۱۳۹۴ فروردین ۱۰, دوشنبه

بمباران هوایی یمن، نقض حقوق بین الملل و یک اقدام تجاوزکارانه است


بمباران هوایی یمن، نقض حقوق بین الملل و یک اقدام تجاوزکارانه است
 

چهارشنبه شب، 25 مارس برابر با 5 فروردین، عربستان سعودی با چراغ سبز امپریالیسم آمریکا و حمایت دولتهایی چون اردن، کویت، بحرین، امارات متحده عربی، قطر....و به بهانه پیشگیری از پیشروی "تروریستهای شیعه" بمباران چند فرودگاه و پایگاههای نظامی و غیرنظامی شیعیان حوثی(شیعیان زیدیه) را در قالب عملیات "طوفان کوبنده" آغاز کرد. دولت اوباما به صراحت از این تجاوز حمایت کرد و اعلام نمود آمریکا تمام اطلاعات ماهواره ای و امکانات جاسوسی خویش را در جهت منافع عربستان سعودی به کار خواهد گرفت. آمار دقیقی از کشته شدگان و مجروحین در دست نیست و توسط خبرگزاری های انحصاری، دروغپرداز امپریالیستی منتشر نمی شود. اما خبرها حاکیست که بیشتر کشته شدگان افراد غیرنظامی هستند. بسیاری از اماکن عمومی ویران شده و هزاران نفر خانه و کاشانه شان را رها کرده و به روستاهای اطراف پناه برده اند. این عملیات تجاوزکارانه که آشکارا نقض حقوق ملل و منشور سازمان ملل متحد است مورد حمایت دولت ترکیه، مصر و پاکستان و به صورت شرمگینانه توسط اتحادیه اروپا نیز قرار گرفته است. گفته می شود دولت عربستان سعودی آماده است برای سرکوب قیام کنندگان، بیش از 100 فروند هواپیما و 150 هزار نفر نظامی به یمن اعزام دارد و در این عملیات تجاوزکارانه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس نیز شرکت خواهند داشت. البته دولت عمان هنوز حمایت آشکاری از این عملیات به عمل نیاورده است و روشن نیست ادامه این عملیات و فرسایشی شدن این جنگ چه تضادهایی را در درون جبهه شورای همکاری موجب خواهد گشت. دولت عراق از هم اکنون مخالفت خود را با تجاوز نظامی به یمن در چارچوب نشست شورای اتحادیه عرب اعلام داشته است. جایگاه دولت قانونی سوریه بشار اسد نیز در این نشست خالی است، نمایندگان خلق یمن نیز در نشست حضور ندارند و فقط عامل دست نشانده فراری عربستان سعودی که خودش را رئیس جمهور یمن می خواند، کرسی نماینده مردم یمن را اشغال کرده است و جالب این است عربستان موفق نشده که این بار عمال خودفروخته اپوزیسیون سوریه و همدستان داعش را به عنوان نمایندگان مردم سوریه به صورت نمایشی و تجملی به این شورای اتحادیه عربی اضافه کند تا به بازیگری مشغول شوند.

پرسش اصلی این است که دلایل بمباران یمن چیست و کدام اهداف سیاسی اقتصادی معینی را دنبال می کند و تاثیرات منطقه ای و بین المللی آن کدام است؟

- یکم اینکه کشور یمن مرزهای مشترکی با عربستان سعودی در شمال و در شرق کشور با عمان دارد. دولت  یمن، باب المندب را کنترل می کند و این آبراه و تنگه های مورد استفاده بین المللی برای نقل و انتقال انرژی بویژه نفت و گاز و کالا از خاورمیانه و خاور دور به کشورهای اروپایی بسیار مهم است. آبراه باب المندب یکی از تنگه های مهم بین المللی است که به دریای سرخ  و کانال سوئز راه دارد. از این رو کنترل چنین آبراه استراتژیکی برای امپریالیسم آمریکا بسیار حائز اهمیت است. استقرار چندین پایگاه نظامی آمریکا در آنسوی تنگه که به شاخ آفریقا(کشور جیبوتی) متصل است نیز بر اهمیت استراتژیک این تنگه می افزاید.

- دوم اینکه امپریالیسم آمریکا سالهاست که با دخالت نظامی دریمن، با بمباران مناطق فقیر نشین شهر و روستا و کشتار صدها زن و کودک  بیگناه توسط هواپیماهای بی سرنشین نه تنها نتوانسته اوضاع را تحت کنترل خویش گیرد، بلکه موجب نفرت روز افزون مردم نسبت به سیاستهای تجاوزکارانه خود و عربستان گشته است. آمریکا برای حفظ منافع بلند مدت خود در عربستان و صادرات انرژی و امنیت کمپانیهای نفتی، برای تامین پشتوانه دلار هر آنچه که در توان داشته است بکار گرفته است. لیکن علیرغم تمام این تلاشها، سیاست وی با موفقیت همراه نبوده و یمن همچنان در ناامنی و جنگهای فرقه ای و بی ثباتی به سر می برد. سازمان القاعده و دولت اسلامی داعش که توسط آمریکا در سوریه و عراق و لبنان فربه شده اند، در یمن نیز مدعی کسب قدرتند و در مقابل جنبش مقاومت حوثی که بسیاری از سنی ها نیز در آن متشکلند و از نفوذ قابل توجه اجتماعی در جامعه برخوردارند، قد علم کرده و جولان می دهند. داعش بارها اعلام کرده است که عمده ترین دشمنش جنبش حوثی است و باید نابود گردد و از این منظر با آمریکا و عربستان منافع مشترکی را دنبال می کند. انفجار اخیر در یکی از مساجد شهر صنعا که بیش از 140 قربانی گرفت از جمله اقدامات جنایتکارانه نیروهای داعش و القاعده در یمن است. این تجربه مجددا نشان می دهد که امپریالیستها و ارتجاع منطقه تنها با نوع معینی از اسلام مخالفند و در عین اینکه در ممالک خودشان به اسلام ستیزی دست می زنند در عراق و سوریه و یمن با داعش و القاعده همدست می شوند.

سوم اینکه از 23 میلیون جمعیت یمن نزدیک به چهل درصد شیعه هستند که سالیان طولانی  مورد تبعیض حکومت مرکزی سنی مسلک بوده که تحت حمایت عربستان سعودی قرارداشته است. عربستان سعودی یمن را همواره حیاط خلوت خود دانسته و وقیحانه در امور داخلی این کشور دخالت کرده است. عربستان سعودی کمیسیون ویژه ای در عربستان برای دخالت دائمی در امور داخلی یمن ایجاد کرده بود و تمام رژیمهائی که در چند دهه اخیر بعد از تلاشی جمهوری دموکراتیک یمن، در این کشور بر سر کار آمدند با حمایت و اشاره و دخالت عربستان سعودی بوده است. عربستان سعودی با بمباران هوایی به پایگاهای چریکی حوثی ها در سال 2009  که با هدف به قتل رساندن رهبر این جنبش صورت گرفت، نه تنها موجب تضعیف جنبش حوثی نگردید، بلکه مقاومت این نیرو را درمقابل آمریکا و عربستان دو چندان کرد و همین امر باعث محبوبیت و رشد اجتماعی آنها گردید. دولت عربستان با اجیر کردن افراد فاقد ایمان و عِرقِ ملی و هزینه کردن میلیونها دلار در بین قبایل سنی در یمن و ایجاد پایگاههای آموزشی نظامی و تسلیح آنها علیه حوثی ها در جنوب شرقی کشور، هر چه بیشتر به شکاف و چند دستگی و هرج و مرج در کشور دامن زده و مسبب اصلی این نابسامانی در کشوراست. در یک کلام عربستان سعودی دست دراز شده امپریالیسم آمریکا در منطقه است و بنام عرب، مردم عرب را کشتار می کند.

-  چهارم اینکه جنبش حوثی و قیام مسلمانان شیعه که در واقع دربرگیرنده بسیاری از سنی ها هم می باشد، آفریده رژیم جمهوری اسلامی نیست، همانطور که جنبش اعتراضی مردم بحرین- متاثر از بهارعربی- نیز آفریده رژیم جمهوری اسلامی نبوده است. امپریالیسم آمریکا و متحدینش همواره برای موجه جلوه دادن تجاوزات نظامی و غیر قانونی خود به کشورهایی چون لبنان، فلسطین، یمن،  بحرین و سوریه ....،  جمهوری اسلامی را به عنوان مسبب این قیامهای ملی که ریشه در بی عدالتیهای ملی و بین المللی دارد معرفی می کند تا با مهندسی افکارعمومی دخالتهای نظامی خود در این کشورها را مشروعیت بخشند و سلطه سیاسی نظامی خود را موجه جلوه دهند. روشن است حمایتهای جمهوری اسلامی از جنبش یمن و هر جنبش دیگری اهداف سیاسی و ایدئولوژیکی مشخصی را دنبال می کند همانطور که حمایتهای آمریکا و اسرائیل و متحدینش از جنبشهای اعتراضی در برخی از کشورهای دیگر نیز دلایل خاص خود را به دنبال دارد. اما با چنین حمایتهایی از بیرون نمی توان ماهیت اجتماعی و عمیق و محقانه این جنبشها را در درون تعیین کرد. جنبش اعتراضی 22 خرداد 88 ایران نه آمریکایی بود و نه اسرائیلی، اگر چه مورد حمایت تبلیغاتی و رسانه ای این کشورها قرار گرفت و گرچه عمال انقلاب مخملی نیز سعی کردند برای کسب رهبری در آن نفوذ کنند. ولی این حمایتهای بیرونی تعیین کننده ماهیت این جنبشها نیست. همانطور که جنبش فلسطین، لبنان و مقاومت سوریه و جنبش بحرین ..... علیرغم موافقت جمهوری اسلامی با آنها، گماشته جمهوری اسلامی نبوده و نیستند، همانطور که کودتای ارتجاعی بر ضد قذافی توسط مزدوران تروریست وارداتی که مورد حمایت بی چون چرای جمهوری اسلامی بود مترقی و انقلابی محسوب نمی شد. اینها جنبشهای سیاسی و استقلال طلبانه علیه نیروهای استعماری هستند و ربطی به حمایت و یا عدم حمایت بهانه ای بنام جمهوری اسلامی ندارند.  

نباید فراموش کرد که دلایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی  تضادهای حاد کنونی در یمن و برآمد جنبش حوثی و کسب قدرت سیاسی در صنعا پایتخت این کشور را باید در تبعیض اجتماعی، در سیاست نئولیبرالی دیکته شده توسط صندوق بین المللی پول و دخالت های بیشرمانه و نفرت انگیز آمریکا و عربستان درامور داخلی یمن جستجو کرد. پیوستن مردم به نیروی حوثی نه بدوا به خاطر مسائل مذهبی، بلکه به دلیل موضع گیریهای سیاسی این جریان در مقابل امپریالیسم و عربستان بوده است که بر محبوبیت آن در بین بخش قابل توجه ای از مردم  افزوده است. مهمترین ثروت طبیعی یمن نفت است که از درآمد آن چیزی نصیب مردم نمی نمی شود، همانطور که در ایران نیز نمی شود. یمن  یکی از فقیرترین کشورهای شبه جزیره عربی است و بخش بزرگی از مردم در فقر مطلق و گرسنگی و عدم بهداشت و آموزش به سر می برند. بیکاری در این کشور بیش از 40 درصد است و در بین جوانان بیش از 50 درصد. اختلافات طبقاتی غوغا می کند و فقر و مسکنت و بی نوایی و سرکوب و تحقیر، مردم را به طغیان واداشته است. انتقاد حوثی ها به حذف یارانه های سوخت که به زیان اکثریت زحمتکشان یمن تمام شد، مورد حمایت مردم قرار گرفت، مردمی که بسیاری از مسلمانان سنی را نیز شامل می شد. مقاومت حوثی ها در مقابل عربستان و بمبارانهای هوایی آمریکا.... مجموعه دلایل سیاسی اجتماعی است که موجب برانگیختن حمایتهای مردمی و محبوبیت معنوی نسبت به نیروی حوثی شده است................

در عین حال این تجاوز آشکار که با فشار سیاسی و اقتصادی و تهدیدات عربستان سعودی بر بسیاری از کشور مسلمان و در عین حال اتحادیه اروپا برای کسب نظر آنها پدید آمد، حاکی است که عربستان سعودی در منطقه به استیصال دچار شده و مانند غریقی در حال مرگ به هر خس و خاشاکی چنگ می اندازد. این که این تجاوز با سکوت دبیرکل سازمان ملل متحد برگذار شد، نشان داد که هیچ سند، پیمان و منشوری در جهان از اعتبار برخورد دارد نیست، حتی اگر زیر آن را صدها کشور امضاء کرده باشند. تنها زور است که درجه اعتبار هر سند را تعیین می کند. اعتبار هر سند وابسته به پشتوانه نظامی و قهرآمیزی است که از آن سند می شود.  سازمان تروریستی داعش حمایتش را از تجاوز عربستان سعودی اعلام کرد و ترکیه نیز که ثبات منطقه، منافع اقتصادی و نفوذ سیاسی اش را برهم می زند در کنار عربستان سعودی و داعش ایستاد. ولی این اقدام شتابزده عربستانس سعودی، وضعیت انفجاری در منطقه ایجاد می کند و مسلما عواقب غیر قابل پیش بینی در پی دارد.

حزب کارایران(توفان) بمباران یمن توسط عربستان سعودی را قویا محکوم می کند و آن را ناقض منشور سازمان ملل متحد و یک اقدام غیر قانونی و تجاوزکارانه  محسوب می کند.

حزب ما  لشکرکشی احتمالی زمینی و دخالت در امور داخلی یمن را محکوم می کند و بر این باور است که هرگونه تغییر و تحولی سیاسی در یمن وظیفه داخلی مردمان آن کشور است و نه اجانب. با فرسایشی شدن این حملات نظامی و اشغال این کشور مقاومت مردم نیز شدت خواهد گرفت و آن نیرویی که بازنده این جنگ خواهد بود، عربستان سعودی است که فاقد هرگونه پایگاه اجتماعی و محبوبیت در بین مردمان منطقه  است.

 

دست امپریالیسم آمریکا و متحدینش از یمن کوتاه!

حزب کارایران(توفان)

هشتم فروردین ماه 1394

www.toufan.org

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر