تحریم اقتصادی؛ زبان گلوله استعمار در قرن بیست و یکم
حزب کار ایران(توفان) نقطه نظر خود را در مورد سیاست تحریمهای اقتصادی امپریالیستی بر ضد سایر ممالک جامعه بینالملل از همان روز نخست بیان داشته و تا به امروز نیز این سیاست را مورد تائید قرار میدهد. سیر رویدادها در جهان صحت نظریات حزب کار ایران(توفان) را تائید میکند.
تحریم اقتصادی یک کشور آنهم با نقض منشور ملل متحد؛ مفهوم دیگری جز نقض حقوق ملل ندارد. نمیشود با نقض حقوق ملل به مخالفت برخاست، ولی سیاست ارتجاعی و قلدرمنشانه تحریم را "مثبت"؛ "انقلابی" و "منادی سوسیالیسم" برای ایران ارزیابی کرد. ملتهای جهان صرفنظر از خرد و کلان؛ مسلمان و مسیحی؛ هندو و بودائی و...؛ صرفنظر از توان اقتصادی؛ نفوذ سیاسی و قدرت نظامی؛ همگی دارای حقوق مساوی بوده و باید از احترام متقابل برخوردار باشند. با زبان تهدید و دشنام نمیشود به ملتهای جهان حمله نموده، و آنها را تحقیر کرده و با روش فاشیستی و ددمنشانه؛ وضعیت ویژهای برای خود آفرید. احترام به حقوق ملتها اعتقاد به اصل دموکراسی است. حقوق دموکراتیک همه ملتهای جهان از وزن و ارزش مساوی برخوردار است. جمهوری جیبوتی و یا جمهوری دومینیکن همان قدر حق و حقوق دارند و باید از مزایای دموکراسی در جهان برخوردار شوند که کشور آمریکا؛ آلمان؛ فرانسه و یا بریتانیا.
کمونیستها همیشه از تساوی حقوق بین ملل حمایت کردهاند و میکنند. به زیر پرسش بردن این اصل در درجه نخست خودِ ناقضانِ ضعیف این اصل را قربانی خواهد کرد.
مثالی بزنیم: اگر تجاوز به عراق و لیبی نقض حقوق بشر؛ نقض حقوق ملل و نقض دموکراسی بطور کلی است، آنوقت نمیشود چون این تجاوز به دست امپریالیسم غرب و در راس آنها آمریکا صورت گرفته و برای برخی از عناصر متوهم؛ دارای منافع آنی است، برای ما قابل پذیرش گردد و مالا برای این کشورها حقوق ویژه قایل شویم. اگر در این عرصه سکوت کنیم و یا منافع کوتهبینانه لحظهای را تاج سر خود گردانیم و اصول پذیرفته و تجربه شده جهانی را به سخره بگیریم، روزی که این شتر درِ خانه ما خوابید، دیگر کسی نیست به ما یادآوری کند که خودِ ما همدست تجاوزکاران در نقض حقوق دموکراتیک و شکستن حرمت این دستآورد در گذشته بودهایم. به سرنوشت غمانگیز کُردهای ناسیونال شونیست عراق نظر افکنید. آنها با محاصره اقتصادی عراق و نابودی یک میلیون کودک عرب عراقی موافق بودند و از تجاوز امپریالیسم آمریکا و متحدانش به عراق حمایت کردند و میکنند، به این امید واهی که از این نمد به آنها نیز کلاهی برسد. آنها امروز به پایگاه صهیونیسم در منطقه بدل شدهاند. اینکه این تجاوز نقض حقوق بشر و ملل بود، برای آنها کوچکترین اهمیتی نداشت، زیرا سفیهانه فکر میکردند، فقط گلیم ناسیونال شونیسم ارتجاعی کُرد را از آب بیرون میکشند. و حالا خود آنها شاهد آن هستند که دولت متجاوز ترکیه به سوریه تجاوز میکند و حقوق بشر و ملل را به زیر پا میگذارد تا خدمت ناسیونال شونیستهای کُرد که در تضاد با پانعثمانیسم و پانترکیسم قرار گرفتهاند، برسد. آنها امروز ناچارند تجاوز ترکیه به سوریه را محکوم کنند و خود را هوادار حقوق ملل جا بزنند. فقدان اصولیت و نان را به نرخ روز خوردن در سیاست؛ فاجعه ببار میآورد. هر کشور و فرد دموکراتی باید هرگونه تجاوز ضد بشری را صرفنظر از اینکه متجاوز کیست محکوم کند.
حتی به بهانه دارا بودن نیات "مترقی" نیر نمیشود، حقوق دموکراتیک ملتها را زیرپا گذارد. بزرگان مارکسیسم به این جهت تازاندن انقلاب سوسیالیستی را به کشورهای دیگرمحکوم میکنند، زیرا این "نیت خوب" از بطن خود جامعه و نیاز رشد آن بیرون نیامده و اقدامی تحریکآمیز و مکانیکی است. تجاوز به کشورها و نقض حقوق ملتها را به هیچوجه نمیشود با مترقی بودن رهبران کشور و یا ارتجاعی بودن سران حکومت توجیه کرد. کسانی که مدافع تجاوز به کشور مفروضی هستند، با این ادعا که گویا در آن کشور حکومت مستبدی بر سر کار بوده و حقوق بشر را نقض میکند، خود با نقض حقوق دموکراتیک و نقض اصولی حقوق ملل همواره در کنار ارتجاع امپریالیسم و استعمار قرار دارند و باید خیلی خوشباور باشیم که بپذیریم آنها فقط گمراهند و همدست امپریالیسم و استعمار نبوده و نیستند. به بهانه سرکوب سران ارتجاعی یک کشور مفروض نمیشود حرمت دموکراسی و حقوق ملل را نابود کرد. این نوع تبلیغ و درک معیوب از دموکراسی راه را برای قلدری و تولد پلیس بینالملل باز میکند. عفریتی زاده میشود که با انحصار تفسیر دموکراسی و حقوق بشر؛ ملتها را به زیر عرابه جنایات خویش خواهد گرفت. امپریالیسم آمریکا اکنون این نقش را ایفاء میکند.
این روش امپریالیسم آمریکا و به تبعیت وی امپریالیستهای اروپائی؛ یادآور دوران قرون وسطی و عهد باستان است که سرداران لشگر برای فتح دژها و باروهای "دشمن" به محاصره شهرها پرداخته و امکان رساندن آب و آذوقه را به مردم میبستند تا آنها در محاصره؛ در اثر بیغذائی و بیدوائی از پای درآیند و از روی ناچاری درِ و دروازه شهر را به روی قوای مهاجم بگشایند. آنوقت قتل عام گرسنگان؛ تازه آغاز میگشت. تمام دوران جنگهای صلیبی در محاصره اورشلیم حاکی از این قانون زور بوده است.
امپریالیسم در قرن بیستویکم از همان وسیله فشار و تهدید برای پیشبرد مقاصد خودش استفاده میجوید. اگر این روش امپریالیستی؛ مکتب آموزشی برای همه گردد و چنانچه کارزاری برای مبارزه با این شانتاژ جهانی صورت نگیرد، نه تنها شالوده جامعه بینالملل برهم میریزد بلکه خطر جنگ نیز افزایش یافته و جهان را تهدید میکند.
شما از این یاران امپریالیسم میشنوید که آمریکا حق دارد ایران را محاصره اقتصادی نموده و تعیین کند چه ملتی در جهان حق حیات داشته و چه ملتی از این حق برخوردار نیست. بزعم آنها آمریکا بالاترین مرجع صالحه و "ولیفقیه" در جهان است که باید در مقابل تصمیمات و اراده وی همه مردم جهان سجده کنند. اگر ترامپ میگوید: (آمریکا اول)، ما هم باید با وی هماهنگ شویم و گفتار ترامپ را تائید نمائیم. اگر روسای جمهور آمریکا اموال ایران را مصادره کرده و به ضد انقلاب و شرکتها و اتباع آمریکائی بذل و بخشش میکنند و یا تا حدی پیش میروند که با آسمان و ریسمان بافی خسارت وارده به سربازان تجاوزکار آمریکائی به لبنان را غیر مستقیم کار ایران دانسته و اموال ایران را در آمریکا توقیف کرده و تاراج میکنند، از نظر نوکران ایرانی و همدستان امپریالیسم کاملا موجه و قابل تائید است. اینکه این عمل غیرقانونی است برای آنها مطرح نیست برای آنها تنها دشمنی با رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی مطرح است. توگوئی ضبط اموال مردم ایران در آمریکا به مصرف تحقق حقوق بشر در ایران و یا بقای ایران میرسد. این تائید؛ تائید اصل "ولایت فقیه" نوع آمریکائی است. تکیه کلام این خائنین این است که : شما میخواهید این پولها به جمهوری اسلامی داده شود تا بیشتر بر سر کار بماند و مردم را سرکوب کند؟ روش این خودفروختهها که شرافت خویش را نیز فروختهاند؛ ارعاب است. طبیعتا حزب ما به استدلال مقابله به مثل که البته نادرست هم نیست متوسل نمیشود و نمیگوید که شما خائنان با امپریالیسم همدستی می کنید تا منافع کشور ایران را نابود نمائید. استدلال ما این است که در عرصه مراودات جهانی نه خرید و فروش و نه مبادلات بانکی و سرمایهگذاری بر اساس ماهیت انقلابی و یا ارتجاعی انجام نمیشود. هیچ بانک و یا موسسه مالی جهانی محق نیست از پرداخت حقوق شما به علت ناخوشآیندی افکارتان خودداری کند. در آن صورت نظام بانکی و مبادلات جهانی برهم میخورد و خودسری و راهزنی جای آنرا میگیرد. در آن صورت هرج و مرج؛ خودسری؛ توحش و قانون جنگل در جهان حاکم میگردد. در اینجا منافع همگانی و جهانیِ عالیتری وجود دارد که سایر مسایل را تحتالشعاع قرار میدهد. تازه کجاست آن "مرجع بیطرف" جهانی که بتواند بیطرفانه در مورد ماهیت تفکر شما تصمیم بگیرد و این تصمیم مورد تائید همگان باشد. این ایرانیهای خود فروخته که با محاصره اقتصادی ایران موافقند نمیتوانند با محاصره اقتصادی کوبا؛ عراق؛ لیبی؛ نیکاراگوئه؛ ونزوئلا و... موافق نباشند. اگر میشود اموال ایران را با قلدری و بهانه ارتجاعی بودن سران حکومت ایران بالا کشید و حق کشور ایران را ضایع کرد، چرا نباید اموال معمر قذافی را در بانکهای فرانسه؛ ایتالیا؛ آلمان؛ سوئیس و یا آمریکا بالا کشید؟ چرا نمیشود حقوق کشور ونزوئلا را در بانکهای آمریکا بالا کشید و اموال دولت ونزوئلا را مصادره کرد؟ استدلالی که گویا حکومت کوبا؛ نیکاراگوئه و یا ونزوئلا انقلابی هستند، طبیعتا در این بحث خریداری ندارد، زیرا این حق عملا به امپریالیسم آمریکا تفویض شده است که راسا در مورد ماهیت کشورها تصمیم بگیرد. بهانه دشمنی با جمهوری اسلامی تا اموال ایران را به کام آمریکا شیرین گرداند، حال به یک معضل جهانی بدل شده است. کنگره آمریکا قانونی میگذراند و با زور تهدید و فشار میطلبد؛ همه کشورهای جهان باید به این مصوبه کنگره آمریکا که امر داخلی این کشور است، گردن نهند. آمریکا به صورت ضد دموکراتیک؛ خود را به نوعی حکومت جهانی بدل کرده است که قوای مقننه؛ قضائیه و مجریه جهان را در دست دارد و ناظر اجرای آنها در سراسر جهان نیز گشته است. آمریکا به دولت چین اخطار میدهد که حق ندارد با ایران معاملات تجاری داشته باشد و بیتوجهی دولت چین به این اخطار را با دستگیری یکی از مقامات ارشد مالی چین در کانادا(خانم مانژو منگ مدیر مالی شرکت جهانی فنآوری هوآوایHuawei) پاسخ میدهد. جرم خانم منگ این است که گویا یکی از شرکتهای تابعه هوآوای به نام اسکایکام از سال 2009 تا 2014 تحریمهای ایران را دور زده است. ترامپ شرکتهای اروپائی را تهدید میکند که همه به ساز آمریکا برقصند و از مبادلات تجاری با ایران خودداری کنند در غیر این صورت آنها را مطابق قانون آمریکا محاکمه کرده و مجبور به پرداخت خسارت میکند. کاخ سفید بارها به شرکتهای اروپایی که در ایران مشغول به کار هستند، هشدار داده که در صورت دور زدن تحریمهای آمریکا "به شدت تنبیه و مجازات" خواهند شد.
طبیعتا تمکین شرکتها و دول اروپائی به آمریکا به مورد ایران خلاصه نمیشود و همه ممالک را در بر میگیرد. اروپائیها برای سرگرم کردن ایران و مهار وی از سازوکاری صحبت میکنند که راه مبادله تجاری با ایران را هموار میکند، گذشته از اینکه این امر دروغ محض است و اجرای آن موکول به برآوردن خواستههای آمریکا و اسرائیل شده است، خود این اقدام مورد هجوم ترامپ قرار گرفته و آب پاکی را روی دستان اروپائیها ریخته است. اختلاف اروپا با آمریکا ماهیتا یک امر حقوقی نیست که با اختراع یک "سازوکار حقوقی" به این اختلاف پایان دهید. اختلاف سیاسی است و ترامپ هم با اشاره به این امر هشدار داده است که اروپا هر روشی را که اتخاذ کند نباید به ایران امکان دهد که محاصره اقتصادی را دور برند. به این جهت اروپای همدست آمریکا خود شتری را میبیند که قصد دارد درِ خانه آنها نیز اطراق کند. سفیر آمریکا در برلن؛ آقای ریچارد گرنلRichard Grenell در نامهایکه به شرکتهای مشغول در پروژه انتقال گاز از روسیه به اروپا از طریق لوله انتقال گاز دریای شمال ارسال کرده است، آنها را تهدید کرده که با مجازات آمریکا حساب کنند زیرا دولت آمریکا مخالف انجام این پروژه بوده و تمایل دارد که گاز خود را(این گاز سی درصد گرانتر از گاز روسیه است-توفان) در اروپا بهفروش برساند. حال اروپا با وضعیتی جدیدی روبروست. ماهیت منازعه با ایران بر سر رهبری جهان و دیکته کردن اوامر آمریکاست. این یک سیاست نوین راهبردی است که عملا استعمار نوینی را در جهان تبلیغ میکند. مدافعان تحریم کشورها با هر نقابی که ظاهر شوند همدستان امپریالیسم آمریکا هستند. از این خودفروختهها بپرسید آمریکا چه موقع و به چه نوع حکومتی در ایران مجاز است اموال مصادره شده را پس دهد. این خودفروختهها ناتوانند تا نوع حکومتی را که شایسته دریافت اموالش در ایران است بر زبان آورند، زیرا روشن است که این حکومت باید دست نشانده آمریکا باشد. سخنان تهدید آمیز این عده تنها برای آن است که آمریکا اموال مردم ایران را برای همیشه تناول کند. ایرانیانی که از گرسنگی دادن به مردم ایران و غارت ثروتهای این کشور پشتیبانی میکنند و به بهانههای "انقلابی"؛ مزدور ارتجاع جهانی شدهاند، به زودی خود قربانیان این نوع تبلیغ خواهند بود. کار به جائی رسیده است که حتی اردشیر زاهدی یکی از عوامل کودتای 28 مرداد نیز این زروگوئیها را محکوم کرده است. نوکران "انقلابی" آمریکا در بنبستی گیر کردهاند که نمیتوانند برای حفظ "چهره" خود و به روش سنتی خودشان؛ وی را همدست جمهوری اسلامی قلمداد کنند. فقدان اصولیت وضعیت آنها را بسیار وخیم کرده و از این ببعد نیز وخیمتر خواهد کرد. مردم ایران هرگز نام این جاسوسان کثیف و عمال امپریالیسم و صهیونیسم و عربستان سعودی را فراموش نمیکنند. این نوع برخورد به منافع کشور ایران که ربطی به حاکمیت ارتجاعی؛ فاسد و تبهکار آن ندارد، فقط موجبات توجیه بقای این حکومت را فراهم میآورد و مردم را به گمراه میکشاند.
برگرفته از توفان شـماره 229 فروردین ماه 1398ـ آوریل 2019
ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
www.toufan.org
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
toufan@toufan.org
لینک چند وبلاگ حزبی
وبلاگ توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ ظفرسرخ
http://kanonezi.blogspot.se/
وبلاگ کارگر آگاه
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت کتابخانه اینترنتی توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت آرشیو نشریات توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان در فیسبوک
https://www.facebook.com/toufan.hezbekar
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان درشبکه تلگرام
https://telegram.me/totoufan
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر