پاسخ به یک پرسش در کانال
تلگرام
پرسش: دوستان گرامی، امروزکم نیستند که خودرا کمونیست و حزب و سازمان کمونیستی می نامند.بنظر شما چه راهکاری برای رفع یا حداقل تضعیف این پراکندگی وجوددارداگر کارگری مثل بنده به شما رجوع کند و بگوید راه حل چیست ومن چه باید بکنم جوابتان چیست؟وحدت شما با چه معیار و مترازی صورت می گیرد.آیا هر کس تمام مواضع حزب شما را نپذیرفت کمونیست وچپ نیست؟چه درسی ازاین شکستها گرفته اید. تا جوابتان چه باشد.
ممنون از جوابتان.بجنورد. ک .س
پاسخ:رفیق عزیز، قبل از هرچیز تشکرازپرسش بسیارمهم واحساس مسئولیتتان.سعی می کنیم کوتاه
به شما پاسخ دهیم.
حزب ما بارها گفته ونوشته است قبل
ا هرچیزروشن کردن مرزها در درجه اول ماهیت هر سازمان و دلایل منطقی حضوروی
را بعنوان یک تشکیلات یا گروه در جامعه روشن می سازد. اگرچند حزب و سازمان که خود
را کمونیست می نامند ودر بررسی ها در تمام زمینه ها هم نظرند، باید قبل ازوحدت با
دیگران با خودشان وحدت کنند تا سرانجام با سَرَند این ناخالصی ها روشن شود که
اختلاف برسر چیست. حقیقتا پرسش این است که چرا آنها نظیر سازمان های چریکی سابق،
اقلیت، اتحاد فدائیان کمونیست، هسته اقلیت و یا راه کارگریهای منشعب و یا احزاب کمونیست کردستان
ایران ویا احزاب پیرو منصورحکمت ومنشعبین ریز ودرشتش ...وغیرو وحدت نمی کنند ووحدت
خود را موکول به وحدت سایرین کرده اند وفقط به اتحاد عمل های روزمره وبی اثر بسنده
کرده اند؟ آیا این روش، یک برخورد نادرست
وغیر اصولی نیست؟ حزب ما براین باور است که باید تضادها را ساده کرد تا توانست به حل
آنها نایل آمد. باید دید کدام تضاد اساسی وعمده است و کدام تضادحتی در داخل یک تشکیلات
کمونیستی نیز قابل حل است. بر شمردن صدها تضاد و کنار هم قراردادن آنها حلال هیچ
مشکلی نیست.حزب ما سالهاست اعلام کرده هوادار وحدت اصولی است. گام
بعدی درامر وحدت، مبارزه با اختلافات بر اساس پذیرش اصول مارکسیستی لنینیستی
است. تنها بر این اساس می توان به احیاء وحدت جنبش کمونیستی رسید. وحدت
ایدئولوژیک و سیاسی شروط نخست هر وحدتی هستند که با تشکل در یک سازمان واحد با
پذیرش اصول سازمانی حزبی به وحدت سازمانی نیز تکامل می یابند. این سه شرط ارکان
تشکیل حزب واحد طبقه کارگرند.
متاسفانه در
ملقمه ای که امروز در جنبش مدعی کمونیستی وجود دارد، شما با جریانهای فکری عجیب
وغریبی روبرو هستید که تاکنون کمتر درجهان دیده شده است. بخش بزرگی ازآنها لنینیسم
را اساسا قبول ندارند و به دامن مارکس و سوسیالیسم علمی فرارمی کنند، بخشی از آنها
ساختمان موفق سوسیالیسم در شوروی لنینی-استالینی را قبول ندارند، برخی از آنها
اساسا دیکتاتوری پرولتاریا را نه می فهمند ونه می خواهند بفهمند و نه قبول دارند،
زیرا بنظر آنها دیکتاتوری پرولتاریا استبداد شاه وخمینی را به ذهن متبادر می سازد
لذا باید شورا تشکیل شود وجای حزب بنشیند وکارگرچون ماهیتش کارگراست پس خطاناپذیر
واوست که باید تصمیم بگیرد ونه روشنفکران!! برخی بنابر همین استدلال بی معنی حزبیت
را قبول ندارند، مرکزیت دمکراتیک ر قبول ندارند وبه فراکسیون و رسمیت بخشیدن آن
اعتقاد دارند، برخی مفاهیم اجتماعی طبقاتی را ازمضمون طبقاتی جدا کرده هوادار
آزادی ناب، دموکراسی ناب و آزادی های بی قید و شرط برای بورژواها و بهره کشان
هستند. برخی با مبارزه خلقها برای آزادی، به بهانه ایدئولوژی غیر سوسیالیستی حاکم
بر رهبری این مبارزات، به دشمنی بر می خیزند،و مبارزه جنبش فلسطین، یمن ولبنان برای رهایی از بند
امپریالیسم وصهیونیسم را به ریشخند می گیرند حتا آن را ارتجاعی می دانند وبه جبهه
امپریالیسم درمی غلتند. و برخی استعمار کهن را مانند دوران قبل از انقلاب اکتبر
"متمدنانه" جلوه می دهند، برخی اساسا نمی دانند سوسیالیسم چیست و از
سوسیالیسمی دفاع می کنند که ذهنی و دروغین است و تنها بدرد فرار کردن از زیر بحث
می خورد. برخی به هیچ انضباط کمونیستی تن در نمی دهند و احزاب "هردمبیل"
را سرمشق خود قرار داده اند، بخشی اساسا بروز رویزیونیسم در حزب کمونیست شوروی را
قبول ندارند وشناختنی از رویزیونیسم نداشته و نمی خواهند داشته باشند و... آیا با
این آش شلقلمکار وآشفتگی می توان به وحدت
رسید؟
آخر چگونه می
توان مارکسیست لنینیست بود و لنینیسم را قبول نداشت؟ چگونه می شود کمونیست بود و بروز رویزیونیسم در احزاب
سابقا کمونیستی را قبول نداشت؟، چگونه می شود سخنان امپریالیستها، فاشیستها،
رویزیونیستها و مرتجعین را در مورد شخصیت استالین و دوران پیروزیهای سوسیالیسم
تبلیغ کرد وخود را کمونیست دانست؟ چگونه می شود با یک گردش قلم با سادگی غیر
مسئولانه بر بیش از سی سال دیکتاتور پرولتاریا در شوروی و ساختمان موفق
سوسیالیسم پشت پا زد و خود را کمونیست نامید؟ اگر می شود چنین کرد و
خونسردانه بنا به هر مصلحتی از کنار این رویدادهای تاریخی گذشت، پس چگونه می شود
در آینده در مقابل این خطرات مسلح و آماده بود و از بروز مجدد آنها ممانعت کرد؟ در
اینجا پای احساسات شخصی و خطاهای فردی و درجه معرفت این و آن مطرح نیست، پای مصالح
والای جنبش کمونیستی و کارگری، پای منافع انقلاب و ضد انقلاب در میان است. این
اصول است که باقی می ماند و در تاریخ ثبت می شود و نه نام افراد که حتی با نام
مستعار در شرایط مخفی زندگی می کنند. وحدتی که برای این اصول و بر مبنای این اصول
صورت نگیرد، وحدت اصولی نیست، سازش ناصواب ومیرنده است و حزب ما را با آن سر کاری نخواهد
بود.از نظر حزب ما راه نیل به وحدت از طریق تکیه بر اصول و مبارزه بی امان و تشدید
تضادها می گذرد. دوست عزیز،تا زمانیکه شما تضادها را تشدید نکرده اید و سرِ این
غده های چرکین را باز نکرده اید، همه با هم "رفیق" می مانند و حلوا حلوا
خواهند کرد. این راه ولی راه آسان اپورتونیسم، لم دادن، تعارف بیکدیگر، تعریف و
تمجید متقابل است. راهی است که به تفرقه دامن می زند و فاقد هر گونه اصولیت
انقلابی است، راهی است که زندگی سهل را بر گزیده است و هر روز می تواند به رنگی
درآید. این بیراهه است. اینهاست بطور مختصر اصول ومبانی کمونیستی حزب ما برای
احیای وحدت جنبش کمونیستی .با ما درتماس باشید.منتظر نامه های بعدی شما هستیم!
پیروزو سربلند باشید
نقل ازتوفان الکترونیکی شماره ۲۱۸ نشریه الکترونیکی حزب کارایران
شهریور ماه ۱۴۰۳
آدرس مرکزی ایمیل حزب کارایران(توفان)
toufan@toufan.org
آدرس کانال تلگرام توفان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر