیرونی است.تقلای سا...زش همه جناحهای رژیم با جبهه بیرونی برای سرکوب وخاموش کردن جبهه داخلی یعنی مردم ایران غیرقابل انکاراست. اینکه رژیم تا چه اندازه موفق خواهد شد تا خود را ازاین مخمصه نجات دهد زمان نشان خواهد داد. امید است هرچه سریعترعمرنکبتباروی بدون دخالت اجانب توسط طغیان جبهه داخلی به پایان رسد.هرنوع کپی برداری والهام گرفتن ازسقوط رژیمهای لیبی٬افغانستان وعراق ویا جنگ نیابتی سوریه برای مردم ایران فاجعه بار خواهد بود. هرنوع کپی برداری از جنگ جهانی امپریالیتسی و«شعارتبدیل جنگ خارجی به جنگ داخلی» والگوبرداری ازدوران روسیه امپریالیستی ٬ذهنی گری محض و یک بیماری کودکانه وبه آلت دست تبدیل شدن نیروهای متجاوز امپریالیستی است.نمونه زنده عراق ولیبی وافغانستان کنونی....آموزنده است.آموخته را دوباره آموختن خطاست.ازنقش پارکابی امپریالیسم برای سرنگونی رژیم جدا باید پرهیزنمود.


***

توفان شمارۀ 157 فروردین ماه 1392
 ارگان مرکزی
حزب کار ایران منتشر شد.

دراین شماره مقالات تحلیلی درمورد کره شمالی، درگذشت هوگو چاوز، فشارهای امپریالیستها بر جمهوری اسلامی
 و تشدید اختلافات دسته بندیهای مهم درون رژیم...و را می خوانید.
این مقالات را می توانید از طریق تارنمای توفان بخش توفان HTML
تهیه نمائید.
توفان را بخوانید و بدست دیگران برسانید!

رفقا، دوستان و یاران مبارز!

برای پیشبرد نبردعلیه رژیم سرمایهﺩاری جمهوری اسلامی، علیه امپریالیسم جهانی،علیه رویزیونیسم وضد انقلاب ترتسکیسم و شبه ترتسکیسم و تقویت جنبش کمونیستی ایران به حزب کارایران (توفان) کمک مالی کنید!

پارهﺍﻯ از انتشارات جدید توفان از سایت اینترنتی:

* برعلیه عامیانه کردن شعار انتقاد از خود ــ استالین
* گزارش سیاسی کمیتۀ مرکزی به کنگرۀ چهاردهم حزب کمونیست (ب) اتحاد شوروی
* گزارش سیاسی کمیتۀ مرکزی به کنگرۀ پانزدهم حزب کمونیست (ب) اتحاد شوروی
* جنبۀ بین المللی انقلاب اکتبر ــ استالین
* مارکسیسم و مسئلۀ ملی ــ استالین
* ترتسکیسم، ضدانقلاب در پوشش ــ م. ج. اولژین
* سخنرانی و نطق استالین به مناسبت شروع جنگ کبیر میهنی
* مانیفست حزب کمونیست ــ مارکس و انگلس
* امپریالیسم به مثابۀ بالاترین مرحلۀ سرمایهﺪاری ــ لنین
* توطئۀ بزرگ کتاب سوم
* توطئۀ بزرگ کتاب چهارم

---
آدرس سایتها ووبلاگهای مرتبط با حزب
www.toufan.org
http://www.kargareagah.blogspot.com/
http://kanonezi.blogspot.com/
http://rahetoufan67.blogspot.com/
ازتوفان در فیس بوک و توییتر دیدن کنید.
.
از فیسبوک توفان انگلیسی دیدن کنید
دست امپریالیستها از ایران و منطقه کوتاه باد!
کلوخ انداز را پاداش سنگ است
سند سازی بر ضد دولت کره شمالی ادامه دارد

مسئله کره شمالی دوباره داغ شده است و سند سازی بر ضد دولت کره شمالی ادامه دارد. اوباما هر روز از انبان حمایت از حقوق بشرش کلوخی به سمت کره شمالی پرتاب می کند و جایزه صلح نوبلش را گردگیری می نماید.
در 12 فوریه 2013 دولت مستقلِ کره شمالی که ارباب بالا سر نمی خواهد، بر اساس حقوق مسلمش، آزمایشات هسته ای زیرزمینی انجام داده است که قطعنامه غیرقانونی و زورگویانه 2094 شورای امنیت سازمان ملل آنرا محکوم می کند. شورای امنیت سازمان ملل در قطعنامه 2087 خود در 22 ژانویه 2013 نیز پرتاب یک ماهواره به فضا توسط کره شمالی را در 12 دسامبر 2012 انجام گرفته است، بطور زورگویانه و غیر قانونی، محکوم کرد. تو گوئی شورای امنیت سازمان ملل که به زیر سلطه زورگوئی امپریالیستها و در راسشان امپریالیست آمریکا قرار دارد، کار دیگری جز محکوم کردن، لیبی، فلسطین، ایران، سوریه و کره شمالی و تحریم و تنبیه مردم این کشورها و ممانعت از تحقق حق مسلم آنها ندارند. این شورای امنیت که محل بده بستان قدرتهای بزرگ است به صهیونیستهای اسرائیلی مصونیت می دهد و به ممالکی که باب طبع آمریکا نیستند ناامنی. مفهوم نیست که چرا نام خود را شورای امنیت گذارده است.
خانم سوزان رایس در تائید این اقدامات تنبیهی اظهار داشت: "توانائی کره شمالی برای اینکه برنامه غیرقانونی اتمی و موشکی خویش تکمیل کند با مشکل روبرو می شود".
جالب این جاست که خانم رایس با بی شرمی اقدامات غیر قانونی و آمرانه امپریالیست آمریکا را به پای کره شمالی می نویسد که حق دارد از تمام حقوقی برخوردار باشد که سایر ممالک نظیر آمریکا، کره جنوبی، ژاپن، چین و  انگلستان و... برخوردارند.
ناگفته نماند که این قطعنامه سرهمبندی شده برای آمریکا و سیاست راهبردی وی در منطقه تنها جنبه تبلیغاتی دارد، گرچه که از نظر ادامه روابط این قطعنامه وظایفی برای چین و روسیه با کره شمالی ایجاد نمی کند، ولی گویای نقض حاکمیت ملی کره شمالی  توسط چین و روسیه هم می باشد.
خوب است کمی به عقب برگردیم.
برای سرکوب جنبش ملی و کمونیستی در کشور کره بعد از جنگ جهانی و اخراج ژاپنیهای همدست هیتلر و متجاوز و اشغالگر از خاک کره که کشور کره را مستعمره خود داشتند و 35 سال در آن ساکن بودند، امپریالیست آمریکا به بهانه حمایت از مردم کره با اعمال زور در شورای امنیت سازمان ملل به کشور کره لشگر کشید تا مانع پیروزی کمونیستها شود که ارتش آنها به سئول رسیده بود. امپریالیست آمریکا موافق نبود که استقلال کره با اخراج امپریالیست ژاپن و نابودی نازیسم تحقق پذیرد. آنها که از آن سر دنیا به مرزهای چین و شوروی و کره آمده بودند به کمک ژنرال مک آرتور 700 هزار نفر را در جنگ کره به قتل رسانده و در بخش اشغالی کره توسط آمریکا یک حکومت فاسد و مستبد و بدنام و دست نشانده را به اقتضای منافع خود بر سر کار آوردند. سینگمان ری مظهر یکی از رژیمهای خونخوار و فاسد و دست نشانده آمریکا در بعد از جنگ جهانی دوم در جهان بود.
برای این تجاوز امپریالیستها به کشور کره و ممانعت از استقلال آن، آنها به سند تبرئه آمیزی نیاز داشتند که جنایات آنها مجاز شمرده شود، آنرا شورای امنیت سازمان ملل که دولت شوروی در آن نشست شرکت نداشت و دولت تقلبی چانکایچک که حاکم جزیره فرمز بود و بنام خلق چین در آن شرکت داشت، صادر شد. آنها نیروهای "حافظ صلح" را به عنوان پوششِ تجاوز امپریالیست آمریکا به کره به آنجا گسیل داشتند. این "نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد" بعد از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد هنوز برای "حفظ صلح" در سرزمین کره جنوبی حضور دارند و خاک این کشور را ترک نمی کنند. آنها کنگر خورده و لنگر انداخته اند.
تقسیم کره به شمال و جنوب ادامه همان سیاست تجاوزکارانه آمریکا بود که آنرا در ویتنام و هندوچین و در آلمان بکار بست تا از منطقه نفوذ خود حراست کند.
بعد از جنگ و هنوز قبل از فروپاشی شوروی در سال 1991 دو کره به عضویت سازمان ملل متحد پذیرفته شدند و این گام کوچک باید به صلح پایدار در منطقه شرق آسیا بدل می شد. ولی چنین نشد. زیرا منطبق بر خواست امپریالیست آمریکا نبود. تحریکات آمریکا که باید منطقا خاک کره را بعد از پیروزی در جنگ سرد ترک می کرد و به عنوان نیروی "حفظ صلح" سازمان ملل به ماموریت اش پایان می داد، هنوز بی برو برگرد ادامه دارد.
در اینجا موضعگیری روشنگرانه ستاد فرماندهی نیروهای نظامی کره شمالی مبنی بر این که کره شمالی پیمان آتش بس منعقد در 27 ژوئیه 1953 را، در تاریخ 11 ماه مارس 2013 بی اعتبار می داند، قابل ذکر است.
کره شمالی دلایل کناره گیری از این قرار داد را نقض یکجانبه آن قرار داد توسط مانورهای نظامی بی وقفه امپریالیست آمریکا و کره جنوبی در نزدیکی مرزهای کره شمالی می داند که امنیت کره شمالی را با ایجاد آمادگی مداوم در ارتش کره جنوبی برای تجاوز به کره شمالی تحت حمایت امپریالیست آمریکا و ژاپن به خطر می اندازد. در این مانورهای نظامی، پیگیرانه سیاست نظامی اشغال کره شمالی تمرین می شود و بشدت تحریک آمیز و جنگ افروزانه است. مانور آخری که به واکنش دولت کره شمالی منجر شده است تحت نام "فول ایگل" (Foal Eagle) از اول ماه مارس 2013 تا 30 آوریل 2013 به مدت یک ماه در نزدیکی مرزهای دریائی و زمینی کره شمالی در جریان است. این مانور هر ساله تکرار می شود و در زمره بزرگترین مانورهای نظامی جهان است. این تحریکات در عین اینکه نظر به کره شمالی دارد، ولی در خفا مسئله تجاوز به روسیه و چین را نیز مد نظر قرار می دهد و این امری نیست که روسیه و چین با ساده لوحی به آن بنگرند.
کره شمالی مانور اخیر آمریکا را مانوری با کیفیت بشدت تجاوزکارانه ارزیابی می کند و در بیانیه مستند خود نشان می دهد که امپریالیست آمریکا دولت کره جنوبی را بی وقفه در وضعیت مانور جنگی نگاه می دارد که می تواند هر لحظه عملا به "وضعیت جدی" تغییر کند. ببینید که چقدر مضحک است وقتی که سربازان آمریکائی که به عنوان سربازان "حافظ صلح" از طرف شورای امنیت سازمان ملل به کره رفته اند، برگذار کننده مانورهای نظامی بر ضد حاکمیت ملی و تمامیت ارضی یک کشور مستقل عضو سازمان ملل متحد باشند. از کی تا بحال سربازان "حافظ صلح سازمان ملل" حق دارند، خودشان یک پای دعوا شده و لباس جنگی بپوشند و تدارک جنگ ببینند؟ اقدامات تحریک آمیز امپریالیست آمریکا خطر تجاوز و جنگ را تشدید می کند و عملا به اعلان جنگی پنهان چه از نظر اقتصادی، تبلیغاتی و نظامی علیه حق حاکمیت و تمامیت ارضی کره شمالی دست زده است. کره شمالی بی وقفه خطر تجاوز و تحریک و تهدید را بر روی گوشت و پوست خود حس می کند. و این در حالی است که سالهاست که ضرورت تبدیل آتش بس میان دو کشور عضو سازمان ملل متحد به صلح به چشم می خورد.
دولت کره شمالی با امپریالیست آمریکا که برای تقسیم کره به منطقه نفوذ خود از انداختن بمبهای میکروبی و شیمیائی در جنگ کره دریغ نکرده است از سال 1953 در وضعیت نه جنگ و نه صلح بسر می برد. امپریالیست آمریکا برای توجیه حضورش در منطقه و نظارت بر شرق چین و روسیه و کنترل ژاپن به این استخوان لای زخم نیاز دارد. کارخانجات اسلحه سازی آمریکا باید کار کنند و ماشین جنگی نظامی وی باید فعال باشد و از منافع وی در سراسر جهان با زور سرنیزه دفاع کند.
کره شمالی می خواهد به این وضعیت خاتمه دهد و قرارداد آتش بس را به قرار داد صلح دائم بدل کند تا پای توجیهات سکونت دائمی امپریالیستها در منطقه از بین برود و در ادامه آن خواهان آن شود که امپریالیست آمریکا باید خاک کره جنوبی را به عنوان یک نیروی اشغالگر ترک کند.
بر اساس پیمان آتش بس در 1953 باید در عرض سه ماه یک کنفرانس جهانی صلح فرا خوانده می شد. وظیفه این کنفرانس صلح، تصویب توافقنامه ای برای خروج همه نیروهای خارجی از خاک کره بود. آمریکائی ها در ماه ژوئن 1954 این کنفرانس را به شکست کشاندند و از آن تاریخ حاضر نیستند به وضعیت جنگی خاتمه دهند. آتش بس تنها وقفه در روند یک جنگ است که می تواند دوباره از سر گرفته شود. به آتش بس هرگز نمی توان اعتماد کرد. نمی شود کشور را در حالت جنگی نگهداشت که به مصلحت مردم کره و مردم جهان نیست. نمی شود کشور را محاصره اقتصادی کرد و به مردم آن گرسنگی داد، حسابهای بانکی اش را مسدود کرد تا توانائی خرید کالا برای تامین نیازمندیهای کشورش نداشته باشد و از آنها خواست که قلدری امپریالیست آمریکا را بپذیرند و به آن تمکین کنند.
در حالی که پارتیزانهای چینی داوطلب در کره حضور ندارند، ولی آمریکائی ها عملا با 28 هزار سرباز رسمی خود که نام سربازان "حافظ صلح سازمان ملل" را برخود گذارده اند، خاک کره جنوبی را اشغال کرده و حاضر نیستند به تعهدات جهانی خود عمل کنند. آنها حاضر نیستند حتی به قرار داد آتش بس و شرایطی که بر آن مترتب است، تمکین نمایند. سیاست کنونی آمریکا، حفظ وضع موجود است، تا توجیهی برای حضور نظامی امپریالیست آمریکا در این منطقه باشد. آنها مرتب به تحریک و تخریب مشغولند تا صلحی در منطقه نتواند صورت بپذیرد و رسانه های تبلیغاتی امپریالیستی خلاف واقعیات و دروغ را تبلیغ می کنند.
امپریالیست آمریکا با سیاست راهبردی اعلام شده توسط اوباما در استرالیا قصد دارد منطقه دریای آرام را در کنترل کامل خود داشته باشد و کره شمالی را نابود کند. آنها مدتهاست که به کره شمالی اعلان جنگ داده اند و با موذیگری و بتدریج سعی در تحقق این سیاست دارند. کره شمالی حق دارد که از حق تمامیت ارضی و حاکمیت ملی خود به دفاع برخیزد.   
امپریالیست آمریکا مخالفت رسمی خود را با تحقق حقوق مسلم مردم کره در استفاده از انرژی هسته ای چه به صورت مسالمت آمیز و چه به صورت غیر مسالمت آمیز(توجه شود که کره شمالی کوچکترین تعهدی نسبت به پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای مانند هندوستان و پاکستان و اسرائیل ندارد- توفان) اعلام داشته است. دولت کره که برای بقاء خود، منبع انرژی دیگری ندارد، حاضر شده بود با شرط دریافت انرژی فسیلی از خارج، از غنی سازی اورانیوم و ساختن نیروگاههای اتمی منصرف شود. این برنامه بنام "توقف برنامه های هسته ای در برابر دریافت کمک اقتصادی و نفت از ایالات متحده آمریکا" برای مدتی تعلیق شد. ولی آمریکائیها حاضر نشدند به تعهدات خود عمل کنند و از تحویل نفت و کمکهای اقتصادی نه تنها سر باز زدند، بلکه با محاصره اقتصادی و تحریم نظام بانکی کره شمالی گام جدیدی در عرصه زورگوئی برداشتند تا گرسنگی را در کره شمالی حاکم کنند. به علت این نقض تعهدات بود که کره شمالی جاسوسان آژانس جهانی انرژی هسته ای را از کره شمالی اخراج کرد، از پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای که گویا فقط باید در مورد ممالک ضعیف اجراء شود، خارج شد و نه تنها انرژی هسته ای را در خدمت استفاده مسالمت آمیز، بلکه برای استفاده قهرآمیز در مقابل تحریکات آمریکا نیز بکار گرفت.
در مهر ماه سال 1384 نشستی در پکن برای حل این مشکل برگذار شده بود. در پی مذاکرات بین شش کشور که شامل آمریکا، چین، ژاپن، کره جنوبی، کره شمالی و روسیه بود بیانیه منتشر شد که در آن می آمد: "دولت کره شمالی موافقت کرده تمامی فعالیتهای هسته ای خود را در برابر دریافت نفت و برق از خارج متوقف کند. مجددا به پیمان منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای(ان پی تی) باز گردد و تلاش برای تولید بمب اتمی را کنار بگذارد.
علاوه بر دریافت نفت و برق از خارج دولت کره شمالی از آمریکا تضمین گرفته است که هدف عملیات نظامی ایالات متحده قرار نخواهد گرفت.
آمریکا و کره شمالی همچنین اعلام داشته اند که به حق حاکمیت و تمامیت ارضی یکدیگر احترام می گذارند."(تکیه از توفان).
این کلامات زیبا فقط بر صفحه کاغذ باقی ماند. ایالات متحده آمریکا هرگز به تعهدات خویش عمل نکرد، زیرا طالب استقرار صلح در منطقه نیست. وی که به دولت کره شمالی تضمین داده است که وی را آماج حملات نظامی خویش قرار ندهد، به سند سازی در مورد غرق یک ناوگان کره جنوبی بدست کره شمالی دست زد و در مانورهای جنگی و تجاوزگرانه ضد کره شمالی شرکت وسیع و فعال کرد. این دوروئی و ریاکاری نمی توانست از دید دولت کره شمالی پنهان بماند. ادعاهای بی پشتوانه نمی توانند ملاک تعیین سیاست باشند.
دولت آمریکا به آزمایشات هسته ای زیرزمینی کره شمالی ایراد می گیرد و آنرا خطری برای صلح جهانی جار می زند، در حالیکه خود آمریکا در تاریخ 09/12/2012 در صحرای نوادا به یک آزمایش هسته ای زیز زمینی که صدها بار پیشرفته تر از آزمایش هسته ای کره شمالی است، دست زده است و شورای امنیت سازمان ملل آمریکا را برای این اقدامش محکوم نکرده است. شورای امنیت، کره شمالی را برای آزمایش پرتاب ماهواره فضائی اش محکوم کرده است و آنرا خطری برای صلح جهانی اعلام می کند، ولی همین شورای امنیت که مسئول امنیت ولی زیر نفوذ و سلطه امریکاست، حاضر نشده است آزمایش موشکهای قاره پیمای اسرائیل در 4 نوامبر 2011 را که دارای بُرد 10 هزار کیلومتری است و قادر به حمل کلاهک هسته ای و غیر هسته ای است و آنرا بنام "یریشو" نامگذاری کرده اند، محکوم کند. کره شمالی خطرناک تر است یا کشور نژادپرست و اشغالگر و صهیونیستی اسرائیل که دارای 300 بمب اتمی است و 3 میلیون فلسطینی را آواره کرده و کشورشان را اشغال نموده است؟      
تحریکات امپریالیستها و نوکرانشان علیه کشور کره شمالی، که کشوری مستقل و دارای حق حاکمیت ملی است ادامه دارد. رسانه های امپریالیستی تکرار می کنند که دولت "جنگ طلب" کره شمالی قرار داد آتش بس با کره جنوبی و آمریکا را بدور انداخته است و به آزمایشات زیرزمینی هسته ای ادامه می دهد و موشکهای قاره پیما می سازد که صلح جهانی را به خطر می اندازند. ولی صلح جهانی توسط کره شمالی و ایران و سوریه و ونزوئلا به خطر نمی افتد. صلح جهانی توسط امپریالیستها و فعلا توسط امپریالیستها که در راسشان امپریالیست آمریکا نشسته است به خطر می افتد. خطر جنگ از بمبهای اتمی موهومی ایران نیست از بمبهای واقعی اسرائیل است. کره شمالی که حاضر است برای بقاء صلح و حفظ آن با آمریکا قرار داد صلح امضاء کند، صلح جهانی را با دو تا آزمایش اتمی زیر زمینی به خطر نمی اندازد، این امپریالیست آمریکاست که با آزمایشات اتمی رو زمینی و زیر زمینی و بمب نیترونی، صوتی، میکربی، شیمیائی و... صلح جهانی را به خطر می اندازد و موجب نابسامانی و فقر و مذلت و بهره کشی و غارت مردم در جهان است. در این عرصه رسانه های تبلیغاتی امپریالیستی برای واژگونه جلوه دادن حقایق سخت کوشا هستند. شما اگر به جستجوگر گوگل مراجعه کنید متوجه می شوید که گویا فقط یک کشور در جهان وجود دارد که آزمایشات اتمی زیر زمینی می کند و این کشور نامش کره شمالی است. از آزمایشات زیر زمینی آمریکائی ها سخنی هم در میان نیست. عرصه شبکه مجازی به منبعی برای پخش اکاذیب و جعل خبر و گمراهی بدل می شود. جهان ظالمانه ای را که بر زور و دروغ و ریا استوار است تنها می توان با زور عادلانه و انسانی کرد.

بر گرفته ازتوفان شماره  157 فروردین ماه 1392،  آپریل سال 2013،  ارگان مرکزی حزب کارایران
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت.   www.toufan.org
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل).                                                              toufan@toufan.org

۱۳۹۱ اسفند ۲۹, سه‌شنبه

شادباش نوروزی حزب کارایران(توفان)    
نوروزبرهمه مردم ایران مبارک باد!

 فرخنده نوروزما این سنت باستانی هزاران ساله ایرانی که همراه با آغازیدن بهاراست بار دیگر فرا میرسد. نوروزی که همیشه با نشاط و امید همراه است، امیدی که بخشی ازخوشبختی انسان است.

 مردم میهن ما میکوشند همانند بهارجامه نو برتن کنند و خود را با طبیعت هماهنگ سازند.  اما امسال نیزدرشرایطی به استقبال عید نوروزمیرویم که بخش اعظم مردم اعم ازکارگران وزحمتکشان وحقوق بگیران دون پایه ایران دراثر گرانی کمرشکن، تورم افسارگسیخته ووضعیت اسفناک اقتصادی قدرت خرید ونونوارکردن ندارند وعید را برسرسفره خالی برگزارمیکنندو نوروزشان همانند هرروزشان است. سالی که گذشت سال بازهم پیشروی درهیولای فقرو شکاف عمیق طبقاتی بود. آمارهای خود رژیم سرمایه داری مافیائی جمهوری اسلامی به روشنی نشان میدهند که اکثریت مردم ایران زیر خط فقر دست وپا میزنند وتورم وناامنی اقتصادی همچنان سیر صعودی طی میکنند. زندگی کارگران و زحمتکشان بخاطرسیاستهای ارتجاعی رژیم سرمایه داری ازیک سو و تشدید  تحریمهای جنایت کارانه اقتصادی ازسوی دیگر نسبت به سال گذشته وخیم ترگشته است ومردم امیدوروشنایی به بهبودی وضعیت خود درچهارچوب نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی نمی بینند و چاره ای جز تشدید مبارزه علیه زالوصفتان حاکم ندارند. روز٢٠اسفند١٣٩١،بیش از٧٠٠کارگرصنایع فلزی شماره یک و دو درمقابل استانداری تهران تجمع کردند و شعار«ما گرسنه ایم، یک درصد تامین تامین، ٩٩ درصد در حال مرگ و...» را فریاد زدند. این شعار تبلوری از جهنم سوزان نظام سرمایه داری جمهوری اسلامیست که با توسل به الله واسلام ناب محمدی وبا الهام ازبانک جهانی و صندوق بین المللی بر مردم تحمیل کرده وحلقوم زحمتکشان را میفشارد .
خبرگزاری ایسنا اعلام نمود ،: «افزایش ۲۵ درصدی دست مزد در جلسه‌ روز دوشنبه شورای عالی کار در شرایطی به تصویب رسید که طی هفته‌ های گذشته مذاکرات متعددی میان گروه‌ های کارگری، کارفرمایی و دولت برگزار و پیشنهادات مختلفی از جانب دو طرف ارائه شد اما سرانجام پرونده‌ دست مزد سال ۹۲ کارگران با رقم حداقل ۴۸۷ هزار و ۱۲۵ تومان بسته شد و کارفرمایان و کارگران با افزایش ۲۵ درصدی دست مزد به توافق رسیدند.»
این حداقل دستمزد کجا و آن هیولای گرانی کجا؟ روزنامه های جهان صنعت و اعتماد گزارش دادند که درآستانه نوروز قیمت هرکیلو گوشت قرمزبه سی هزار تومان و مرغ به کیلوئی شش هزار و دویست تومان رسیده است.افزایش قیمت سرسام آورمیوه جات و شیرینی جات وتنقلات درآستانه نوروزدیگردل ودماغی برای مردم محروم ٩٩ درصدی ایران باقی نگذاشته است که بتوانند درکنارسفره عید به  جشن وشادی بنشینند.

اگرچه درسالی که گذشت درفقروگرانی ورشوه وفساد اداری پیشروی داشتیم لیکن پیکارعلیه سرکوبگریهای وحشیانه وناهنجاریهای اقتصادی و اجتماعی بویژه اعتصابات کارگری نیز همچنان ادامه داشته و رژیم را سخت به تکاپو انداخته است. دولت احمدی نژاد که با دروغ و ریا و تقلب و با وعده رنگین کردن سفره زحمتکشان توسط پول نفت به قدرت رسید، پاسخ نان، مسکن ، آزادی و عدالت اجتماعی را با زندان و شکنجه و اعدام داد. لیکن علیرغم  همه این بگیر و ببندها  مبارزات مردم مصمم ترادامه یافت. اعمال جنون آمیز جمهوری اسلامی نظیر شلاق زدن کارگران در ملاء عام ، اعدام جوانان قربانی جامعه سرمایه داری در ملاء عام به منظور ایجاد رعب ووحشت... اینها همه ناشی از ضعف و استیصال اواست که خود را درمقابل جنبش آزادیخواهانه مردم ناتوان می بیند و برای پیشگیری ازآن به هرجنایتی دست می یازد.تشدید اختلافات باندهای مافیائی جمهوری اسلامی بر سر قدرت و غارت ثروت در آستانه برگزاری انتخابات قلابی ریاست جمهوری خرداد ماه و افشای یکدیگر در دزدی و فساد و ارتشاء بیش از بیش به تضعیف کلیت نظام ارتجاعی جمهوری اسلامی انجامیده و شرایط مناسبی را برای تعرض به نظام فراهم ساخته است.

رژیم جمهوری اسلامی همواره تلاش بس عبث نموده تا ازاقدامات غیرقانونی شورای امنیت و تحریمهای ضد بشری و تهدیدات امپریالیستی سوء استفاده کرده ودرجهت تشدید سرکوب وخفقان داخلی بکار گیرد. رژیم  جنایت پیشه جمهوری اسلامی حق آزادی بیان و حقوق کارگران و زنان را حق وحقوق مسلم مردم ایران نمی داند و با سرکوب و دامن زدن به نارضایتی عمومی به توطئه های امپریالیستی و صهیونیستی و دخالت نیروهای استعماری در ایران میدان میدهد. رژیم مافیائی حاکم با سرکوبگریهای وحشیانه اش و به بند کشیدن کارگران شریف ایران این ستون اصلی مبارزه ضد امپریالیستی عملا بعنوان جاده صاف کن و خدمت کننده  اجانب و عفریت خارجی عمل میکند.

 حزب کارایران(توفان) درآستانه نوروز۹۲ فرصت رامغتنم شمرده به همه کارگران، به همه زحمتکشان، به همه فرهنگیان، به همه دانشجویان، به همه خلقهای ایران، به همه زنان مبارز ایران، به همه خانواده های جانباختگان راه آزادی، به زندانیان سیاسی که پرچم مبارزه را دربیغوله ها و شکنجه گاههای رژیم بر افراشته اند و به همه رفقا و یاران و همه کسانیکه در راه آزادی و سعادت ستمدیدگان میرزمند شاد باش می گوید وبرایشان درپیکار علیه رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی پیروزی آرزومند است. به امید فراز آمدن نوروزمردم ایران.

نوروزتان پیروزباد!
سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست مردم ایران!
زنده باد سوسیالیسم این پرچم نجات بشریت!
دست امپریالیستها از ایران ومنطقه کوتاه باد!
حزب کارایران(توفان)
اسفند هزار و سیصد و نود و یک خورشیدی


۱۳۹۱ اسفند ۲۲, سه‌شنبه

 چه حکومتی در ونزوئلا بر سر کاراست
به بهانه درگذشت رهبرملی و دمکرات ونزوئلا

با درگذشت هوگوچاوز رهبر ملی و دمکرات کشور ونزوئلا امپریالیستها به جشن و پایکوبی پرداخته اند، نوکرانشان به سماع نشسته  وعده ای نادان و فریبخورده نیز بخاطر  دشمنی با جمهوری اسلامی با کُرامپریالیستی همصدا شده اند. بحث بر سرماهیت حکومت ونزوئلا و"وابستگی وعدم وابستگی، سوسیالیستی و یا بورژوائی" همچنان داغ است. ما به بهانه درگذشت هوگو چاوز و پاسخ به این سئوالات  بطورمختصربه همین مسئله می پردازیم تا کمکی ولو کوچک در تنویر افکار کرده باشیم.

در ونزوئلا حکومتی بر سرکار است که علیرغم اینکه از مناسبات سرمایه داری حمایت می کند و علیرغم اینکه نتوانسته و نمی تواند بندهای وابستگی اقتصادی خویش را از کنسرن ها و سرمایه های مالی امپریالیستی ببرد از نقطه نظر سیاسی این حکومت مستقل است. نمونه های حکومت دکتر محمد مصدق درایران، سوکارنو در اندونزی، جمال عبدالناصر در مصر، بن بلا در الجزایر، النده در شیلی، آربنس در گواتمالا و نظایر آنها حکومتهائی هستند که گرچه در چنبره تارهای سرمایه مالی جهانی گرفتارند و باین مفهوم و تنها به این مفهوم از نظر اقتصادی وابسته به حساب می آیند، ولی از نظر سیاسی حکومتهای مستقل محسوب می شوند. زیرا تابع دیکته امپریالیستها نیستند و سیاستهای خویش را بر اساس اوامر امپریالیستها تدوین نمی کنند. البته همواره این مبارزه میان حفظ استقلال ملی و هجوم سرمایه های مالی و فشارهای سیاسی امپریالیسم وجود دارد و تا طبقات هست نیز وجود خواهد داشت، ولی مسلم است که حکومتهائی که فاقد استقلال سیاسی اند سریعتر در تار و پود سرمایه جهانی گیر کرده و به امیال امپریالیستها گردن می نهند، لیکن تمام این واقعیتها ناقض آن نیست که حکومتهای مستقل در جهان وجود دارند و وجود خواهند داشت. پیدایش این حکومتهای مستقل خود ثمره مبارزه طبقاتی و مبارزه ملل برای کسب آزادی و رهائی ملی است. هواداران امپریالیسم و یا نافیان تئوری امپریالیسم طبیعتا نه به توسعه طلبی و سرکرده گرائی امپریالیستها برای غارت جهان و نابودی استقلال ملل معتقدند و نه به پدیده ای بنام مبارزات رهائیبخش و برای کسب و یا حفظ استقلال ملی. این جریانات ارتجاعی در عمل همیشه در همه ممالک متحد امپریالیستها هستند. ما در ایران با نمونه “حزب کمونیست کارگری ایران“ .هواداران نظریه ارتجاعی منصور حکمت همدستان امپریالیستها هستند و از تجاوزات امپریالیستی حمایت می کنند.
ترتسکیستها نیز ازجمله جریانات ارتجاعی هستند که برعلیه استقلال ملی قد علم کرده آنرا “راستروانه“ جلوه می دهند و در عمل همیشه همدست امپریالیستها و فاشیستها بوده اند.

 رژیم حاکم در ونزوئلا نماینده پرولتاریای ونزوئلا نیست، نماینده بورژوازی  کوچک و ملی است که سالهاست به رهبری چاوز سیاستی را در پیش گرفته است که بخشا در جهتی است که خواست پرولتاریا نیز به حساب می آید. درعوض امپریالیستها می کوشند ونزوئلا را به مستعمره رسمی خویش بدل سازند. با راه انداختن اعتصابات ارتجاعی و به نفع امپریالیسم، با انجام کودتای نظامی که هر بار با مقاومت سرسختانه مردم درهم شکسته شده است تلاش کرده اند حکومت چاوز را سرنگون کنند. همین نفس شکست امپریالیستها در ونزوئلا، موجی از مبارزه ضد امپریالیستی در امریکای لاتین بوجود آورده است که توده های مردم را به خیابان می آورد. ما با این مبارزات در برزیل و مکزیک و آرژانتین و... روبرو بوده ایم. وقایع جاری در ونزوئلا در یک شرایط بین المللی خاص و تهاجم جهانی امپریالیستی اتفاق میافتد که می توان آنرا یک جنبش ملی و دمکراتیک برای شرایط بهبود پیشروی جنبش انقلابی طبقه کارگر و توده ها وشرایط بحران آشکار امپریالیسم و تضعیف او توصیف نمود.
وقایع و حوادث جاری در ونزوئلا دارای اهمیت عمده بویژه در آمریکا جنوبی است.

 طبقات حاکمه سرمایه داری و امپریالیستی ومرتجعین رنگارنگ دولت ونزوئلا را دولتی "دیکتاتوری" و "ضد دمکراتیک"  توصیف می کنند وبا سوء استفاده ازروابط دیپلماتیک ونزوئلا با ایران محیلانه می کوشند فضای اختناق و سرکوب در ایران را به فضای حاکم بر ونزوئلا به چسبانند و افکار عمومی جهان را برای دخالت و توطئه و کودتا در این کشورفراهم سازند.
 نا گفته روشن است مخالفت ونزوئلا با تحریم و تجاوز نظامی به ایران سیاستی انساندوستانه و مترقی است و به نفع کارگران و عموم زحمتکشان است، ولی هر نوع تائید سیاستهای ویرانگر جمهوری اسلامی و سرکوب کارگران و زحمتکشان  به هر دلیل و توجیه ای که باشد سیاستی ناصواب ومغایر با منافع مردم ایران است و به روابط برادرانه و انترناسیونالیستی خلقهای دو کشور لطمه وارد می سازد. این وظیفه مهم و آگاه گرانه را رفقای حزب برادر ما حزب مارکسیست لنینیست ونزوئلا با تائید خط و مشی حزب کارایران(توفان) و تبلیغ آن درمیان مردم ونزوئلا بدرستی انجام می دهد و از مبارزات مردم ایران دفاع می کند. این است فرق بین روابط انترناسیونالیستی بین دو حزب برادر و روابط بورژوائی بین احزاب بورژوائی. بدین رو مارکسیست لنینیستهای ایران و ونزوئلا مبارزات خلقهای دو کشور را درک کرده و آنرا بخشی از مبارزه خود جهت کسب آزادی و سوسیالیسم می دانند.

 در پایان خوب است مجددا به این نکته اشاره کنیم که در صفوف جنبش مارکسیست لنینیستی در گذشته  در برخورد به پدیده ونزوئلا اختلافی بروز کرد. حزب “پرچم سرخ“ که سابقا در مواضع مارکسیستی لنینیستی قرار داشت در کنار نیروهای تروتسکیستی و ارتجاعی بیاری امپریالیستها و الیگارشی ونزوئلا رفت و تلاش کشور ونزوئلا را برای حفظ استقلال ملی به فراموشی سپرد. این حزب عملا به چرخ پنجم امپریالیستها بدل شد. جنبش جهانی مارکسیستی لنینیستی نمی توانست وجود چنین دمل چرکینی را در درون خود تحمل کند و به گمراهی بسیاری کمونیستهای صدیق ونزوئلا یاری رساند. سکوت توام با رضایت و یا سکوت حساب شده می توانست به حیثیت مارکسیست لنینیستها بویژه در آمریکای جنوبی لطمه بزند. نشست عمومی احزاب م –ل جهانی تصمیم گرفت نه تنها این حزب را پس از بحثها و تلاشهای فراوان برای نجاتش از صفوف خود اخراج کند، بلکه مبارزه نظری مهمی را نیز علیه وی در ونزوئلا سازمان داده به کارگران و زحمتکشان ونزوئلا بگوید که این جریان کوچکترین قرابتی با م- ل ندارد.
برای مارکسیست لنینیستها آنچه مهم است اعتقادات نظری است و نه آن نوع “انترناسیونالیسم پرولتری“ که بر هیچ زمینه علمی متکی نباشد. چنین “انترناسیونالیسم پرولتری“ یک زد و بند مافیائی است که با مارکسیسم لنینیسم قرابتی ندارد. همبستگی جهانی تنها بین مارکسیست لنینیستها مستقر است و نه با دشمنان مارکسیست لنینیست. این بنظر ما نوع درست برخورد کمونیستی است.

حزب کارایران(توفان)
           یکشنبه 20 اسفند ماه 1391

۱۳۹۱ اسفند ۱۴, دوشنبه

بیانیه حزب کارایران(توفان) به مناسبت روزجهانی زن
فرخنده باد 8 مارس روز بین المللی زن

درتجربیات تمام جنبشهای آزادی مشاهده شده
که موفقیت یک انقلاب بستگی به میزان
شرکت زنان در آن دارد(لنین)

هشتم مارس روز بین المللی زنان باردیگر فرا میرسد. این روز تاریخی روز همبستگی زنان سراسر جهان در پیکار بخاطر رهائی از قیود ارتجاعی و قرون وسطائی و نیل به تساوی حقوق با مردان است. حزب ما فرصت را مغتنم شمرده این روز تاریخی را به همه زنان جهان تبریک می گوید.رشد مبارزات مردم تحت ستم ایران برای سرنگونی رژیم استبدادی و زن ستیز جمهوری اسلامی از شرکت روز افزون زنان حکایت دارد. امروز نام بسیاری از زنان پیکارجو که پا به پای مردان برای رهائی از ستم بپاخاسته اند در لوحه افتخار می درخشد و همین مشارکت میلیونی فعال زن ایرانی است که پیروزی مردم ایران را تضمین خواهد کرد.

علل اسارت زن و راه رهائی او

زن قرنهاست که در اسارت بسر می برد. تنزل مقام زن ونابرابری اودر جامعه از آسمان نازل نشده است، بلکه هنگامی آغازشد که نقش اودر تولید اجتماعی تخفیف یافت ومالکیت خصوصی پدید آمد.از آن پس او تنها" برده هوسرانی مرد شد و به ابزار تولید فرزند تبدیل گردید". بنابراین اسارت زن معلول جامعه طبفاتی است و آزادی او تنها با محو جامعه طبقاتی امکان پذیر است. اما محو جامعه طبقاتی که از طریق برانداختن مالکیت خصوصی بر وسائل تولید امکان پذیر است، تنها در رسالت تاریخی طبقه کارگر می باشد. طبقه کارگر با انجام این رسالت تاریخی نه تنها آزادی خود، بلکه آزادی تمام جامعه وازآن جمله آزادی کامل زن را نیز تامین خواهد کرد. ازاین رو زنان درمبارزه بخاطر آزادی به طبقه کارگر پیوسته و دراین پیکار دورانساز به سالیان متمادی اسارت خود پایان خواهند داد. این تنها راه آزادی زنان است و تمامی" تابو شکنیهای برهنگی" و کلمات دهن پر کن بورژوازی و فمنیستها،مذهبیون و..... درباره رهایی زن تنها برای انحراف مبارزه زنان بوده وهدفی جز دورساختن آنها از هدف اصلی و حفظ وضع موجود ندارند.
آزادی زن دریکسانی استثمار با مرد و تنها برای دستمزد برابر نیست. آزادی زن تنها در لغو محدودیتهای شغلی آنها و یا شرکت برابر آنها درانتخابات و یا تنها درکاربرابر آنها با مرد و یا آزادی جنسی و آزادی طلاق و  و برابری درارث و... نیست. مارکسیسم لنینیسم خواستار آزادی زن درکلیه شئون اجتماعی است. این تئوری رهائیساز بشریت براساس کشف علل اسارت زن، محتوای مبارزه او برای رهائی ازاسارت را طبقاتی می داند که مطابق آن آزادی زن و برابری او با مرد تنها در جامعه ای آزادازهرگونه ستم اقتصادی و اجتماعی بدست می آید. بنابراین زنان برای رهائی ازاسارت استثماروفرهنگ مرد سالاری با کلیه نیروهای انقلابی تحت رهبری طبقه کارگر بسیج میشوند تا با بر پائی جامعه ای سوسیالیستی راه آزادی خویش را ترسیم نمایند.

 مبارزه برای حقوق دمکراتیک زنان

حزب کارایران(توفان) به روشنی از حقوق زنان ایران دفاع  میکند و درمسیر استقرار تساوی حقوق زنان و مردان، لغو کلیه قوانین ارتجاعی مذهبی و غیر مذهبی، لغو هرگونه تبعیض ومحدودیت برحسب جنسیت، آزادی پوشش، آزادی ازدواج و انتخاب همسر وازدواج غیر مذهبی، لغو کلیه قوانینی که به بهانه ناموس ارتکاب جنایت علیه زنان را توجیه میکنند، ممنوعیت فحشا بطور کلی و فحشا مذهبی بنام صیغه گری، آزادی سقط جنین و به رسمیت شناختن این حق برای زنان و.....میکوشد و پیگیرانه درجهت تحقق آن که با برافکندن رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی میسر است گام برمیدارد.

همبستگی زنان ایران  با زنان منطقه

 امروز سرنوشت زنان ایران به سرنوشت زنان عراق و افغانستان و بحرین و فلسطین و سایر زنان منطقه گره خورده است. این است که طرح مطالبات بر حق زنان ایران بدون پیوند آگاهانه با مبارزه علیه تجاوزات امپریالیستی و فریاد دست امپریالیستها از ایران و منطقه کوتاه باد!  فاقد محتوا و ترقی خواهد بود. نمی توان مدافع حقوق زنان ایران بود اما ازتجاوز نظامی به لیبی، سوریه، لبنان، فلسطین،عراق ، افغانستان وبحرین ..... حمایت نمود واین سیاست امپریالیستی را درقالب مبارزه با اسلام سیاسی  تئوریزه و تبلیغ کرد. تا امپریالیسم و ارتجاع طبقاتی درجهان حاکم است تصور آزادی کامل زنان و تحقق حقوق دموکراتیک و برابر آنها با مردان میسر نخواهد بود.

حزب ما یقین دارد که زنان تحت ستم و مبارزر ایران با اتحاد و یکپارچگی نقش شایسته خودرا دربرانداحتن رژیم زن ستیزسرمایه داری جمهوری اسلامی و زدودن تمامی قید و بندهای سرمایه داری و ماقبل سرمایه داری با سربلندی ایفا خواهند کردوجز این نخواهد بود.

فرخنده باد هشتم مارس روز همبستگی زنان سراسر جهان!
سرنگون بادرژیم  زن ستیز سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست مردم ایران!
زنده باد سوسیالیسم این پرچم نجات بشریت!
حزب کارایران(توفان)
اسفند 1391  خورشیدی  برابر با مارس2013 میلادی
www.toufan.org